ما و دولت سیزدهم؛ بیتعارف
نهادها بر پایه نیازهای تازهساختهشده هر دوره از زندگی آدمی پدیدار میشوند تا آن نیاز را برآورده کرده و گرههای افتاده بر تار و پود زندگی گروهی آدمیان را باز کنند.بدون چون و چرا نهادها با چرخش زمین و زمان دگرگون شده و کارکردهای هر نهاد نیز با این دگرگونیها راهی تازه را میروند. نهاد دولت مدرن نیز از این دایره بیرون نبوده و در دورهای که پسامد زندگی گروهی آدمیان فشردهتر و مناسباتشان بههمپیوستهتر شده در اندیشه آگاهان و پیشروان جای گرفته و سپس ابزاری مادی شده است. نهاد دولت مدرن در این دوره از تاریخ و دورهای که هنوز در آن هستیم کارکردش آمادهسازی آسایش جان و روان آدمیان و باز کردن گرههای زندگی گروهی و به دست آوردن آمادگی برای نگهداشت میهن از آزمندی دیگران و نیز فراهم کردن نیازهای اصلی هر آدمی همانند بهداشت و آموزش عمومی و از همه اینها بااهمیتتر باز کردن راه برای اینکه هر شهروند در روندهای امروز و فردای میهن و شهرش اثربخشی واقعی داشته باشد، است. این وظیفه دولت تامین آزادیهای فردی، اجتماعی، سیاسی و نیز نهادینه کردن انتخابات سالم و آزاد برای شهروندان با رویکرد بالاست. تجربه نشان میدهد نهاد دولت به مثابه بالاترین نهاد قدرت در هر کشوری- شامل همه نهادهای اثربخش مثل مجلس و قوه قضاییه و در برخی از کشورها نهادهای بالادست این نهادها- گرایش روزافزونی برای به چنگ آوردن همه قدرت موجود در جامعه و بیقدرت کردن نهادهای دیگر همانند خانواده و بنگاه و حزبهای سیاسی و نهادهای مدنی دارد. این رویکرد دولتها بوده و هست که راه را برای پدیدار شدن نهادهای دیگر با رویکرد جلوگیری از به چنگ آوردن همه قدرت در دست دولت پدیدار کرده و خواهد کرد تا دولت نتواند نهادهای دیگر را بیاثر کند. یکی از نیرومندترین نهادهایی که آدمی را در برابر آزمندی و فزونخواهی دولتها پدیدار کرده نهاد روزنامه است که حالا البته نمودها و نمادهای دیگری نیز بر این نهاد اضافه شده است. روزنامهها نهادهایی هستند که رویکرد نخست آنها نشان دادن روز و روزگار و چگونگی درهمتنیدگی نهادهای دولت، خانواده، بنگاه و گروههای مدنی و نشان دادن کاستیها و کجیهای رفتاری دولتهاست. این رویکرد بنیادین رسانهها در جامعههای دموکراتیک که با نیروی رسانه و خانواده و بنگاهها ساخته و پرداخته شدهاند پذیرفته شده و دولتها جز با استفاده از قانونهای تنگ و شفاف و تفسیرناپذیر کاری به کارکرد رسانهها ندارند. دولتها در چنین جامعههایی اختیاری برای پنهان نگه داشتن و دور کردن رسانهها از دسترسی آزاد به خبرها ندارند و در شرایطی که سد و بند در راه بگذارند با افشاگری رسانهها روبهرو شده و از مسیر فشار بر افکار عمومی فضای آزاد را تامین میکنند. در ایران اما به چند دلیل این مناسبات رو به راه نشده و زور نهاد دولت بر رسانهها میچربد و آنها را از کارکرد اصلی دور میکند. اختیارات و ابزارهایی که دولتهای ایران با هر گرایشی در دست دارند تا رسانهها را از کارکرد اصلی تهی کنند پرشمار است که همه علاقهمندان و پیگیران به سیاست آنها را میشناسند.
فلسفه و سنگبنای زاد و رشد روزنامه «جهانصنعت» در اواخر دولت اصلاحات این بود که نقد قدرت را با روشهای قانونی و بر پایه عرف در دستور کار قرار داد و خوشبختانه از همان روزهای اول کاریاش تا به امروز با همه بیمهریها و سختگیریها در این راه استوار مانده است.
این روزهای شروع سال نو و فعالیت دولت و شهروندان و رسانهها بهانه است تا برخی نکات را یادآور شویم:
یکم- هر رسانهای در ایران بسیار خرسند خواهد شد که دولت مستقر و نهادهای قدرت با کارآمدی فعالیت کرده و رسانهها نیز این کارآمدی را به اطلاع افکار عمومی برسانند تا شهروندان نیز احساس آسایش و آرامش داشته باشند. اما این رفتاری نیست که دولت با زور و ارعاب بخواهد رسانهها را وادار کند تنها و تنها همین نقاط روشن را ببینند و از ناکارآمدیها ننویسند. دولت سیزدهم نیز باید توجه کند رسانهها وظیفهای ندارند که انجام وظیفه قانونی آنها را به مثابه دستاورد بزرگ نشان دهند. دولت سیزدهم به اندازهای رسانه هوادار و وابسته از هر شکل و ماهیت دارد که این کار را برایش انجام دهند. به این ترتیب روزنامهها نیک و بد و به ویژه کاستیها و کجیها را بازتاب میدهند و دولت سیزدهم نباید زودرنج باشد و هر نقدی را نشان از چیز دیگری بداند.
دوم- دولت سیزدهم نیک میداند دیگر حنایش در انداختن کاستیها و کجیها و ناکارآمدیها به زمین دولت پیشین نزد شهروندان رنگی نخواهد داشت و پافشاری بر این کار راه را بر شفافیت و اعتمادسازی میبندد. رسانهها در سال ۱۴۰۱ با نگاههایی تیزتر دولت را درباره هر حرف و گفتار و وعدهای که داده و میدهند زیر تیغ نقد قرار خواهند داد. البته دولت و احزاب و گروههای سیاسی حق پاسخگویی به نقدها را در چارچوب قانون و عرف دارند. این روش در جریان عمل احتمالا با روش امیدوارسازی بیفایده شهروندان برخورد پیدا خواهد کرد. رسانهها تا جایی که نیاز به وحدت ملی در برابر بیگانگان است در متحد کردن شهروندان میکوشند اما وظیفه امیدوارسازی به نفع دولت را ندارند.
سوم- نهادهایی غیر از دولت به ویژه بنگاهها از رسانهها انتظار دارند گرههایی که صدها سازمان و موسسه و دستگاه دولتی بر کار آنها میزنند را نشان دهند و با ارائه راهحلهای کارشناسانه به دولت نشان دهند نباید گره بر کار بنگاهها بزند. از نظر بنگاهداران ایرانی سیاست خارجی که راه تحریم را باز کرده است و نیز دنبال کردن راهبرد خرید محبوبیت برای دولت از راه در تنگنا قرار دادن بنگاهها با روشهایی مثل قیمتگذاری دستوری و زورگوییهای اقتصادی دو دلیل اصلی برای کارکرد روان بنگاهها به حساب میآیند. وظیفه ما تمرکز بر رویارویی دو مساله بنیادین و پیامدهای آن در سیاستگذاری اقتصادی است.
لینک کوتاه :