رمزگشایی از نمادهای حیوانی در تاریخ ایران

به گزارش جهان صنعت نیوز: میلاد نآیینیان کارشناس حوزه میراث فرهنگی در خصوص ریشه‌های نمادگرایی در تاریخ ایران‌باستان می‌گوید: عمده این مفاهیم به ورود انسان به دوره نوسنگی برمی‌گردد. یعنی زمانی که انسان یکجانشین می‌شود و زندگی در غار را کنار گذاشته و به کشاورزی روی می‌آورد. انسان در این دوره به ساخت ابزارآلات کشاورزی و روستاهای اولیه روی می‌آورد. مفاهیم اولیه و بنیادین شهرسازی و اولین قوانین زندگی بشری و نمادها نیز در همین دوره شکل گرفته‌اند.

در این شماره «جهان‌صنعت» سعی می‌کنیم از طریق گفت‌و‌گو با کارشناسان و بررسی منابع موجود در خصوص نمادشناسی حیوانات در آثار تاریخی ایران، پرده از راز نهفته استفاده از نقوش حیوانات در آثار تاریخی برداریم.

چندوجهی بودن نماد شیر

شیر در طول تاریخ ایران نماد مفاهیم مختلفی بوده است. در دوره‌ای مصریان برای احترام به شاهان هخامنشی از نماد شیر در نوشتن نام آنها استفاده می‌کردند. همچنین شیر نماد شجاعت و جنگاوری بوده که وجود تندیس شیر روی گورهای بختیاری‌ها در سال‌های دور اشاره به همین دلاوری و جنگ‌آوری متوفی داشته است.

افزون بر مفاهیم مثبت ذکرشده در تاریخ ایران‌باستان از شیر به عنوان نماد اهریمن نیز استفاده شده است.

میلاد نآیینیان راهنمای گردشگری حوزه میراث فرهنگی با توضیح اینکه حیواناتی مثل شیر، پلنگ و ببر در دوره‌هایی اهریمنی دانسته شده‌اند به «جهان‌صنعت» می‌گوید: «دلیل اهریمانی دانستن آنها این بوده که این حیوانات به دام‌های مردمان دوره نوسنگی که به تازگی آنها را اهلی کرده بودند حمله می‌کردند. در فرهنگ ایرانی شیر، پلنگ، ببر و یا گرگ حیوانات اهریمنی انگاشته شده‌اند و کشتن آنها ثواب داشته است و شاید یکی از دلایلی که ما خیلی زود این حیوانات را در کشورمان از دست دادیم و منقرض شدند همین باورهای جامعه ما بوده است.»

شیر البته در طول تاریخ ایران نماد دلاوری نیز بوده و همین امر بوده که باعث شده مردان شجاع شیرافکن خطاب شوند. نآیینیان در این خصوص می‌گوید: «اگر دقت کنید در بشقاب‌هایی که از دوره ساسانیان به‌جا مانده و منقش به نقش شاهان هستند یکی از صحنه‌های نقش‌شده روی آنها مربوط به شکار است. شکار شاهان نیز معمولا شیر یا پلنگ است. صفت شیرافکن بودن هم در محاوره ایران قدیم عرف بوده و اگر می‌خواستند کسی را شجاع بنامند وی را شیرافکن خطاب می‌کردند. پس یکی از نمادهای شجاع بودن یک شاه صفت شیرافکن بودن آن است.»

وی افزود: «در کتاب کارنامه اردشیر بابکان که یک متن پهلوی است و در اواخر دوره ساسانیان نوشته شده است یکی از صفاتی که به اردشیر بابکان نسبت می‌دهند این صفت شیرکش بودن وی است. در شاهنامه نیز این صفت را داریم که گفته می‌شود این فرد شیرکش است و توانسته شیر بکشد. به هر حال برخی ریشه‌های فرهنگی ما به ضررمان بوده و برخی نیز می‌تواند به نفعمان باشد.»

بز کوهی نماد ایران‌باستان

بدون شک یکی از پرتکرارترین نقوشی که روی ظروف و اشیای به‌جا مانده از دوران تاریخی ایران از زمان عیلامیان تا دوره ساسانی به‌جا مانده، تصویر بز کوهی است.

در خصوص علت شاخص بودن این حیوان و اینکه چرا از تصویر این حیوان تا این میزان در نقوش ایرانی استفاده شده است، نظرات متفاوتی وجود دارد.

نآیینیان در خصوص علت تعدد نقوش بز کوهی در آثار تاریخی ایران به «جهان‌صنعت» می‌گوید: اقلیم فلات ایران به گونه‌ای است که بز کوهی در آن به وفور یافت می‌شود و از زیستگاه‌های اولیه این حیوان و نخستین جایی که بز اهلی شده نیز همین اطراف رشته‌کوه‌های زاگرس است. یعنی در اطراف استان لرستان و جنوب شرق کرمانشاه این اتفاق افتاده است. اولین اسنادی که در خصوص اهلی کردن بز وجود دارد مربوط به تپه «گنج دره» است که ثابت کرد اولین بار بز توسط مردمی که اینجا زندگی می‌کردند و در حاشیه زاگرس بوده‌اند، اهلی شده است. لذا یکی از دلایلی که در نقش‌های «اشیای تاریخی» به فراوانی این تصویر بزکوهی را می‌بینیم همین مساله است و البته اینکه حیوان سازگاری است و در انواع اقلیم‌ها نگهداری می‌شود در حالی که مثلا نمی‌توان گوسفند را در هر اقلیمی نگهداری کرد.

محمد ناصری فرد متخصص نقوش صخره‌ای در ایران نیز در خصوص اینکه بز کوهی نشانه و نماد چیست می‌گوید: به اعتقاد من نقش بزکوهی نماد ایران‌باستان، با مضمون آبخواهی، زایندگی، فراوانی نعمت و محافظت است. تعبیری از یک فرشته که در مواقع سختی‌ها از آن کمک خواسته می‌شد و ریشه این باور به یکی از اسطوره‌های ایران‌باستان برمی‌گردد.

وی در توضیح داستان بزکوهی در اساطیر ایرانی می‌گوید: «بر اساس داستانی اساطیری مربوط به ایران نخستین انسان روی زمین کیومرث بود که در شاهنامه فردوسی از آن به عنوان نخستین پادشاه نام برده شده است. کیومرث حدود ۴۰ سال برزمین زندگی کرد و سپس با اهریمن زشتی‌ها در افتاد و به دست اهریمن کشته شد. دو قطره خون کیومرث بر زمین می‌چکد و از آن یک بوته ریواس دو شاخه می‌روید. این دو شاخه ریواس برهم می‌پیچند و از یک شاخه آن پسر زیبای جوانی به اسم مشی (ماری) و از شاخه دیگر آن دختر زیبای جوانی به اسم مشیانه (ماریانه) متولد می‌شود وچون آنها غذا خوردن را نمی‌دانستند، خداوند فرشته‌ای را در قالب یک بزکوهی سفیدرنگ می‌فرستد تا مشی و مشیانه را شیر بدهد. این بزکوهی تا آنها غذا خوردن را یاد بگیرند به آنها شیر می‌دهد؛ آنها بعد از گذشت سالیان بزرگ می‌شوند و روز سیزده فروردین با هم ازدواج می‌کنند. به اعتقاد من دلیل اینکه ما ایرانیان در روز سیزده فروردین سبزه گره می‌زنیم به نوعی برگرفته از همین داستان اساطیری است.»

این متخصص نقوش صخره‌ای در ایران بز کوهی را نماد فرشته دانسته و می‌گوید: به باور مردم ایران‌باستان، بزکوهی مظهر فرشته‌ای است که خداوند برای بقا و ادامه حیات نسل بشر فرستاده است. نقش بزکوهی برای ایرانیان باستان نوعی مانیفست بوده که رویکردی مقدس داشته است و این قداست بر نقش‌هایی قابل مشاهده است که هنرمندان شاخ‌های بزکوهی را به شکل لوزی کشیده‌اند و لوزی در خط ایلام کهن و میانه hu هیو یعنی تقدیس است. از همین‌رو هرجا که گذر آب باشد نقش‌های فراوان بزکوهی را می‌بینیم و مضمون آن آبخواهی و بیان ارزش و اهمیت بی‌بدیل عنصر آب در نزد مردمان ایران‌باستان است.

خروس، پرنده ضد اهریمن

خروس یکی دیگر از حیواناتی است که در اشیای به‌جا مانده از ایران‌باستان و پیکره‌های ساخته شده در تاریخ ما به چشم می‌خورد.

نآیینیان، راهنمای گردشگری حوزه میراث در خصوص نگاه ایرانیان باستان به این حیوان و اینکه آن را نماد چه چیزی می‌دانستند به «جهان‌صنعت» می‌گوید: خروس در فرهنگ ایرانی(زرتشتی) پرنده مقدس و ضددیو (شیطان) است. با آواز خودش اهریمن را فراری می‌دهد. این پرنده سحرخیز از طرف ایزد سروش(برابر جبرئیل در ادیان سامی) گماشته شده تا سحرگاه فریاد کرده و مردم را برای ستایش بیدار کند. از آنجا که نماز و روزه در دین زرتشت واجب است، خروس برای زرتشتیان مقدس است و کشتن آن، کار ناپسندی است.

این کارشناس می‌افزاید: در روایت‌های پیش از اسلام گفته شده که خروس را به خاطر آواز بی‌موقع نباید کشت چون آن آواز به این دلیل است که موجودی پلید به خانه وارد شده و خروس تاب حضور آن را ندارد.

فاطمه خرم‌پور کارشناسی ارشد ایران‌باستان نیز با اشاره به جایگاه شاخص خروس در ایران‌باستان می‌گوید: خروس در ایران‌باستان جایگاه ویژه‌ای دارد و ما به کرات در نوشته‌های نویسندگان و اعتقاداتی که هنوز از ایران قدیم چه بعد از اسلام و چه در دوران اسلامی وجود داشته است می‌توانیم به جایگاه خروس و نقش آن در زندگی روزانه ایرانیان پی ببریم. خروس نماینده سروش در گیتی است. او سپیده صبح را از دور می‌بیند و آن را خبر می‌دهد. به همین سبب معتقدند، خروس دشمن دیو خواب «بوشاسیا» است و بوشاسیا، اهریمنی است که نمی‌گذارد مردم بیدار شوند و به سوی سپیده و مهر پیش از فراز آمدن خورشید نمازگزارند. خروس با دیدن سپیده، فرارسیدن روز و به دنبال آن بالاآمدن خورشید را بانگ می‌دهد.

این کارشناس ارشد ایران‌باستان در توضیح نمادشناسی خروس می‌افزاید: دیو بوشاسب (بوشاسیا) دیو خواب و تنبلی مفرط است. خروس در باورهای ایرانی پاسبان شب است و در سپیده دم صبح با دیو خواب و تنبلی بوشاسیا مبارزه می‌کند تا مردم را بیدار نگه دارد.

اهمیت نمادشناسی

نگاهی به مفاهیم، نمادها و اسطوره‌های مربوط به آنها در تاریخ ایران‌باستان به ما می‌فهماند که تمام نقوش و پیکره‌هایی که امروز در موزه‌های سراسر کشور شاهد آنها هستیم، روایات و داستان‌های اخلاقی ریشه‌داری را برای ما روایت می‌کنند.

روایاتی که از جنگ همیشگی خیر و شر و خوبی و بدی حکایت دارد. نمادهای روی ظروف تاریخی و پیکره‌های به نمایش در آمده در موزه‌ها در واقع حکایت نبرد همیشگی انسان با بدی‌ها هستند و از ما می‌خواهند که با خوبی به نبرد بدی‌ها برویم.

این نمادها شجاعت و فضایل انسانی را می‌ستایند و خواستار احترام به نیکی‌ها و دوری جستن از بدی‌ها و پلیدی‌ها هستند. به این مفهوم فهم اسطوره‌ها و نمادشناسی به ما کمک می‌کند تا در هنگام مراجعه به موزه چیزی بیش از چند شیء تاریخی را دیده و به مفاهیم و اندیشه‌های پیشینیان و خوبی و بدی در چشم آنان نگاهی دوباره بیندازیم.

اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهخواندنی
شناسه : 251528
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا