از برجام چه میخواهیم؟
حمیدرضا صالحی *
بحث مذاکرات برجامی و توافق دوجانبه ایران و آمریکا که از اواخر فعالیت دولت قبلی مطرح و در ماههای گذشته و در دولت سیزدهم بار دیگر آغاز شد، از همان ابتدا این انتظار را ایجاد کرد که به سمت کاهش قیمت در بازار ارز حرکت کنیم. تجربه ماههای اخیر نیز نشان میدهد که هر زمان پالسهای منفی از وین به ایران میرسید بازار ارز دچار افزایش قیمت میشد و هر زمان که خبرهای خوبی از مذاکرات به گوش میرسید بازار ارز واکنش مثبت نشان میدهد و قیمتها با افت مواجه میشدند. در روزهای اخیر نیز که هم طرف ایرانی و هم طرف غربی نسبت به توافق ابراز خوشبینی کردهاند و گزارههایی از سوی طرف روسی نیز در این خصوص مطرح شده نشان میدهد که تفاهم در حال نهایی شدن است، با این وجود هنوز اختلافاتی بین طرفین مذاکرهکننده به چشم میخورد.
به طور کلی به نظر می¬رسد خبرهایی که از وین به گوش میرسد بر بازار ارز اثر مستقیم میگذارد و به تغییرات قیمتی در این بازار کمک میکند و از آنجا که گفتهها بر این واقعیت مبتنی است که «توافق صورت میگیرد»، قیمتها در بازار ارز کاهشی شده تا انتظاری که بازار از افت نرخ ارز وجود داشت را تجربه کند. اما فارغ از خبرهای مثبتی که به گوش میرسد، کنگره آمریکا تعهداتی برای رییسجمهوری فعلی آمریکا برای انجام توافق ایجاد کرده است. بنابراین اگر تفاهمنامه یاد شده بتواند زمینهساز فروش نفت و بازگرداندن درآمدهای حاصل از فروش نفت به کشور شود و حتی به آزادسازی داراییهای ارزی ایران نیز بینجامد، در حقیقت نتایج حداقلی از برجام نصیب ایران خواهد کرد.
برای اقتصادی که طی سالیان اخیر با مشکلات بسیاری روبهرو بوده، لازم است سیاستمداران به گونهای در خصوص برجام عمل کنند که نتایج آن درمانی برای اقتصاد به گل نشسته ایران باشد. بدیهی است صرف فروش نفت و بازگشت درآمدهای ارزی به کشور نمیتواند راه چارهای برای نجات اقتصاد ایران باشد. برای آنکه بخواهیم از وضعیت فعلی به سلامت عبور کنیم نیازمند سرمایهگذاری خارجی هستیم. اما اینکه گفته شود این توافق یک توافق موقت خواهد بود، به این معناست که دولت بایدن نمیتواند به ایران تضمینی در خصوص عدم بازگشت تحریمها بدهد و این امکان وجود دارد که رییسجمهور بعدی آمریکا نیز اختیار لازم برای بر هم زدن معاهده برجام را داشته باشد. این مسائل نشان میدهند که هیچ بنگاه و هیچ شرکتی تمایلی برای سرمایهگذاری در ایران در این شرایط نخواهد داشت. نگرانی بیشتر آنجاست که اگر مساله سرمایهگذاری در ایران حل نشود و سرمایهای از خارج وارد کشور نشود صرف فروش نفت و معافیتهایی که برای این در نظر گرفته شود نمیتواند دستاورد خوب و پایداری برای اقتصاد ایران باشد.
بنابراین حتی اگر برجام به امضای ظرفین برسد و اثرات خود را به صورت مقطعی بر اقتصاد ایران و به ویژه بازار ارز بگذارد، اما باید به دنبال راهی برای حل مشکلات به صورت ریشهای و دائمی باشیم تا بتوانیم شکوفایی و رونق و رشد در اقتصاد ایجاد کنیم و از مسیر آن به اشتغالزایی و افزایش تولید رقابتی و صادرات برسیم. همه این موارد نیز نیازمند آن است که گفتمان ایران با جهان تداوم داشته باشد و سایر مسائل و چالشهایی که ایران با جامعه جهانی دارد نیز حل و فصل شود. برای مثال تا زمانی که ایران نتواند به FATF بپیوندد حتی با وجود رفع تحریم نیز برای بازگشت درآمدهای ارزی به کشور با مشکل مواجه خواهیم شد. بنابراین تنها هدف تیم مذاکرهکننده نباید یافتن راهی برای فروش نفت باشد بلکه لازم است از فرصت رفع تحریم برای حل مسائل پیچیده اقتصاد ایران بهره بگیریم و راه را برای فعالیت بیشتر بخش خصوصی و ایجاد رونق از طریق آن باز بگذاریم تا بتوانیم به رشد اقتصادی بالا دست یابیم که یکی از الزامات آن نیز ورود سرمایهگذاری خارجی به کشور است.
اما مواضع اخیر مسوولان و مقامات کشور نشان از آن دارد که تاکید بیشتر آنان بر فروش نفت و بازگشت درآمدهای حاصل از آن به کشور است. این مساله نیز درست خلاف آن چیزی است که رهبری اخیرا اعلام کردهاند به آن روزی فکر کنید که نفت از شما نخرند و روی سایر مسیرها حرکت کنید. بنابراین امتیازاتی که برجام برای اقتصاد ایران ایجاد میکند باید چیزی فراتر از فروش نفت و دریافت درآمدهای آن باشد. حال بعد از گذشت بیش از یک ماه از شروع مذاکرات و رفت و آمدهای مکرر این انتظار وجود دارد که برجام در گام نخست به نتیجه روشنی برسد و در گام بعدی نیز تعاملات و ارتباطات دو سویه با جامعه جهانی تقویت و حفظ شود تا قادر به حل ریشهای مسائل و مشکلات داخلی باشیم. معاهده برجام یک قالب تعریف شده است که در سال ۲۰۱۵ به نتیجه رسیده و آنچه در برهه کنونی اهمیت دارد نه فقط باز شدن راههای صادرات نفت، بلکه باز شدن دریچههای تعامل سایر بخشهای اقتصادی جهان با ایران است.
از این رهگذر باید گفت که برداشته شدن تحریمهای بانکی درجه اهمیت بالایی برای کشور بعد از انجام توافق دارد. رفع تحریمهای بانکی تنها راهی است که به بانکهای ما اجازه میدهد با بانکهای دنیا ارتباط برقرار کنند، ضمانتنامه صادر کنند، LC باز کنند و از همه فرصتها و ظرفیتهایی که سایر بانکهای جهان در اختیار بنگاهها قرار میدهند استفاده کنند. پذیرش استاندارد محصولات صادراتی ایران از سوی جهان و امکان عبور از ممیزیهای جهانی برای افزایش صادرات به نقاط مختلف دنیا نیز الزامات اقتصاد ایران بعد از توافق است. با توجه به تجمیع انواع تحریمها علیه ایران در سالهای گذشته این انتظار وجود دارد که تیمهای قوی اقتصادی در کشور ایجاد شود تا بتوان در کنار تیم دیپلماسی و سیاسی کشور که مشغول مذاکره هستند ریلگذاری درستی برای کشور انجام داد. این همان مسالهای است که به اقتصاد ایران کمک میکند بالنده شود و آماده پرواز باشد و راهی برای خروج از بنبستهای کنونی برای خود فراهم کند.
* عضو هیات نمایندگان
اتاق بازرگانی تهران
لینک کوتاه :