کاش ایران هم یک «رویترز» داشت
محمد بهشتیوند *
نبرد دیپلماتیک میان ایران و آمریکا بر سر مساله بسیار بااهمیت زندهسازی قرارداد تاریخی برجام که در نیمه نخست دهه ۱۳۹۰ از سوی نمایندگان پنج کشور اصلی دارنده حق وتو در سازمان ملل متحد و نیز ایران و آلمان امضا شد به روزهای سوزان و نفسگیری رسیده است و مقامهای دو کشور و نیز کشورهای واسطه گفتوگو بدون روبهرو شدن ایران و آمریکا هر چه نیروی ذهنی و فکری و ترفند بلدند به کار میگیرند تا اولا امتیاز بیشتری بگیرند و ثانیا بتوانند امتیاز گرفتهشده احتمالی را در داخل کشور به مثابه دستاورد پیروزی به شهروندان و رقبای سیاسی بفروشند.
در این روزهای عجیب اما نقش رسانههای خبری بسیار بیشتر شده است و به نظر میرسد غربیها میخواهند با استفاده از نیروی تاریخی و اثربخشی رسانههای خود ذهنیتها را شکل دهند.
مقامهای ایرانی از این رفتار آمریکا و غرب گلایه کرده و با صدای بلند از اینکه چنین ترفندی به کار گرفته شده تا راست و ناراست را درهم بیامیزد اظهار نارضایتی میکنند. این بار اما به جای والاستریتژورنال یا واشنگتنپست یا نیویورکتایمز نقشآفرینی به خبرگزاری رویترز رسیده است.
خبرگزاری رویترز در سال ۱۸۵۱ زمانی که پاول جولیوس رویتر شروع به ارسال خبرهای بازار سهام بین لندن و پاریس کرد در لندن بنیاد نهاده شد و حالا در ۹۴ کشور و با بیش از ۲۵۰۰ خبرنگار فعالیت میکند و به ۲۰ زبان دنیا خبر و گزارش تولید میکند.
جدای از اینکه این خبرگزاری در تهیه و توزیع خبر، گزارش و تحلیل و گفتوگو به نفع بریتانیا و غرب عمل میکند و هرجا لازم باشد از ترفندهای این فن استفاده میکند اما واقعیت این است که سابقه ۱۷۱ساله آن و اعتباری که به دست آورده این خبرگزاری را به یک مرجع خبری- تحلیلی معتبر تبدیل کرده و انکارناشدنی است.
نقش مهم خبری که این خبرگزاری ادعا میکند از گفتوگوهای وین به دست آورده و مقامهای ایرانی با جدیت آن را ناراست میدانند این پرسش را پیش میکشد که چرا ایران رسانهای در اندازه و اهمیت رویترز ندارد تا در این روزهای سرنوشتساز از نیروی اثربخش آن بر افکار عمومی شهروندان جهانی و نیز سیاستورزان استفاده کند.
با توجه به سیاست خارجی استقلالطلبانه ایران که به نظر میرسد با سازگار شدن با نظم جهانی موجود که رهبری غرب در آن به چشم میخورد و با توجه به اینکه نبرد نرم اهمیتی به اندازه نبرد سخت دارد آیا زمان آن نرسیده است فضای کار در دنیای رسانه گونهای تعریف شود که در ایران رسانهای همتراز رویترز یا در تراز آن فعالیت کند.
شوربختانه ایران از این نظر بسیار پس افتاده است و رسانهنگاران ایرانی حتی نمیتوانند بدون دخالت نهادهای غیرصنفی و به دلیل دخالتهای ناکارشناسانه نهاد صنفی خود را تاسیس کنند. اگر سختگیری بر رسانهنگاری در ایران روندی کاهنده داشته باشد میتوان امیدوار بود روزی برسد که ایران هم رویترز داشته باشد و افکار عمومی شهروندان جهان را شکل دهد.
لینک کوتاه :