آریاییها صاحبان نخستین تمدنها در ایران نیستند
به گزارش جهان صنعت نیوز: برای بررسی دقیقتر این موضوع و آگاهی از ریشههای حیات انسان در فلات ایران، مصاحبهای با دکتر حامد وحدتینسب فارغالتحصیل انسانشناسی پیش از تاریخ از دانشگاه ایالتی آریزونا، فینیکس، آمریکا ترتیب دادیم.
دکتر وحدتینسب همچنین دو دوره پسادکتری در باستانشناسی مولکولی در دانشگاه آلبرتا در کانادا و زیستباستانشناسی در دانشگاه آکسفورد، انگلستان را کامل کرده و بر همین اساس اطلاعات او توامان جنبه زیستشناسانه و باستانشناسانه دارد.
وی برمبنای کاوشها و پژوهشهای صورت گرفته میگوید که خیلی پیشتر از مهاجرت آریاییها، ابتدا گونههای دیگری از انسان و بعدتر انسان هوشمند امروزی در فلات ایران زندگی میکردند.
این استاد تمام باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس، به تازگی براساس نتایج کاوشهای باستانشناسی فرضیهای ارائه کرده است که مطابق با آن، پیش از ورود آریاییها به فلات ایران، جوامع انسانی در قالب تمدنهایی پراکنده در سیلک، جیرفت، چغامیش، شوش، حصار و نقاط دیگر فلات ایران میزیستند و بعدتر برخی از همین مراکز تمدنی در جنوب و جنوب غرب ایران پادشاهی عیلام را پایهگذاری کردند. بر این اساس آریاییها نیز صرفا مهاجرانی بودهاند که از حدود ۵۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش در دستهجات کوچک و بزرگ به فلات ایران وارد شده و در جمعیتهای قبلیِ ساکن در آن حل شدهاند.
مشروح مصاحبه «جهانصنعت» با حامد وحدتینسب متخصص انسانشناسی پیش از تاریخ در پی میآید.
* اولین نشانههای وجود حیات گونههای مختلف انسان همچون انسان راستقامت و انسان نئاندرتال در فلات ایران به چه زمانی بر میگردد؟ چه نشانههایی از زیست این گونهها در فلات ایران داریم؟
اولین و قدیمیترین شواهدی که از نوعی از انسان در(فلات) ایران میتوانیم ردیابی کنیم مربوط به قبل از انسان نئاندرتال است و به احتمال خیلی زیاد مربوط به انسانی به نام «انسان راستقامت» است.
میگویم به احتمال خیلی زیاد به این دلیل که ما بقایای سنگوارهای خود این انسان راستقامت را تاکنون در ایران پیدا نکردهایم. البته خیلی هم خوب در این زمینه کار نشده است و متخصص آنچنانی نیز در این حوزه نداریم.
با این وجود ما پیرامون ایران شواهد سنگوارهای این گونه انسان را داریم مثلا میدانیم که در حوالی یک میلیون و ۷۰۰ هزار سال پیش در گرجستان نوعی از این انسان زندگی میکرده است. در حوزه شرقی دریای مدیترانه یعنی جایی که به آن «لوانت» میگوییم و در ترکیه شواهد آن وجود دارد. در شمال شرق و در ازبکستان و تاجیکستان شواهدی از این انسان به دست آمده و همچنین در سمت شرق یعنی در هند و چین و اندونزی نیز شواهد فراوانی از این نوع انسان وجود دارد.
بنابراین دور تا دور ایران شواهد انسان راستقامت وجود دارد و باتوجه به اینکه میدانیم این انسان از آفریقا خارج شده پس نمیتوانسته از روی ایران پریده باشد و مطمئنا در ایران نیز زندگی کرده است. در ایران ابزارسنگیهایی داریم که منتسب است به نوعی از تکنولوژی که این انسان به کار میبرده است. بنابراین میتوانیم با احتمال خوبی بگوییم از حولوحوش دو میلیون سال پیش یعنی زمانی که نخستین انسانهای راستقامت از آفریقا خارج شدند، در ایران شواهد این انسانها را داریم.
در مورد گونه بعدی انسان که در ایران میزیسته است، هم شواهد بدنی و هم دستافزارهای سنگی فراوانی داریم. قدیمیترین شواهد مستقیم بدنی که از انسان نئاندرتال در ایران داریم به غار «قلعه کرد» در استان قزوین مربوط میشود که خود من و یک تیم فرانسوی چند سال پیش در آنجا کاوش انجام دادیم. دندان شیری از کودک انسان نئاندرتال در آنجا به دست آمده که قدمت آن نزدیک به ۱۲۰ هزار سال است.
از دیگر نقاط ایران مثل پناهگاه صخرهای «باوه یوآن» شواهدی با قدمت ۴۰ هزار سال از دندان انسان نئاندرتال داریم. در پناهگاه صخرهای «وزمه» در کرمانشاه هم دندان این انسان به دست آمده است، هرچند که تاریخگذاری آن چندان با دقت انجام نشده است. بخشی از استخوان ساعد دست انسان نئاندرتال نیز از غاری در زیر دیواره بیستون کرمانشاه در غاری به نام غار شکارچیان و یا غار بیستون به دست آمده که به کاوشهای آمریکاییها در دهه ۵۰ میلادی مربوط میشود.
در ایران، از انسان نئاندرتال محوطههای خیلی زیادی داریم که هم براساس سنسنجی و هم براساس تکنیک ابزار سنگیهایی که درست میکردند تقریبا با احتمال بالایی میدانیم که مربوط به انسان نئاندرتال است. بیش از صد محوطه در ایران شناسایی شده و مشخص شده است که اینها مربوط به دورهای هستند که انسان نئاندرتال زندگی میکرده و روی برخی از آنها کاوشهای باستانشناسی خیلی خوبی انجام شده است و سنسنجیهای خیلی خوبی دارند که محوطه رو باز «میرک» در استان سمنان و محوطههایی که در زاگرس داریم از آن جمله هستند.
* اولین نشانههای یافت شده از انسان هوشمند و انسان هوشمندِ هوشمند (انسانی که سازوکار مغزی آن مثل انسان امروزی است) در فلات ایران مربوط به چه زمانی است و در کجا یافت شده است؟
ما در ایران هنوز بقایای مستقیمی از انسان هوشمند (انسانی که حدودا ۳۰۰ هزار سال پیش در آفریقا پدیدار شد و سپس به بخشهایی از خاورمیانه و اروپای شرقی رسید) نداریم. اولین نشانههای یافت شده از انسان هوشمندِ هوشمند (از منظر زمانی حدود ۵۰ تا ۷۰ هزار سال پیش در آفریقا زندگی میکرده است) مربوط میشود به غاری در شمال خوزستان به نام غار «پِبده» که در شهرستان لالی قرار دارد. اتفاقا این غار را هم خود من و یک تیمی از موسسه «مکس پلانک» آلمان دو سال پیش کاوش کردیم. سنسنجیهای ما نشان میدهد که انسان هوشمند با قدمت ۴۲ هزار و ۵۰۰ سال در اینجا زندگی میکرده است. بنابراین ما میتوانیم زمان ورود انسان هوشمند به ایران را یک چیزی بین ۴۳ هزار سال تا ۴۵ هزار سال پیش در نظر بگیریم.
غار «پِبده تنها محوطه یافت شده از انسان هوشمند هوشمند در ایران نیست. محوطههای دیگری مثل «غار بوف» را داریم که قدمت آن حدود ۴۲ هزار سال است. همچنین غار «یافته» در لرستان چیزی حدود ۴۱ هزار سال قدمت دارد. محوطه «گرم رود۲» در آمل نیز قدمتی حدود ۳۴ هزار سال تا ۳۵ هزار سال دارد. به جز این موارد که دارای سن قطعی هستند، از انسان هوشمندِ هوشمند شواهد باستانشناختی بسیاری در سراسر ایران داریم که در آنها کاوشی صورت نپذیرفته و تنها بررسیهای سطحی انجام گرفته است.
دستافزارهای سنگی که انسان هوشمند هوشمند میساخته است با دستافزارهایی که انسان نئاندرتال میساخته متفاوت هستند و ما از روی تفاوت این ابزارسنگیها میتوانیم پی ببریم که هر یک را کدامگونه انسان ساخته است. ضمن آنکه شواهد سنسنجی و بقایای استخوانی را نیز داریم، برای مثال در «اشکفت گاوی» در استان فارس بقایای استخوانی انسان هوشمند را به دست آوردهایم و از غار «قُبه» در کرمانشاه هم بقایای خود این انسان به دست آمده است.
هم انسان نئاندرتال و هم انسان هوشمندِ هوشمند هر دو از لحاظ معیشتی شکارورز گرد آورنده بودند یعنی چیزی تولید نمیکردند. دستههای کوچکی داشتند و در کنار منابع آبی برای مدتی اتراق کرده و شکار میکردند؛ بعد از یک مدتی هم به دنبال شکارشان حرکت کرده و از جایی به جای دیگر میرفتند و مدام در حال حرکت بودند. اینها نوع معیشتشان شکار و گردآوری است. چیزی تولید نمیکردند، مالکیت زمین هم برای آنها معنایی نداشته است.
* اولین نشانهها از یکجانشینی انسان در فلات ایران در کجا پیدا شده و مربوط به چه دورهای است؟
اولین نشانههای یکجانشینی یعنی اولین جاهایی که نشان میدهد انسان حیوانات و گیاهان را اهلی کرده است. انسانها بیشتر به خاطر کشت گیاهان مجبور بودند که در جایی ثابت بمانند، خانهای بسازند و از زمینی که دارند کشت میکنند مراقبت کنند و یک چنین چیزی در مناطقی از زاگرس شناسایی شده است. مشخصا «گنج دره» با سنی در حدود ۱۱ هزار سال یکی از قدیمیترین مناطقی بوده که در آن یکجانشینی وجود داشته است. محوطه «شیخیآباد» در کرمانشاه با قدمت نزدیک به ۱۲ هزار سال و تپههای باستانی «آسیاب و سرآب» با قدمت بین هشت هزار سال تا ۱۰ هزار سال، قدیمیترین دهکدههای مربوط به یکجانشینی انسان در ایران هستند که کشف شدهاند. همچنین محوطه «چیاسبزشرقی» در جنوب زاگرس قدمتی نزدیک به همین مواردی که ذکر شد دارد.
* نخستین تمدنهای باستانی ایران مربوط به چه زمانی هستند و شامل چه تمدنهایی بودهاند؟
وقتی صحبت از تمدنهای باستانی میشود در تمدن مفهوم مدنیت وجود دارد و در واقع ترجمه civilization است که از civil یا شهرنشینی میآید. مشخصا ما زمانی واژه تمدن را به کار میبریم که مردم وارد فاز شهرنشینی شدهاند. یعنی مرحله روستاهای اولیه را سپری کردهاند و حالا وارد فازی میشوند که به آن شهرنشینی میگویند. شهرنشینی تفاوتش با روستانشینی در این است که طبیعتا تعداد آدمهای بیشتری (درشهر) زندگی میکنند، شهرها جغرافیای بزرگتری را تحت پوشش قرار میدهند، حاکم دارند، طبقات اجتماعی شکل گرفته و مشاغل افراد متفاوت شده است. در شهر، دیگر همه کشاورزی یا دامپروری نمیکنند و برخی به حرفههای دیگری مشغول هستند همچون سفالگری، فلزکاری، سبدبافی و… اشتغال دارند و نهاد کاهنان یا روحانیون هم (در این مرحله) شکل گرفته، معابد و کاخها و در برخی موارد تشکیل گروهی به نام سپاهیان را نیز میبینیم. در شهر گروهی پیشهوری و گروهی دیگر دادوستد میکنند و این رتبهای شدن جوامع یکی از مهمترین عناصر شهرنشینی و تمدن است.
نمونههایی از این دست را در «تپه سیلک» کاشان، «تپه حصار» دامغان، در کنارصندل جیرفت، شوش، چغامیش و بعدتر با یک فاصلهای در شهر سوخته میبینیم. اینها همه در بازه زمانی دارند شکل میگیرند که مربوط به بین پنج هزار سال تا هفت هزار سال پیش است. بعدتر تعدادی از این شهرها در منطقهای که ما به آن فارس و خوزستان میگوییم به هم میپیوندند و تشکیل پادشاهی را میدهند که به آن عیلام میگوییم.
* روایتی که برای ما در کتابهای درسی گفته میشد اینگونه بود که فلات ایران دشتی تهی بوده که اقوام آریایی به آن کوچ کرده و در آن سکنی گزیدند. این روایت امروز به چالش کشیده شده و همانطور که ذکر کردید شواهد زیادی در رد آن مطرح شده است. براساس نتایج کاوشها و تحقیقات باستانشناسی، در زمان ورود آریاییها وضعیت فلات ایران به چه شکل بوده است؟ نقش آریاییها در گذشته و تمدن ایران چگونه بوده و آیا میتوان ایرانیان امروز را از بازماندگان آریاییها دانست؟
در حولوحوش ۵۰۰۰ سال پیش یعنی زمانی که تمدن عیلام دارد شکل میگیرد و خط و نگارش هم دارد با آن آغاز میشود، آرامآرام شاهد ورود جمعیتهای مختلفی از نقاط مختلف به ایران هستیم. یک بخشی از این جمعیت از مناطق شمالی وارد ایران شدند.
اینکه تعداد آنها چقدر بوده را دقیقا نمیدانیم ولی انگاره قبلی اینطور عنوان میکرده که گویی ایران خالی بوده و این مهاجرین به اصطلاح آریایی آمده و ایران را پر کردهاند که یک چنین چیزی نبوده است.
شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد ایران قبل از ورود این امواج مهاجرین جایی بوده که در آن تمدنهای زیادی وجود داشته است. این مهاجرین (آریاییها) هم آمدند و در این تمدنها حل شدند. منتها آریاییها با ورود خود دو اتفاق مهم را نیز رقم زدند: یکی آنکه زبان جدیدی را برای ما آوردند که همان زبان هند و اروپایی و فارسی که الان ما صحبت میکنیم ریشه در این زبان دارد و دیگری آنکه آیین جدیدی را با خود آوردند که نهایتا بعدا به آیین زرتشتی تبدیل میشود و به صورت خیلی کاملتر آن را در زمان ساسانیان میبینیم. پژوهشهای ژنتیکی انجامشده در دو دهه اخیر (هم روی مردمان فعلی فلات ایران و هم بر اساس استخوانهای مردمان باستانی فلات ایران) که مشخصا خود من و تیمی از همکارانم هم در انجام یکی از آنها سهیم بودیم، به روشنی حاکی از این است که میزان تداخلات ژنتیکی مردمان بومی ایران، یا همانها که به قول یکی از همکارانم (دکتر مهرداد ملکزاده) ایران زمینیان، با تازه واردین آریایی به حدی نبوده که باعث جابهجایی جمعیتی در مقیاسی قابل توجه شده باشد، به عبارت دیگر مردمانی که امروز در جغرافیای فلات ایران زندگی میکنند، بیش از آنکه اجدادشان آریاییها باشند، ریشه در امتداد جمعیتی کهنی دارند که میتوان دو بازه زمانی کاملا مشخص را برای پیدایش آنها در نظر گرفت: یکی در حوالی ۱۲ هزار سال پیش و با آغاز و گسترش نخستین جوامع کشاورز-دامپرور و دیگری در حوالی ۴۵ هزار سال پیش که مربوط است به نخستین امواج گسترش انسان هوشمند هوشمند به بیرون از آفریقا. بنابراین این امواج جمعیتی از نظر ژنتیکی آنقدر بزرگ نبودند که ژنتیک ما را متحول کنند.
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهخواندنیلینک کوتاه :