غیرواقعبینی دولت، کاهش اعتماد عمومی و تضعیف سرمایه انسانی
امانالله قرائیمقدم *
دولت و برخی رسانههای حامی و همسو با آن در هفتههای اخیر مدام سرگرم ارائه آمار و ارقام و خبرهایی هستند که وضعیت کشور را رو به بهبود جلوه میدهد، درحالی که مردم شاهد افزایش گرانیها و قیمتها هستند. این رویه مردم را بیاعتماد و عصبانی میکند.
از این رو لازم است در این باره هشدار داده و یادآور شویم که با این رویکرد مردم نسبت به گفتههای مسوولان بیتفاوت خواهند شد و این بیتفاوتی بسیار زیانبار است. اصلیترین مساله این است که اعتماد عمودی یعنی اعتماد بین مردم و دولت کاهش پیدا میکند. این درحالی است که اعتماد عمودی یکی از مهمترین عناصر سرمایه اجتماعی است.
وقتی از ارزانی صحبت میکنند و بعد مردم در بازار شاهد افزایش ۳۰ الی ۴۰ درصدی قیمت کالاها؛ از برنج گرفته تا شیر و تخممرغ، هستند بیاعتماد میشوند. این بیاعتمادی بسیار مهم و از نظر فوکویاما و جیمز کلمن مهمترین عنصر سرمایه است.
دقت داشته باشید که امروزه دیگر وقتی از سرمایه صحبت میشود، سرمایه طبیعی، تکنولوژیکی و انسانی نیست. این نگاه مربوط به دهه ۲۰ بود. بعد از آن دهه جامعهشناسانی مثل هنیفن، جاکوب و جیمز کلمن و فوکویاما مساله سرمایه اجتماعی را مطرح کردند. به گفته این جامعهشناسان اگر ما پیشرفتهترین کارخانهها، بهترین منابع طبیعی زیرزمینی و بهترین نیروی متخصصان را داشته باشیم ولی سرمایه انسانی که عامل چسبندگی این سه سرمایه به یکدیگر است را نداشته باشیم فایده ندارد و توسعه صورت نمیگیرد. اینکه افراد همدل، منسجم، همفکر و… نباشند و مثل ماشین کار خود را انجام دهند، موجب توسعه نخواهد شد.
کشورهای جهان سوم البته از این جهات رنج میبرند یعنی همدل نیستند و مثل یک ماشین کار میکنند. آنها کار میکنند اما به اهمیت کار خود واقف نیستند و همچنین اهمیتی به ضرری که برای دیگران ایجاد میکنند، نمیدهند. این عدم همدلی را انسجام مکانیکی میگویند و نه انسجام ارگانیکی.
اینکه دولت مدام از دستاوردهای خود بگوید اما مردم در واقعیت وضعیت دیگری را مشاهده کنند، موجب از بین رفتن اعتماد عمومی و تضعیف سرمایه انسانی خواهد شد. مردم بیتفاوت شده و حساسیت خود را نسبت به گفتههای دولتمردان از دست میدهند.
بنابراین رویه فعلی آقایان یک ضرر مهم دارد و آن هم تضعیف سرمایه اجتماعی است، زیرا مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی اعتماد است. جامعه ما متاسفانه اکنون دچار بیتفاوتی و بیاعتمادی است، درنتیجه نه رشد اقتصادی و نه فرهنگی صورت خواهد گرفت و نه آسیبهای اجتماعی کاهش خواهد یافت.
ما برای توسعه اقتصادی به قول اقتصاددانان بزرگی مثل آلفرد مارشال و قبلتر از آن آدام اسمیت و ریکاردو و… به یک نیروی انسانی دلبسته، هماهنگ و سازماندهیشده فکری احتیاج داریم. نه اینکه فقط حرفهای بیمبنا بزنیم.
قصد زیر سوال بردن تمامی اقدامات دولت و نادیده گرفتن گامهای مفیدی که برداشته شده، نیست. دولت فعلی در زمینه آزادسازی سواحل و… اقداماتی کرده که بسیار هم خوب است، اما مساله مهمتر در جامعه ما حل مشکلات اقتصادی و گرانی است که متاسفانه در این زمینه هنوز به نتیجهای نرسیدهاند. جامعه هر روز بیشتر توان اقتصادی خود را از دست میدهد و این بسیار آسیبزا است. بیاعتمادی، افزایش عصبانیت مردم، بدبینی و ناراحتی سیاسی، از جمله همین آسیبها است.
* جامعهشناس
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :