منفعت دوطرفه
به گزارش جهان صنعت نیوز: کارشناسان و تحلیلگران نیز این تشابه در موضعگیری را از یکسو به ذات مذاکره و تلاش برای امتیازگیری بیشتری در جریان چانهزنیها ربط میدهند و از سوی دیگر ناشی از نیاز هر دو طرف به احیای برجام میدانند. وضعیتی که میتوان قدری ادبیات و موسیقی چاشنی توصیف آن کرد و گفت که «کین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود.» از همین رو هم بسیاری از اهل فن راه چاره را در مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا میدانند.
در این بین اما هستند دلواپسانی که هنوز هم بر همان طبل کهنه خود کوبیده و تصویر غیرواقعی از نیاز طرفین به احیای برجام و توافق و حقی مذاکره ارائه میدهند. مثلا سیدمحمود نبویان از جمله چهرههای شاخص مخالف برجام، در مصاحبهای که دیروز خبرگزاری مهر منتشر کرد، گفت که «ما اصلا نیازی به این مذاکرات نداریم»! او تاکید کرد که «الان آمریکا و غرب نیازمند انجام مذاکرات هستند. استدلال ما برای اثبات این مساله آن است که طرف مقابل بسیار حساس است که مبادا ایران به پیشرفت بالای هستهای و مواد غنی شده ۶۰ درصد یا بالاتر دست پیدا کند. آنان همیشه میخواهند نظارتهای خودشان را بر فعالیتهای ایران داشته باشند. به همین علت در برجام پروتکل الحاقی را بر ملت ایران تحمیل کردند و میخواهند این روند ادامه پیدا کند تا آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای اروپایی هرگونه نظارتی را که میخواهند، بر فعالیتهای ایران داشته باشند. آنان نسبت به این موضوع بسیار حساس هستند و به همین دلیل نیازمند آن هستند که حتما با ایران مذاکره کنند.»
این ادعا و استدلال در شرایط موجود بین مخالفان برجام و همان گروه موسوم به دلواپسان هم خریدار ندارد و شاهدش هم همین سکوت فعلی یا تاکیدهایشان به نقد کردن چک مطالبات ایران در قالب مذاکرات جاری است. با این وجود بد نیست که نگاهی دقیق و مبتنی بر واقعیات بر میزان نیاز هر دو طرف به احیای برجام اندازیم. چراکه ارزیابی نادرست از این مهم تبعات ناگواری خواهد داشت. بدیهی است که اولین شرط موفقیت در مذاکره داشتن یک تصور دقیق و واقعبینانه از موقعیت خود و رقیب است. نیاز به گفتن نیست که افتادن در دام توهم در اینگونه موارد چه عواقبی خواهد داشت. از همین رو در گفتوگو با دیپلماتهای باسابقه و تحلیلگران مسائل بینالمللی سعی کردیم که به یک تصویر دقیق و واقعی از نیاز دو طرف به احیای برجام برسیم.
نشانههای نیاز
جاوید قرباناوغلی دیپلمات پیشین در گفتوگو با «جهانصنعت» ضمن تاکید بر اینکه «ما در وضعیت کنونی نیاز شدیدی به مذاکره و برونرفت از این شرایط تحریمی از طریق مذاکره داریم» گفت: «این هم تصمیم نظام است و نه یک دولت خاص یا یک تحلیل کارشناسی. این تصمیمی است که نظام سیاسی کشور در بالاترین سطح خود به آن رسیده است.»
وی توضیح داد: «ما در سال ۹۱ و سال پایانی دولت احمدینژاد به این نتیجه رسیدیم و دیدیم که مذاکرات با آمریکا در عمان رقم خورد. به دلایلی که میدانیم اما مساله به دولت روحانی کشید و نهایتا به برجام منتهی شد. همه هم میدانند که برجام تصمیم نظام بود و نه دولت روحانی. دلیل روشن و واضح آن هم این است که رهبری همیشه در طول مذاکرات از طریق کانالهایی که دارند بر مذاکرات اشراف داشتند و در مواقع لازم دخالت کردند و چندین بار هم ظریف در آخرین مراحل به تهران آمد تا دستورالعملهای لازم را بگیرد.»
قرباناوغلی ادامه داد: «مساله مهم دیگری که باید در نظر داشت این بود که مجلس شورای اسلامی برجام را در عرض ۲۰ دقیقه تصویب کرد و این امر از یک سو نشان میدهد که برجام تصمیم نظام بوده و از سوی دیگر نشان میدهد که بر اساس نیاز کشور صورت گرفته است.»
وی ادامه داد: «بعد از آنکه ترامپ از برجام خارج شد و در این دولت تغییر کرد هم وضعیت همین بود. یعنی در دولت رییسی هرچه که استفاده از واژه برجام تبدیل به یک تابو شد و دیدیم که مذاکرهکننده ارشد ما به جای واژه برجام از توافق ۹۴ صحبت میکرد، راستترین و اصولگراترین افراد هم از این میگویند که هدف از مذاکره باید احیای برجام باشد و اسم برجام را هم میبرند. همه اینها نشاندهنده نیاز شدید ما به مذاکره، رسیدن به تفاهم، لغو تحریمها و از این طریق رسیدن به یک وضعیت اقتصادی بهتر است. در حقیقت در پرتو تحریمها کشتی اقتصاد ما به گل نشسته، کشور ما از نظر سیاسی و اقتصادی به بنبست رسیده و این یک ادعا نیست. همه میدانند که اقتصاد کشور ما در گرو لغو تحریم است و مشکلات بسیاری داریم.»
معادله دوطرفه
قرباناوغلی تاکید کرد که «این معادله یکطرفه نیست» و در شرح میزان و دلایل نیاز آمریکا به احیای برجام گفت: «میدانیم که آمریکاییها یا غربیها هم نیاز به مذاکره دارند. نشانهاش هم همین اصراری است که به مذاکره و احیای برجام دارند. برای غربیها احیای برجام نوعی کنترل ایران در مسائل هستهای و عدم اشاعه است چون نگران هستند که اگر ایران رها شود، به سوی ساخت بمب و رسیدن به گریز هستهای بروند. به هرحال آنها به خاطر منافع ما دنبال احیای برجام نیستند و هدف خود را دارند. مساله اما این است که هم ما و هم آنها به احیای برجام نیاز داریم. این نیاز مشترک ما را وادار میکند که به سوی مذاکره برویم.»
وی افزود: «مذاکره محل چانهزنی است و الان هم دو طرف در حال چانهزنی هستند. چانهزنی در واقع روشی است که هر کسی بتواند با کمترین داده بیشترین گرفته را کسب کند. البته برای این کار هم ابزار و لوازمی لازم است. اولین ابزار این کار برخورداری از قدرت برای چانهزنی، دوم یارگیری درست در ائتلاف بینالمللی و سوم شناخت توانمندیها و نقاط ضعف حریف و مهمتر از همه مذاکرهکنندگان قهار است. طرف مقابل هم که الان هم قدرت دارد و هم میتواند ائتلافسازی کند و مذاکرهکنندگان قوی دارد. طرف ما نیز در دولت قبل تیمی بود که همه اذعان داشتند، تیم مذاکرهکننده قوی است. اکنون هم امیدواریم که آقایان با این بضاعتی که دارند بتوانند برای حل لغو تحریم و عبور از این شرایط بحرانی کمک کنند.»
قرباناوغلی گفت: «بنابراین در یک جمعبندی نهایی میتوان گفت که مساله مذاکره و حصول تفاهم و از این طریق خروج از وضعیت بحرانی تحریمها نیازی است که از اصولگراترین تا اصلاحطلبترین نیروهای سیاسی داخلی منکر آن نیستند. البته سروصداهایی هست و برخی که در دوره قبل هم دلواپس بودند، هنوز حرفهایی میزنند. فقط هم مختص ایران نیست و در خود آمریکا نیز افرادی مخالف تفاهم با ایران هستند و میخواهند که برجام احیا نشود، مثلا برخی نمایندگان در این باره به بایدن نامه نوشتند. این سروصداها در هر دو طرف وجود دارد و اگرچه نمیتوان گفت که در تصمیم ملی کشورها مسموع نیست اما تاثیرگذار نیست.»
نیاز مبرم ایران
قاسم محبعلی مدیرکل پیشین در وزارت خارجه نیز تقریبا همین نظر را دارد با این تفاوت که کف نیاز ایران را سنگینتر ارزیابی میکند. او در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «برای درک اینکه چه کسی بیشتر به احیای برجام نیاز دارد باید توجه داشته باشیم که مذاکرات برجام یا توافق هستهای یک توافق امنیتی به حساب میآید. به این خاطر که ایران هنگام پیوستن به NPT تعهد داده که برنامه هستهای هرگز به سوی نظامی شدن نرود. نگرانی از بابت رویه ایران اما از وقتی شروع شد که کشورهای عضو شورای حکام اعلام کردند ایران به تعهد خود و توافق با آژانس بینالمللی انرژی اتمی عدم پایبندی داشته است. دقت کنید که نقض و عدم پایبندی با هم تفاوت دارد. آنها اعلام عدم پایبندی کرده و پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت فرستادند. این به معنای آن بود که برنامه هستهای ایران یک تهدید برای صلح و امنیت منطقه و نظام بینالمللی است. بنابراین سیاست خارجی، اقتصاد و امنیت ایران طبق این نگاه تحت نظارت بینالمللی قرار گرفت. تمام هدف برجام نیز این بود که ایران را از تحت نظارت بینالمللی و شورای امنیت به عنوان یک مورد امنیتی که تمام سیاست خارجی و امنیت ملی ما را تحت تاثیر قرار میداد، خارج کند تا ایران بتواند مناسبات بینالمللی مثل سایر کشورها با دنیای خارج داشته باشد.»
وی افزود: «بر این اساس برای ایران یا هر کشوری که به عنوان یک مورد امنیتی زیر نظر شورای امنیت رفته باشد، این است که از آن موقعیت خارج شود چون در غیراین صورت قطعنامهها الزامآور است و همانطور که علیه عراق انجام شد، یک ائتلاف بینالمللی ایجاد شده و به جنگ برسد. بنابراین برجام برای ایران یک نیاز مبرم و جدی است.»
این تحلیلگر مسائل بینالمللی همچنین گفت: «اینکه طرفهای مقابل احساس تهدید میکنند هم حرف درستی است. طرفهای مقابل از بابت برنامه هستهای ایران احساس تهدید میکنند و برای مقابله با تهدید هم دو راهحل وجود دارد. یک راه این است که آنها هم دست به تهدید متقابل زده و با فشار نظامی، سیاسی و اقتصادی تهدید را مرتفع کنند یا اینکه بنشینند مذاکره کنند و از طریق مصالحه تهدید را رفع کنند.»
آثار تصور بینیازی
محبعلی با اشاره به اینکه «برجام در واقع حاصل راهحل دوم است و ایران و طرفهای مقابل سعی کردند که از طریق مصالحه به نتیجه برسند و ایران به تعهدات NPT برگردد و آنها نیز تحریمهایی که آمریکا و شورای امنیت پیشبینی کرده بود را متوقف کنند» گفت: «بنابراین با توجه به اینکه ایران یک پرونده امنیتی در شورای امنیت داشت، احیای برجام در درجه اول نیاز ایران است و در درجه دوم نیاز آنها نیز هست تا بتوانند با هزینه کمتر تهدیدی که از سوی ایران احساس میکنند را رفع کنند.»
وی در نقد دیدگاه نبویان و همفکرانش، گفت: «اینکه گفته شود ما نیازی به مذاکره نداریم، حرف نادرستی است که آثار آن به طور کامل در کوچه و بازار مشخص است. در سال ۲۰۱۰ وقتی که ششمین قطعنامه تحریم که سختترین قطعنامهای بود که تاکنون علیه یک کشور صادر شده، علیه ما صادر شد دیدیم که تولید ناخالص داخلی ما از ۵۵۰ میلیارد دلار ظرف کمتر از یک سال و نیم به ۳۵۰ میلیارد دلار سقوط کرد. ارزش ریال چهار برابر سقوط کرد. تورم، بیکاری و وضعیت سلامت و… هم دچار آسیب شد و با احیای برجام قدری ترمیم شد اما تحریمهای دوباره آمریکا همان وضعیت قبلی را پدید آورد. همین الان ببینیم که قیمت ارز چقدر است و قبل از خروج ترامپ از برجام چقدر بود؟ تورم، بیکاری و… حتی مناسبات خارجی کشور هم شاخص قابلتوجهی است. مثلا باید دید که ایران با چه کشورهایی مناسبات دارد. در دولت جدید آقای رییسی غیراز یک سفر یکروزه و نصف و نیمه کاری، سفری نداشته و هیچ سفر دوجانبهای به ایران انجام نشد. این نشان میدهد که ایران اگر بخواهد مناسبات خارجی، بانکی، سیاسی، توریستی و حتی امنیتی و … را بهبود ببخشد لازم دارد که از زیر فشار قطعنامههای شورای امنیت خارج شود و به مناقشه هستهای خود پایان دهد.»
راهحل نهایی
همانطور که شرح آن رفت ایران در شرایط موجود نیاز دارد تا طی این مذاکرات به توافقی با اعضای برجامی برسد، برجام را احیا کرده و خود را از زیربار فشار تحریمها نجات دهد. چراکه هر قدر هم بگوییم اقتصاد به تحریم و مسائل خارجی گره نخورده، فایده ندارد و برای شیرین شدن کام مردم به غیراز این حلوا حلوا گفتنها، نیاز به کارهای اساسیتری هم داریم. در عین حال در آن سوی میز یعنی ایالات متحده مسائل سیاسی در کار است. دولت بایدن هیچ موفقیت چشمگیری نداشته و محبوبیت دموکراتها روزبهروز کاسته میشود، انتخابات را هم در پیش دارند و کارتی غیراز کارت ایران و احیای برجام برایشان باقی نمانده است. خلاصه اینکه این نیاز یا درد، مشترک است و بهتر است که به جای وزن کردن نیاز ایران و غرب و قضاوت درباره اینکه کدام یک بیشتر نیازمند احیای برجام هستند، با اتکا به این نیاز مشترک پای میز مذاکره نشسته و راهی برای خروج از این مناقشه پیدا کنیم. نیازی به تاکید نیست که اگر این راهکار در وین و پای میز مذاکره یافت نشود، شاید عاقبت خوشی در انتظار هیچیک از طرفها نباشد.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :