جای خالی توسعهگرایی و نگاه فنی
حشمتالله فلاحتپیشه *
آقای رییسی در سفری دوروزه به قطر در مجمع کشورهای صادرکنندگان گاز شرکت و با امیر قطر نیز گفتوگو کرد. برای تحلیل این سفر اما ابتدا باید دید که در شرایط فعلی چه فرصتهایی ممکن است، طی این سفر مقابل ایران قرار بگیرد. واقعیت این است که سفر در قالب مجمع کشورهای صادرکننده گاز صورت گرفته است. یعنی شبیه چند سفر دیگر آقای رییسی برای شرکت در یک مجمع منطقهای و جهانی به نمایندگی از ایران بوده است.
در حاشیه این بحث اما دو موضوع دیگر مطرح است. نخست موضوع مناسبات خاص بین ایران و قطر که تحت عنوان تلاش برای گسترش مناسبات سیاسی و حوزههای اقتصادی و تجاری میتوان از آن یاد کرد. موضوع دوم هم اخبار اخیر مبنی بر میانجیگری قطر در روابط ایران و آمریکا است که قطریها سعی دارند به آن دامن بزنند. دلیل اصرارشان هم این است که این رویکرد قطر را جایگزین عمان میکند چون تاکنون این عمان بوده که در جنوب خلیجفارس، نقش میزبان مذاکرات علنی و غیرعلنی ایرانی و آمریکا را بازی کرده است.
به اعتقاد من اما این سفر بیشتر در همان قالب اول قابل تحلیل است، به همین دلیل در دو موضوع دیگر نمیتوان نقش ابتکاری برای آن قائل شد. اگر یک سفر در قالب روابط دوجانبه بود، میتوانستیم بگوییم که مسائل دوجانبه در دستور کار است. مثلا الان کشور قطر با زیرکی خاصی از بحران ۲۰۱۷ با کشورهای عربی گسسته. بحرانی که با تحریم قطر از سوی عربستان و دیگر کشورهای عربی شروع شد و شاید اگر ایران نبود، باعث میشد که قطر بسیاری از فرصتهای خود از جمله فرصت برگزاری مسابقات جامجهانی فوتبال را از دست بدهد. ایران به همان میزانی که معمولا در رهاندن دیگر کشورها و دیگر بازیگران از بحرانها نقش دارد و در بهرهگیری از این نقش خود ضعیف عمل میکند- این را در جاهای مختلف مثل سوریه دیدهایم- در بحث قطر هم مشابه عمل کرد. ایرانیها به رفع تحریم زمینی، دریایی و هوایی قطر خیلی کمک کردند تا آن بحران باعث ورشکستگی و تحقیر این کشور نشود اما در عمل ایران یکی از کمحجمترین مبادلات تجاری و اقتصادی را با قطر دارد. هر چند که در عرصه سیاسی قطریها یک نقطه عطف با ایران دیدند و این در آینده کماکان در مناسبات دو کشور اثر خواهد داشت.
مثال دیگر اینکه، اگر این سفر، یک سفر ابتکاری در راستای تعاملات دوجانبه بود، ایران میتوانست یک برنامه جامع به قطر بدهد تا در هنگامه برگزاری جامجهانی و وقتی که مردم دنیا برای بزرگترین رویداد ورزشی هر چهار سال، یک بار به این کشور میآیند، ایران هم در حوزه گردشگری فعالانه عمل کند. ایران میتوانست با پیشنهادات مشخصی با قطر توافق کند، توافقاتی که در قالب یک سری موافقتنامههای عملیاتی و قراردادهای عملی بین دو کشور رسمی شود. به هرحال یکی از مشکلات قطر در برگزاری جام جهانی که همواره اعلام شده این است که کشور کوچک قطر با ظرفیت پایین جذابیت گردشگری شاید مکان مناسبی برای تماشگران مشتاقی که وارد میشوند و یک ماه آنجا هستند، نباشد لذا ایران میتوانست بخشی از این گردشگران را به سوی خود جذب کند.
در موضوع فرضی دیگر یعنی بحث تلاش قطریها برای میانجیگری بین ایران و آمریکا نیز معتقدم که تمام میانجیها بین ایران و آمریکا را ایران ساخته است. به این دلیل که ایرانیها هرچند که مذاکرات پنهانی را با آمریکا صورت میدهند، هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کردهاند. قطر هم کشوری است که مثل برخی بازیگران از این ناحیه برای خود جایگاه تعریف میکند. ضمن اینکه قطر برخلاف کشوری مثل عربستان نمیخواهد که ایران بیش از حد تضعیف شود و در شرایط خاص روی مراودات با ایران حساب باز میکند. بر این اساس این موضوع را در حاشیه میدانم. به خصوص که ایران و آمریکا از نظر موضوعی در جاهای مختلف شانه به شانه هم حرکت میکنند و موضوعات از مبادله زندانی تا برجام بین آنها مطرح است.
فلذا مهمترین بحث در این سفر همان بحث اول است. رییسی در قالب مجمع کشورهای صادرکنندگان گاز در قطر حضور پیدا کرده و ایران باید در این رابطه سیاستهای خود را پیش ببرد. توجه داشته باشید که مجمع کشورهای صادرکننده گاز به تبعیت از اوپک شکل گرفت تا کشورهای صادرکننده در شرایطی مثل قیمت و ظرفیت بازار نقش داشته باشند.
اکنون امیدوارم که دولت رییسی با رویکرد منطقهگرایی خود، با یک نگاه فنی موضوع نقش گاز در تجارت خارجی ایران را ببیند. چراکه در شرایط فعلی ایران به عنوان کشوری که دومین مخازن گاز دنیا را دارد، کمتر از یک درصد تجارت گاز دنیا را در اختیار دارد و این اصلا عملکرد قابل دفاعی نیست. حتی ایرانیان بعضا برای تامین مصرف گاز داخلی هم با مشکل مواجه هستند و این در شرایطی است که ایران اگر مخازن مشترک گاز را به بهرهبرداری برساند میتواند به یکی از صادرکنندگان بزرگ گاز در دنیا تبدیل شود.
این نکته را نادیده نگیریم که بسیاری از فرصتهای صادرات، انتقال و ترانزیت گاز ایران توسط کشورهای دوست و دشمن ایران ربوده شده و قطریها مثل سایر کشورهایی که با ایران حوزه مشترک دارند، بیشتر از ایران بهرهبرداری میکنند. از بیست سال قبل تاکنون ما این جمله را بارها شنیدهایم که قطر روزانه ۱۲۳ میلیارد تومان از ایران بیشتر گاز صادر میکند. قراردادهای ایران با کشورهایی مثل توتال هم که بعد از برجام بسته شده، با خروج ترامپ به سرانجام نرسید و این وضعیت ادامه پیدا کرد.
با توجه به مجموع این شرایط، معتقدم که ایران باید در مجمع صادرکنندگان گاز با یک دید فنی حضور پیدا کند و به نحوی عمل کند که حداقل تولید گاز در مخازن مشترک خود را به حدی برساند که تا این اندازه فاصله برداشت با دیگر همسایگان به ویژه قطر نداشته باشد. طبیعتا لازمه این امر شکلگیری یک نگاه توسعهای در ایران است. متاسفانه مسوولان جمهوری اسلامی یا نگاه توسعهگرا ندارند و یا این نگاه خیلی ضعیف است. تا زمانی هم که این نگاه ضعیف باشد، شاهد خواهیم بود که آنها در نشستهای مختلف یک سری سخنرانی میکنند و آنقدر که به سخنرانیهای خود اهمیت میدهند، به توافقات فنی اهمیت نمیدهند؛ توافقاتی که ایران میتواند با کشورهایی مثل قطر و دیگر همسایگان داشته باشد و در قالب بهرهبرداری مشترک از مخازن مشترک گاز بتواند بخشی از عقبماندگیهای خود را جبران کند.
واقعیتی که وجود دارد این است که تمام این کشورها از قطر تا روسیه از وخامت سیاسی مناسبات اقتصادی ایران حداکثر بهرهبرداری را کردهاند و فرصتهای ایران همچون ترانزیت و انتقال گاز را از ایران ربودهاند. از ابتدای دهه ۹۰ میلادی یا ۱۳۷۰ ایران اولین کشوری بود که موضوع صادرات گاز و ترانزیت آن به اروپا را داشت اما الان شاهدیم که روسها این انحصار را به خود اختصاص دادهاند و حالا هم که با چالش مواجه شدهاند، فقط قطر مسیر جایگزین برای انتقال گاز مایع است. این یعنی حاکمیت نگاه سیاسی بر نگاه فنی سودی برای ملت ایران نداشته است کما اینکه نقش مانع را هم باز کرده است.
به عنوان مثال، ما از چند مقام ایرانی در دولتهای مختلف اخیر شنیدهایم که صادرات گاز ایران به اروپا صرفه اقتصادی ندارد. درحالی که یک طرح پرهزینه به عنوان خط دوستی ایران برای صادرات گاز به پاکستان و هندوستان را بارها مطرح کردهاند و هزینههای مختلفی صورت گرفته و هنوز هم سودی عاید ملت ایران نکرده است. در صورتی که ما شاهدیم که برخی افراد سعی کردهاند برای خوشایند روسها افکار عمومی و کارشناسان داخلی را قانع کنند که صادرات گاز به اروپا سودآور نیست. اما معتقدم ایران میتواند به سراسر منطقه گاز صادر کند. ما میدانیم که در شرایط تحریمی نیز آنچه بیشترین سود را برای ایران به همراه داشت همین صادرات انرژی اعم از گاز و برق بود که البته آن هم روزبهروز به دلیل افزایش سطح مصرف داخلی و کاهش تولید، با کاهش بیشتری مواجه میشود.
در مجموع، به نظر من سفر آقای رییسی، سفری بود که میتوانست با مقدمات و موافقتنامههای فنی بیشتر و موفقتری همراه باشد. طبیعتا هرچه دولت به سوی روابط توسعهمحور و اقتصادمحور حرکت کند بهتر است و باید از آن حمایت کرد اما هرچه فضای سیاسی توام با شعار بر سیاست خارجی حاکم شود، به نفع کشور نخواهد بود.
تحلیلگر مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :