جای خالی سوزندوزی بر پوشاک ورزشکاران ایرانی
به گزارش جهان صنعت نیوز: برای اطلاع از ریشههای تاریخی و فرهنگی سوزندوزی در ایران و نیز آگاهی از مشکلات و خواستهای هنرمندان فعال در این حوزه، مصاحبهای با «شیوا تبرایینظری» پژوهشگر، مدرس و هنرمند فعال در حوزه سوزندوزیهای ایرانی انجام دادیم. وی معتقد است یکی از مهمترین علل عدم بازده اقتصادی مناسب سوزندوزی در ایران، معرفی نشدن آن خصوصا در حوزه بینالمللی است و بر همین اساس پیشنهاد میکند که لباسهای ورزشکاران ایرانی در عرصههای بینالمللی منقش به این هنر اصیل و فاخر ایرانی شود.
مشروح مصاحبه «جهانصنعت» با نویسنده کتاب «سوزندوزیهای آسیای میانه با محوریت بخارادوزی» در پی میآید.
– سوزندوزی یکی از صنایعدستی ریشهدار در ایران است؛ باتوجه به تجربه و مطالعاتی که در این حوزه دارید لطفا تاریخچهای از سوزندوزی در ایران و ریشههای تاریخی و فرهنگی آن را شرح دهید.
به جهت خاصیت آسیبپذیری پارچه و اینکه در مقابل شرایط جوی و محیطی بسیار آسیبپذیر است لذا نمونههایی از زمانی که حدس میزنیم آغاز تاریخ سوزندوزی در ایران باشد موجود نیست. بنابراین ما مجبوریم که در این زمینه به متون تاریخی و آثاری که از کشفیات باستانشناسی به دست میآید همچون مهرها، زیورآلات و تندیسها و سنگنگارهها اتکا کنیم. گمانهایی هست در خصوص تزیینات البسه این نقوش و ما میتوانیم به صورت تقریبی حدس بزنیم که تاریخ آغاز سوزندوزی در ایران بسیار زیاد بوده است.
یکی از آن نمونههایی که معمولا به آن ارجاع داده میشود مربوط به یک مجسمه عاجی در دو هزار سال پیش از میلاد مسیح است که تنپوش زنان عیلامی را نشان میدهد. در قسمت جلو و پشت آن تزییناتی هست که به اعتقاد کارشناسان باستانشناسی این تزیینات نواردوزی و شلالدوزی بودهاند. در ادبیات فاخر و کهن ایران زمین هم نمونههای بسیاری هست که در آنها به پوشاکی که روی آن سوزندوزی شده اشاره شده است. همین طور در متون کهن و اساطیری ایران در بررسی اسطورهها و کهنالگوها میتوانیم به نمونههایی اشاره کنیم که به کاربرد سوزندوزی در آنها برمیخوریم. در اشعار فردوسی نیز به نمونههای زردوزی و مرصعدوزی روی درفش و پرچم ایران اشاره شده است. یکی از نمونههای جدی که در خصوص آن خود پارچه موجود است و مستند بوده و میتوان به آن رجوع کرد نمونهای مربوط به گنجینه «کیدین هوتران» در ارجان بهبهان خوزستان است و باستانشناسان خوشبختانه قطعاتی از پارچه را سالم کشف کردهاند (به سبب قرار گرفتن در کنار فلز آسیب ندیده است). روی این قطعات پارچه سوزندوزی انجام شده و مربوط به قرن هشتم پیش از میلاد است. این نمونهای است که به صورت عینی و قابل استناد پارچه سوزندوزی در دسترس است و میتوانیم به آن ارجاع دهیم و سایر موارد حدسیاتی است که بر اساس نقوشی که از تندیسها و یا نقش برجستهها به دست آمده میتوانیم به آنها استناد کنیم.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که مطالعه و پژوهش در خصوص سیر جهانی و تاریخ تکوین و کاربرد سوزندوزی در سراسر جهان از ابتدای بشر تا اکنون، مستلزم مطالعه نحوه زندگی بشر در محیطهای مختلف جغرافیایی جهان است. یعنی تاریخ ایجاد تمدنها، سیر تاریخی آنها و سیر تحول پوشاک بشر باید مورد توجه قرار گیرد. با بررسی این موارد چه در ایران و چه در سراسر جهان میتوانیم پی ببریم که تاریخ اشتغال بشر به سوزندوزی به چه زمانی بر میگردد.
آغاز بهره از سوزندوزی بعد از برآورده شدن نیازهای ابتدایی بشر برای استفاده از پوشش در معنای عام و پوشاک نخستین در معنای خاص بوده است. استفاده از سوزندوزی میتواند حتی پیش از پرداختن بشر به نخستین منسوجات و بافت پارچه باشد، لذا لزوما آغاز سوزندوزی به آغاز ساخت پارچه برنمیگردد. سوزندوزیهای نخستین در مناطق مختلف جهان روی زمینهای غیر از پارچه و بر روی پوست حیوانات و درختان انجام میشده است. در خصوص تاریخ شروع سوزندوزی در جهان فرضیاتی را در کتابی که به تازگی نوشتهام مطرح کردهام که امیدوارم مورد توجه علاقهمندان قرار بگیرد.
– سوزندوزی در نقاط مختلف کشور از جمله در کردستان و سیستان و بلوچستان به کار میرود، چه شباهتها و تفاوتهایی بین سوزندوزی اقوام مختلف کشور وجود دارد و براساس پژوهشهای صورتگرفته چند نوع سوزندوزی در کشور داریم؟
در کشور عزیز ما ایران تنوع بسیار زیادی در زمینه سوزندوزی وجود دارد. در کوچکترین بخشهای ایران از جمله در قریهها و دهستانها سوزندوزی داریم و نمیتوانیم ادعا کنیم که تمام آنها را شناخته و طبقهبندی و مدون کردهایم. تعدادی از نمونههای (تاریخی) سوزندوزی هست که نزد افراد بوده و در صندوقچههای خانوادگی آنهاست و ما از آنها بیاطلاع و بیبهره هستیم.
آخرین چیزی که تدوین شده حدود ۱۵۰ نوع سوزندوزی تدوین شده است که هر یک دارای زیرگروههای مخصوص به خودشان هستند و هنوز هم در حال تدوین و اضافه کردن به آنها هستیم. با احتساب زیرمجموعهها چیزی حدود ۱۵۰۰نوع سوزندوزی در ایران داریم.
قانون کلی در بررسی سوزندوزیها شامل سه بخش میشود. وقتی داریم سوزندوزی را بررسی میکنیم در مرحله اول باید به نقوش آن سوزندوزی توجه کنیم و سپس ابزاری که برای آن به کار برده میشود و نهایتا تکنیکهای دوختی که برای آن اجرا میشود باید مورد توجه قرار گیرند.
ابزار شامل پارچه زمینه، نخ یا الیاف (خواه الیاف طبیعی و یا الیاف مصنوعی فلزی) است. پارچه زمینه و نخها در قسمتهای مختلف جغرافیای ایران بسته به موارد در دسترس افراد متفاوت است. مثلا در قسمتهای کرمان که پتهدوزی کرمان را داریم به دلیل آنکه پشم و کرک همواره در دسترس بوده است اصالت سوزندوزیهای آن منطقه نیز بیشتر با همان ابزار است. حتی پارچه یعنی شال پته که زمینه دوخت سوزندوزی پتهدوزی است اصالت خود را از جغرافیای آن منطقه میگیرد. البته الان به دلیل در دسترس بودن مواد در سراسر کشور این قابلیت را داریم که مثلا پتهدوزی را در تهران هم انجام میدهند اما مواد اصلی آن از همان جغرافیای پته یعنی کرمان تهیه میشود.
نقوش سوزندوزیها زبان و مفهوم بصری سوزندوزیهاست که این نقوش در نقاط مختلف جغرافیایی ایران متفاوت و هر کدام دارای مشخصات خاص آن منطقه هستند.
تکنیکهای سوزندوزیها هم براساس یک الفبا و استاندارد مشخصشدهای در انواع سوزندوزیها اجرا میشود. یعنی تکنیکهای خاص پتهدوزی مختص و خاص این سوزندوزیهاست که فقط در آن اجرا میشود. در قلابدوزی رشت نیز تکنیکهای خاص با قلاب اجرا میشود.
البته (به صورت کلی) سوزندوزیهای ایران در سه طبقه دستهبندی میشوند. اولین دسته سوزندوزیهایی است که با سوزن و نخ اجرا میشود. دسته دوم قلابدوزیها هستند یعنی به جای سوزن کار آنها با قلاب و نخ انجام میشود. دسته سوم نیز قلابدوزیهایی است که روی پوشاک و البسه محلی اجرا میشود. هرکدام اینها از لحاظ مواد اولیه، تکنیک دوخت و نقوش، خاص و متمایز است.
– عموما نقوشی که در سوزندوزیها استفاده میشود از کجا میآیند و ریشههای تاریخی آنها چه هستند؟
بحث خاستگاه نقوش بسیار گسترده است که هنوز در مرحله تحقیق و بررسی است. اگر بخواهیم خاستگاه نقوش را از لایه رویی و غیرعمیق بررسی کنیم به سه جایگاه برمیگردد. جایگاه اول پوشش جغرافیایی منطقه است. نقوش بسیاری در سوزندوزیهای ایران داریم که برگرفته از پوشش گیاهی و مختصات جغرافیایی منطقه است. بخش دوم خاستگاه نقوش به پوشش جانوری آن منطقه برمیگردد مثل پنجه کلاغ، پای مرغ و یا سایر نقوشی که از بخشهای مختلف بدن حیوانات الهام گرفته شده است. نقوش دیگری نیز هست که به آنها نقوش نمادین میگویند یعنی فرم معنایی دارد و از نمادهایی که مطابق با باورهای اقوام در مناطق مختلف هستند برگرفته شده است. همچنین نقوشی که برگرفته از ادبیات یعنی از اشعار و متون ادبی گرفته شده نیز هست.
دستهبندی دیگری که در آن میتوانیم به چارت نقوش سوزندوزی ایران اضافه کنیم نقوش هندسی هستند که در بسیاری از سوزندوزیهای ایران از آنها بهره گرفته شده است. دسته دیگر نقوشی هستند که برگرفته از ابزار و وسایل روزمره محیط پیرامون هنرمند هستند. یعنی هنرمند هرآنچه در محیط اطراف خود دیده و به نظرش برای موضوعی که میخواهد خلق کند مناسب بوده آنها را در نقوش سوزندوزی خود به کار برده که انواع ظروف آبریز، عبریقها و یا انواع ابزاری که برای هنرمند مهم بوده همچون قیچی یا سوزن و یا هر چیزی که در خلق اثر مهم بوده را در نقش خود به کار برده است.
آنچه گفتم تقسیمبندی نقوش به لحاظ شکل ظاهری بود اما به لحاظ فرم باطنی و لایههای زیرین بررسی نقش آنها را میتوانیم به دستهجات دیگری نیز تقسیمبندی کنیم که در حال حاضر در حال تحقیق و پژوهش هستم که ببینم به لحاظ معنایی ریشه آنها از کجا میآید و گمانی که دارم این است که این به ضمیر ناخودآگاه و حافظه جمعی افرادی که در یک منطقه زندگی میکنند برمیگردد که بعدها فرهنگ و خودآگاه جمعی بر آنها مسلط شده و نقوش کنونی را به وجود میآورد. در حال حاضر در حال تحقیق و بررسی در این موضوع هستم و نتایج آن را به صورت مکتوب در کتب و مقالات ارائه خواهم کرد.
– فکر میکنید این هنر تا چه میزان میتواند جنبه اقتصادی پیدا کرده و راه خود را به بازار ایران و جهان باز کند؟
بررسی تاریخچه سوزندوزی نشان میدهد که این هنر میتواند به زیبایی بازده اقتصادی داشته باشد. اگر تاریخ را بررسی کنیم در زمان صفویه و حتی برخی از سلسلههای پیشین که اهمیت زیادی برای هنرمندان خصوصا سوزندوزان قائل بودند باعث شدند که این هنر جنبه و بازده اقتصادی بسیار خوبی داشته باشد. این امر فقط با توجه پادشاهان آن سلسلهها میسر شده است. به گونهای که محلههایی را خاص سوزندوزی در نظر گرفته بودند و هنرمندان را از اقصی نقاط ایران به این محلهها فراخوانده بودند و کارگاههایی را برایشان دایر کرده بودند. با پشتیبانی این پادشاهان هنرمندان توانسته بودند هنر سوزندوزی را بسیار زیبا به دنیا معرفی کنند. در قالب هدایا و پیشکشهایی که به پادشاهان کشورهای دیگر داده میشد و لباسهای مزین به سوزندوزی که خود (پادشاهان) استفاده میکردند و در سفرهای مختلف آنها را به کشورهای دیگر معرفی میکردند. به نظرم اشکال کنونی سوزندوزی ایران که هنوز نتوانسته جایگاه خود را از منظر اقتصادی داشته باشد به بخش معرفی آن مربوط میشود. این معرفی متاسفانه درسه بخش انجام نشده است؛ یکی در بخش ارتباط دانشگاههای داخل و خارج کشور که با وجود انواع و تنوع بسیار زیاد سوزندوزیهای ایران بسیاری از آنها اصلا در خارج از کشور شناختهشده نیستند. یعنی این شناساندن نه تنها در بخشهای نمایشگاهی تخصصی خارجی و یا حتی داخلی انجام نشده بلکه در قسمتهای دانشگاهی و علمی نیز معرفیهایی برای دانشگاههای مختلف جهان انجام نشده است.
در بخش حمایتهای دولتی نیز متاسفانه نمایشگاههای تخصصی سوزندوزی بسیار بسیار کم بوده و حتی به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد. از طرف بخش خصوصی یکی دو سال هست که حرکتهایی انجام شده که با کم و کاستیهایی نیز روبهرو بوده اما از نظر ما هنرمندان همین هم بسیار مناسب است، به این جهت که تا هنر سوزندوزی معرفی نشود، بازده اقتصادی نداشته و سرمایهگذاری هم روی آن انجام نمیشود. در بخش بینالملل هم ما از جهت شناساندن هنر سوزندوزی بسیار ضعیف هستیم. یکی از مواردی که میتوانم به آن اشاره کنم آن است که میتوانسیتم پوشاک ورزشکارانمان را در تیمهای ملی به سوزندوزیها مزین کنیم تا از این طریق شناخت ایجاد شود.
همین معرفی نشدن و شناخت نداشتن در خصوص سوزندوزی ایران باعث میشود که از لحاظ مسائل اقتصادی کمی عقب باشیم. به علاوه چیزی حدود۸۰درصد سوزندوزی ایران در کارگاههای خانگی که خانمها خود دایر میکنند انجام میشود اما به لحاظ بازار فروش وضعیت مطلوب نیست که متاسفانه در تمام رشتههای صنایعدستی این مشکل وجود دارد.
در خصوص سوزندوزی مواد اولیه آن در دسترس است و فاسد هم نمیشود اما گران بودن مواد اولیه طبیعی متاسفانه بسیاری از هنرمندان را به استفاده از مواد اولیه مصنوعی متمایل کرده است که بازده کیفی خوبی ندارد.
– این روزها بسیاری از صنایعدستی در جای جای ایران در حال فراموشی هستند، وضعیت در خصوص سبکهای مختلف سوزندوزی در ایران چگونه است و فکر میکنید برای احیا و جلوگیری از فراموش شدن سوزندوزی وزارت میراث و مردم چه اقداماتی باید صورت دهند؟
خوشبختانه با وسایل ارتباط جمعی و دنیای مجازی خیلی از سوزندوزیها دارند از طریق خود هنرمندان معرفی میشوند اما تاکنون تشکل و اقدامات طبقهبندی شده برای معرفی سوزندوزیها وجود نداشته است.
قطعا تعداد زیادی از سوزندوزیها به سمت فراموشی رفتهاند چرا که موضعی برای ارائه آثار وجود نداشته است. بسیاری از نمونههای سوزندوزی هست که در گنجینههای خانوادگی خاک میخورد و شرایط درستی برای نگهداری آنها وجود ندارد و متاسفانه دارد از بین میرود. همچنین صاحبان این نمونهها حاضر نمیشوند که نمونههایشان را در اختیار کسانی که تخصص مرمت را دارند قرار دهند. مجموعهداران نیز نمونههای زیادی دارند اما حتی حاضر نیستند عکس نمونههای خود را به پژوهشگران نشان دهند تا نقوش را در آورده و تکنیکهای به کار رفته را بررسی کنند. نمایشگاه تخصصی برای نمایش نمونههای قدیمی سوزندوزی نیز وجود ندارد.
اگر کار تدوینشدهای برای دستهبندی و نگهداری نمونههای سوزندوزی در موزهها وجود نداشته باشد متاسفانه ممکن است که نمونههای دیگری را نیز از دست دهیم.
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهاقتصاد کلانخواندنیلینک کوتاه :