رنج عظیم اقتصاد ایران

محمدقلی یوسفی *

در پیگیری مشکلات اقتصاد ایران با دنیای خارج به ویژه در خصوص روابط بین‌المللی منافع ملی را به درستی تشخیص نداده‌ایم و به صورت داوطلبانه تصمیمات ملی را به تصمیمات دیگران واگذار کرده‌ایم. این مساله از یک سو سلب مسوولیت و از سوی دیگر نبود تدبیر و دیپلماسی مناسب برای پیشرفت را تداعی می‌کند. تاسفبار است که کشوری همچون ایران قادر نباشد مستقلا تصمیم‌گیری کند و تابع میل و خواست و اراده دیگر کشورها باشد. این زنگ خطری برای نظام تصمیم‌گیری ایران به حساب می‌آید و چنانچه نتوانیم بر اساس منافع ملی و نیازهای داخلی سیاست‌های خارجی و دیپلماسی را در سطح جهانی پیش ببریم بدون شک در سطح داخلی نیز قادر نخواهیم بود که از رنج و مشقت مردم بکاهیم و یا به فکر آبادانی و توسعه کشور باشیم.

یکی از نکات مهم در خصوص وضعیت کنونی اقتصاد ایران فرصت‌های از دست رفته سال‌های اخیر است. اگر یک دانش‌آموز در دوران دبستان ترک تحصیل کند و بعد از گذشت ۲۰ سال پیگیر وضعیت آموزشی خود باشد به طور مسلم دوران طلایی یادگیری خود را از دست می‌دهد و شاید دیگر قادر نباشد خود را با علم روز تطبیق دهد. ما سال‌ها و دهه‌هاست که از تحولات بین‌المللی و پیشرفت تکنولوژیکی جهان دور افتاده‌ایم و در سایه آن، اقتصاد ایران آبستن چالش‌ها و مشکلات بسیاری شده است. بدیهی است از بین بردن عقب‌ماندگی‌های فنی و تکنولوژیکی، اصلاح ساختار نظام تصمیم‌گیری داخلی و اصلاح وضعیت روانی جامعه به سال‌ها زمان نیاز خواهد داشت. بنابراین اگر مشکلات در زمان پیدایش آن برطرف نشوند مشکلات پیچیده و تکثیر می‌شوند و فائق آمدن بر آن نیز به سادگی امکان‌پذیر نخواهد شد. تداوم این وضعیت نیز نتیجه‌ای جز شکل‌گیری بحران‌ها و آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی به دنبال نخواهد داشت.

کسانی که در ساختار نظام تصمیم‌گیری ایران حضور دارند و تصمیماتی می‌گیرند که موجب عقب‌ماندگی اقتصاد ایران از رشد و پیشرفت جامعه جهانی می‌شود یا درک نادرستی از نیازهای جامعه و شرایط بین‌المللی دارند و یا به نوعی قربانی سیاست‌هایی شده‌اند که از سوی دیگران به آنها تحمیل شده است. در حال حاضر اما تصمیم‌گیران به این باور رسیده‌اند که برقراری تعامل با جامعه جهانی یکی از راه‌های پیشرفت اقتصاد ایران و عبور از چالش‌های انباشت شده سال‌های اخیر است. این رویکرد و نگاه اگرچه اجتناب‌ناپذیر است و راه گریزی از آن وجود ندارد، اما آنچه اهمیت دارد این است که آیا توافق ایران با دنیای غرب به تنهایی می‌تواند بستر‌ساز شکوفایی اقتصادی شود؟ یکی از مباحثات مهمی که در صورت احیای برجام مطرح می‌شود استقراض خارجی و جذب نقدینگی برای توسعه اقتصادی در داخل است. اما تا زمانی که نظام تصمیم‌گیری فعلی ایران پابرجا باشد میلیاردها دلار استقراض خارجی هم نمی‌تواند برای چالش‌های ریز و درشت اقتصاد ایران کافی باشد.

رنج امروز اقتصاد ایران بیش از آنکه کمبود منابع مالی باشد، بی‌تدبیری و نظام نادرست تصمیم‌گیری است. در یک چنین فضایی اگر میلیاردها دلار هم درآمد و سرمایه در اختیار افراد بی‌تدبیر قرار گیرد این منابع در دوره کوتاهی حیف و میل می‌شود. بنابراین ما در وهله نخست باید منافع ملی خودمان را به درستی تشخیص بدهیم و در وهله دوم سیاست‌هایی را در داخل دنبال کنیم که از زجر و فقر مردم بکاهد. استقراض خارجی در بهترین حالت یک امکان را برای اقتصاد ایران فراهم می‌کند و رفع تحریم‌های بین‌المللی نیز همانند کوچه بن‌بستی است که مسیر خروج از بن‌بست برای آن فراهم می‌شود. به این ترتیب احیای برجام و پتانسیل‌هایی که فراهم می‌کند بستر مناسب برای شکوفایی اقتصادی را فراهم می‌کند اما اینکه چگونه این بستر زمینه‌ساز توسعه و پیشرفت‌هایی که انتظارش را می‌کشیم شود، به نظام تصمیم‌گیری و شیوه مدیریتی مسوولان داخلی برمی‌گردد.

* اقتصاددان

اخبار برگزیدهیادداشت

شناسه : 251879
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا