دست ما و ساتور روسیه
دکتر صلاحالدین هرسنی *
مساله درخواست تضمین روسیه از غرب مبنی بر آنکه تحریمهای غرب علیه روسیه بر سر تهاجم نظامی به اوکراین نتواند در رابطه با ایران تاثیر بگذارد، ابهاماتی را بر سر نقشیابیهای روسیه در احیای برجام ایجاد کرده است. این ابهامات همان چیزی است که میتوان از آن به عنوان مانعتراشی و کارشکنی و همچنین رفتارهای سینوسی و ایذایی روسیه در قبال ایران نام برد که البته بابت این دست از رفتارها از سوی روسیه نباید تعجب کرد، چراکه اینگونه رفتارها و فرصتطلبیهای ابزارگرایانه به طبیعت و سرشت مقامات کرملین تبدیل شده و به نظر نمیرسد که در راستای اصلی منافع ملی روسها تغییری در آن پدید آید. البته میخائیل الیانوف اتهام کارشکنیهای روسیه و نگاههای ابزاری و فرصتطلبانه مقامات کرملین حول احیای برجام در مذاکرات وین را کثیفترین تحلیل ممکن دانسته است. اما واقعیت چیست؟ آیا اولیانوف درست میگوید یا آنکه مانعتراشیها و کارشکنیها و به دست گرفتن ساتور روسیه برای ابتر کردن برجام برچسب و اتهامی است که به آنها میچسبد؟
در پاسخ به پرسش فوق نیک پیداست که روسیه برجام را گروگان منازعه خود بر سر غرب در تهاجم به اوکراین گرفته است و تلاش دارد که اصرار به رابطه با ایران را در شرایط سلسله تحریمهای فزاینده غرب، وجهالمصالحه خود در بده و بستانهای غرب کند. البته در شرایط حاضر کارشکنی روسیه فقط منحصر به درخواست تضمین از غرب بابت باز بودن دستش در رابطه با ایران در پساتحریم نیست. روسیه برحسب راهبردهای ابزارگرایانه و فرصتطلبانه مقامات کرملین، خواستههای خود را فراتر از انتظارات برده و قویا خواهان این شده است که طرفهای برجام همه باید از حقوق برابر برخوردار باشند. این خواسته روسیه خلاف رویهای است که از سال ۹۲ وجود داشته و خود روسیه هم به نوعی این عرف و رویه را پذیرفته بود. اینجاست که میتوان گفت دم خروس روسیه این بار نیز بیرون زده است. رویه موجود از سال ۹۲ این بود که طرفین اصلی برجام ایران و آمریکا هستند و طرفهای دیگر یعنی سه عضو یعنی لندن، پاریس و برلین و روسیه و چین میبایست تلاش میکردند تا مشکلات ایران و آمریکا در مساله هستهای در توافقات وین حل شود. در همان رویه حتی از نظر حقوقی کار نظارت برجام به سه عضو اروپایی برجام سپرده شده بود و روسیه و چین بیشتر به عنوان ناظری برای کمک به حل اختلافات در نظر گرفته شده بودند. در شرایط حاضر نیز نقش روسیه در مذاکرات وین فقط در حد اورانیوم ۲۰ درصد و ۶۰ درصد است و فراتر از این نیست و آنگونه که آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه دولت بایدن گفته است، تحریمهایی که علیه روسیه اعمال شده تاثیر و ارتباطی در اجرای برجام ندارد. اما به نظر میرسد که با چنین درخواستهایی روسیه میخواهد جای خود را با آمریکا یعنی طرف اصلی مذاکره جابهجا کند. به این ترتیب و اگرچه ایران باید تلاش کند که در منظومه جدید سیاست خارجی خود و در راستای اصل واقعگرایی درصدد تامین منافع ملی خود باشد، اما با روی آوردن به سیاست اتکا به شرق و بیدلیل دست خود را زیر ساتور روسیه قرار داده است. حال اگرچه ممکن است ساتور روسیه در مجاب کردن غرب و مجوز آن در پساتحریم در رابطه با ایران کند باشد که هست، اما قطعا چنین ساتوری برای به تاخیر انداختن نتایج برجام تیز و برنده خواهد بود. در واقع میتوان گفت که درخواست برای مسثتنی کردن رابطه با ایران در پساتحریم در حکم ظاهر ماجراست و روسیه هدف مهمتری را جستوجو میکند و آن این است که با مانعتراشی بر سر برجام از حجم تحریمهای غرب علیه خود بکاهد. در این ارتباط غرب تحریمهای اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و از همه مهمتر تحریم سوئیفت و تحریمهای بانکی دیگری را بابت تجاوز به اوکراین اعمال کرده است. البته تقابل غرب با روسیه فقط به این تحریمها منحصر و محدود نمانده است. تجاوز روسیه به اوکراین موجب نظم جدید از انسجام و اتحاد در بلوک ناتو شده است و همین راهبردها روسیه را به واکنش واداشته که بخواهد ساتور خود را در تقابل با غرب به کار گیرد. در این ارتباط باید گفت که ساتور تیز و برنده روسیه فقط متوجه ابتر کردن برجام نیست؛ روسیه این ساتور را میتواند همچون شمشیر داموکلس بر سر غرب بابت تحریم انرژی یعنی قطع گاز نورداستریم۱ به اروپا نیز به کارگیرد و غرب را به پذیرش خواستههای خود متقاعد کند. در واقع میتوان گفت که نیاز و احتیاج استراتژیک اروپا به گاز روسیه، موجب افزایش غرور ولادیمیر پوتین در برابر غرب شده است و پوتین به خوبی میداند که از این ابزار برنده و تیز چگونه در تقابل با غرب استفاده کند. به نظر میرسد مجازات اروپا از رهگذر قطع گاز در روسیه از سوی پوتین یکی از سناریوهای مقامات کرملین در مواجهه با اروپا باشد. با این همه، در چنین شرایطی میتوان گفت که غرب برخلاف روسیه، علاقه بیشتری به نهایی شدن توافق هستهای ایران در وین پیدا کرده و نگرانی غرب آن است که روسیه با ساتوری که به دست گرفته است، از مذاکرات هستهای با ایران به عنوان کارت یا ابزاری علیه غرب استفاده کند و موانع جدیدی در روند مذاکرات به وجود آورد که باعث دشواری بیشتر در دستیابی به توافق نهایی با ایران شود.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :