آغاز شمارش معکوس برای ترکیدن بمب کرونایی در نوروز

 پرهام هرسنی *

 در روزهای اخیر توجه همه رسانه‌ها و لنز همه دوربین‌ها یا متوجه به پا کردن پوتین‌های سربازان روسیه در حمله به اوکراین  بوده و یا متوجه عصبانیت افکار عمومی از برجام‌پرانی یا همان عهدشکنی روس‌ها. البته نقطه‌زنی موشکی سپاه پاسداران به مراکز رژیم صهیونیستی در اربیل و همچنین توجه‌ها به رکورد خونین آل سعود در گردن زدن و اعدام ۸۱ نفر در عربستان نیز به اخبار جنگ در اوکراین اضافه شده و انعکاس همین رخداد‌ها و اتفاقات در رسانه‌ها سبب شده است که اخبار کرونایی فریز و در لنز دوربین‌ها و خبر‌های جنگ، گم شود. به عبارت دیگر الان هرکجای جهان که باشی، جنگ اوکراین و بمباران شهرهای خرسون و خارکیف و حتی سقوط محتمل کی‌یف، خبر اول است. بحث‌های مذاکرات و سهم‌خواهی دقیقه نودی روس‌ها و به عبارتی به هم زدن میز برجام از سوی روس‌ها نیز بسیار داغ است. حال سوالی که به میان می‌آید آن است که آیا کرونا اساسا در کشور ما رخت بر بسته و بساط خود را جمع کرده است که خبری از آن در رسانه‌ها منتشر نمی‌شود؟ یا آنکه انعکاس اخبار جنگ مهم‌تر از اخبار کرونایی بوده است؟ آیا عدم انعکاس اخبار کرونایی در رسانه‌های کشور ما به معنای آن است که واکسیناسیون مرتب دولت محترم این ویروس منحوس را فراری داده و اینکه ما به پایان کرونا رسیده‌ایم و یا آنکه اومیکرون یعنی آن ویروس در حال جولان در هنگام گزارش اخبار جنگ، همچون آن عروس زیر خنچه عقد رفته بود که گلی بچیند؟ موضوع چیست که وضعیت بیش از حد عادی جلوه داده می‌شود، محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های کرونایی لغو  شده است، دانش‌آموزان و دانشجویان برای پاسداشت حریم علم  باید سر کلاس‌های درس حاضر ‌شوند و نکند در آزمونشان به فعل حرام دست زنند و در فضای مجازی با تقلب قبول شوند، جلسات اداری در فضاهای بسته برگزار می‌شود، برخی بدون ماسک از گیت‌های ورودی نهاد‌ها و ارگان‌ها رد می‌شوند، پروازهای داخلی  با حداکثر ظرفیت انجام می‌شود، برگزاری جشن‌های ایام شعبانیه نیز به شماره معکوس افتاده،  جشن‌های عروسی و سایر جشن‌ها در تالار‌ها و سالن‌ها بدون رعایت فاصله‌گذاری فیزیکی و بدون رعایت پروتکل‌های کرونایی برگزار می‌شود و دست فشردن‌ها، روبوسی‌ها که مدتی به جهت ترس از ابتلا به کرونا از رونق افتاده بود از سر گرفته شده است و حتی برخی به جهت جبران مافات و گل کردن حس نوستالژی برای این دو سال کرونایی نه تنها بر صورت بلکه بر پیشانی و کتف یکدیگر بوسه می‌زنند. البته خانم‌ها خانم‌ها را و آقایان آقایان را.

اما واقعیت چیست؟ واقعیت آن است که در ایران دولت به جهت آنکه قافیه جهانی در لغو ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های کرونایی را نبازد، مدعی کاهش روند مبتلایان و بستری‌شدگان بیماری و عبور کشور از قله پیک ششم کرونا شده و این در شرایطی است که هنوز هم در همه جای جامعه صدای سرفه و عطسه‌های کرونایی به گوش می‌رسد و رنگ‌بندی‌های کرونایی یعنی عبور از رنگ‌های قرمز و اعلام وضعیت رنگ نارنجی یا زرد فقط تحریف واقعیت است و کرونا در بطن و متن جامعه جولان و همزیستی دارد و هنوز هم درصدد قربانی گرفتن افراد جامعه است. عمق تراژیک ماجرا آنجاست که عادی‌انگاری وضعیت و به روایتی بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها بهانه‌ای شده است که دست‌اندرکاران به فکر تبلیغات گسترده سفر نوروزی بیفتند. این تبلیغات در شرایطی صورت می‌گیرد که نه تنها شرایط برای حضور مسافران نوروزی در شهرها فراهم نیست، بلکه حداقل ۲۰ میلیون نفر به تعبیر آمار غیررسمی هیچ‌گونه واکسنی تزریق نکرده‌اند. این تعداد به همراه چند ده میلیون نفری که تنها به تزریق دوز اول واکسن بسنده و یا اکتفا به تزریق دو دوز واکسن کرده‌اند و از واکسیناسیون نوبت سوم صرف‌نظر کرده‌اند، می‌توانند به مثابه بمب‌های متحرک کرونا در جامعه محسوب شوند و آثار جبران‌ناپذیری را از خود بر جای گذارند. افزون بر اینکه برخی مشاهدات بالینی نشان داده‌اند که اومیکرون نیز واکسن‌گریز است و حتی می‌تواند افراد واکسینه‌شده را مبتلا کند، آیا به صرف واکسیناسیون ۸۰ درصدی برای برپایی جشن پایان کرونایی در کشور کمی زود نیست؟ در سطحی دیگر ما شاهد آن هستیم که بازار کارت واکسن و تست‌های منفی کاذب کرونایی برای فرار از جریمه‌های ضدکرونایی بسیار داغ شده و قطعا اگر تدبیری برای آن اتخاذ نشود به معنای آن خواهد بود که با ترکیدن بمب کرونایی در نوروز، کشور در پیک هفتم کرونا قرار گیرد.

* پژوهشگر پزشکی اجتماعی

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 252536
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا