پوتین و احیای غرب
به گزارش جهان صنعت نیوز: در میان تمام وحشت جنگ در اوکراین، برخی در ایالات متحده و اروپا بارقههای امید را در احیای اتحاد غربی مشاهده کردهاند. ایوو دالدر، سفیر سابق ایالات متحده در ناتو، در مقالهای که اخیرا با همکاری جیمز لیندسی نوشته شده بود، با عنوان: «چرا پوتین غرب را دستکم گرفت»، حال و هوای جدید را به تصویر کشید.
همانطور که سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه اعتراف کرده است، سرعت، قدرت و وحدت واکنش غرب به حمله روسیه به اوکراین، کرملین را شگفتزده کرد. حتی ممکن است رهبران غربی را متعجب کرده باشد.
در عرض چند روز پس از تهاجم، بخش بزرگی از داراییهای بانک مرکزی روسیه مسدود شده بود. طیفی از موسسات مالی و الیگارشی روسیه تحت تحریم قرار گرفتند. حریم هوایی اروپا به روی خطوط هوایی روسیه بسته شده بود. صادرات فناوری به روسیه محدود شد. روسیه از جام جهانی فوتبال اخراج شد. خط لوله گاز نورداستریم۲ به آلمان به حالت تعلیق درآمده بود و برلین از افزایش تاریخی هزینههای نظامی خود خبر داده بود. کشورهای غربی موافقت کرده بودند که تسلیحات سنگین به اوکراین ارائه دهند. اتحادیه اروپا اولین اقدام خود را برای کمک نظامی مستقیم انجام داد.
این پاسخها صرفا یک دفعهای نبودند. تحریمهای جدید یا توقیف داراییهای روسیه همچنان اعلام میشود. به نظر میرسد اتحاد غرب با فنلاند و احتمالا سوئد نیز برای پیوستن به ناتو همسو باشد. تهاجم روسیه به اوکراین که تا حدی به عنوان پاسخی به گسترش ناتو توجیه شده بود در واقع باعث گسترش بیشتر ناتو شده است.
بحرانهای بینالمللی پیشین مانند جنگ عراق یا حمله روسیه به گرجستان در سال ۲۰۰۸، یا اتحاد غرب را تقسیم کرده یا آنها را غافلگیر کرده است. در مقابل، همانطور که مارگارت مک میلان، مورخ برجسته، اشاره میکند، این بار غرب به نظر آماده بود و در واقع فکر کرده بود که چگونه پاسخ دهد.
خروج پرهرجومرج ایالات متحده و متحدانش از افغانستان در تابستان ۲۰۲۱ کاملا با روایتهایی که در مسکو و پکن به شدت تبلیغ میشد، از انزواگرایی آمریکا و افول غرب مطابقت داشت، اما قدرت پاسخ به اوکراین، به رهبری ایالات متحده، در به چالش کشیدن این ایدهها کمک کرده است و به باورمندان به اتحاد آتلانتیک اطمینانخاطر میبخشد.
همچنین آشکار شده است که «غرب» به عنوان یک مفهوم ژئوپلیتیک، دیگر با جغرافیا تعریف نمیشود. متحدان آمریکا در آسیا از جمله ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و استرالیا به تلاشهای تحریمی علیه روسیه پیوستهاند. سوییس، کشوری بیطرف و مرکز مالی بینالمللی مهم نیز همینطور است. مقامات ایالات متحده در مورد اعمال تحریمها علیه بانک مرکزی روسیه احساس آرامش بیشتری داشتند، زیرا میدانستند که دیگر مراکز مالی بزرگ جهان در هماهنگی با واشنگتن عمل میکنند. اگر ارزهای جایگزین اصلی (یورو، ین، پوند و فرانک سوییس) نیز محدود نباشند، تلاشهای روسیه و چین برای تنوع بخشیدن به داراییهای خود به جای دلار بسیار سختتر است.
در حالی که بدون شک واشنگتن و بروکسل از قدرت و وحدت واکنش غرب در پاسخگویی به تهاجم روسیه رضایت دارند، اما خوشبینان نیز به خوبی آگاه هستند که اتحاد غرب میتواند شکننده و زودگذر باشد.
در حال حاضر، همه نگاهها به انتخابات ریاستجمهوری فرانسه در یکشنبه آینده است. مارین لوپن، نامزد حزب راست افراطی «اجتماع ملی»، با امانوئل ماکرون در نظرسنجیها رقابت میکند. لوپن سابقه دشمنی با اتحادیه اروپا و ناتو را دارد و همچنان مدافع نزدیکی با روسیه است. در یک سخنرانی سیاست خارجی در پاریس این هفته، او استدلال کرد که «فاصله برابر» باید یک اصل اصلی سیاست خارجی فرانسه باشد، به این معنی که فرانسه نباید روابط خود با ایالات متحده را به رابطه خود با روسیه ترجیح دهد.
با نگاهی دورتر، بسیاری از اروپاییها با هشدار به کاهش محبوبیت بایدن در نظرسنجیها مینگرند. در این میان، چشمانداز بازگشت دونالد ترامپ به کاخسفید در سال ۲۰۲۴ برخی از مقامات ناتو و اتحادیه اروپا را نگران کرده است.
حتی بدون ترامپ یا لوپن در قدرت، تنشها در درون اتحادیه اروپا افزایش یافته است. پس از انتقاد نخستوزیر لهستان از تصمیم ماکرون برای برقراری تماسهای تلفنی متعدد با پوتین، ماکرون اخیرا از ماتئوس موراویسکی انتقاد کرد و او را یهودستیز راست افراطی خواند.
تنشهای دروناروپایی
این نوع تنشهای درون اروپایی ممکن است در ماههای آینده و با ادامه جنگ در اوکراین افزایش یابد. سرخوشی اولیه در مورد قدرت تحریمهای غرب میتواند جای خود را به احساس ناتوانی و ناامیدی بدهد، زیرا روسیه در سرتاسر اوکراین جنایات جنگی مرتکب میشود، در حالی که غرب از حاشیه نظارهگر این جنگ است. افزایش تورم در غرب به ویژه افزایش هزینه انرژی میتواند به این معنی باشد که توجه رایدهندگان از اوکراین و مشکلات اقتصادی در داخل منحرف شود.
لوپن در حال حاضر هزینههای زندگی را محور اصلی کمپین خود قرار داده است. برای مثال، مصرفکنندگان بریتانیایی که به تازگی شاهد افزایش ۵۰ درصدی در قبضهای انرژی خود بودهاند، در مسیر فعلی، احتمالا با افزایش ۵۰ درصدی دیگر در پاییز مواجه خواهند شد. این مشکلات اقتصادی در حال حاضر منجر به اختلاف بر سر تحریمها شده است. آلمان به مقاومت در برابر فشار برای توقف فوری واردات گاز روسیه ادامه میدهد، با این استدلال که کاهش سریع میتواند به افزایش تورم و بیکاری منجر شود.
بیتفاوتی جنوب
همچنین در غرب میدانیم که این ایده که تمام جهان در محکومیت اقدامات روسیه متحد شدهاند، آشکارا نادرست است. مطمئنا برخی وارونگیهای دیپلماتیک قابل توجه برای کرملین وجود داشته است. تهاجم اولیه روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با رای ۱۴۱ به ۴ محکوم شد. از سوی دیگر، رای ممتنع قابلتوجهی وجود داشت. در واقع، کشورهایی که نتوانستند روسیه را در سازمان ملل محکوم کنند، از جمله چین و هند، بیش از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند.
واکنش هند به جنگ در اوکراین یک نگرانی خاص و یک هشدار برای غرب است. هندیها که اغلب به عنوان بزرگترین دموکراسی جهان مورد ستایش قرار میگیرند، شرکای مهمی در برنامههای آمریکا برای مقابله با چین شی جین پینگ هستند. واشنگتن حتی به این منطقه که زمانی از آن به عنوان منطقه آسیا-اقیانوسیه یاد میشد، به عنوان منطقه هند و اقیانوسیه نامگذاری مجدد کرده است؛ تعظیمی در برابر اهمیت ژئوپلیتیکی هند. هندیها همراه با استرالیا، ژاپن و ایالات متحده، بخشی از «کواد» را تشکیل میدهند؛ یک گروه امنیتی که چین آن را به عنوان بخشی از «ناتوی آسیایی» اولیه محکوم کرده است.
اما در حالی که استرالیا و ژاپن در عقب راندن روسیه به غرب پیوستهاند، هند آشکارا اظهار بیطرفی کرده است. لاوروف وزیر امور خارجه روسیه اخیرا در سفری دوستانه به دهلی با نارندرا مودی، نخستوزیر هند دیداری خصوصی داشت. کمترین توضیح ناراحتکننده برای بیطرفی هند، سیاست یک واقعگرایانه ساده است: هندیها تسلیحات زیادی از روسیه میخرند و نگرانیهای استراتژیک اصلی آنها پاکستان و چین است – بنابراین آنها دلیلی برای اختلاف با روسیه نمیبینند.
اما به وضوح برخی احساسات نیز در این امر دخیل هستند. تفسیر رسانههای هند درباره جنگ، مملو از اشارههایی به دوستی دیرینه این کشور با روسیه، ریاکاری غرب، همه چیز از امپراتوری بریتانیا تا جنگ عراق است. کاپیل کومیردی، مفسر هندی که به شدت از موضع دولت خود در قبال اوکراین انتقاد میکند، «تقدس غیرقابل تحمل غرب» را محکوم میکند.
هند از یک مورد مجزا فاصله دارد. برزیل و آفریقایجنوبی نیز در رایگیریهای کلیدی سازمان ملل درباره اوکراین رای ممتنع دادند. دو هفته پس از تهاجم روسیه، سیریل رامافوسا، رییسجمهور آفریقایجنوبی که به عنوان یک قهرمان حاکمیت قانون و دموکراسی در داخل کشور شناخته میشود، در توئیتر از «عالیجناب ولادیمیر پوتین برای پذیرش تماس امروز من» تشکر کرد. ژایر بولسونارو، رییسجمهور برزیل، زمانی از متحدان نزدیک ترامپ بود، اما اکنون از دولت بایدن متنفر است. او یکی از آخرین رهبران خارجی بود که قبل از تهاجم مسکو به دیدار پوتین رفت و در جنگ بیطرف ماند.
حتی خودکامگان مورد علاقه غرب در کشورهای خلیجفارس در این درگیری در یک طرف ایستادهاند. امارات متحده عربی و عربستان سعودی نیز در رایگیری سازمان ملل درباره روسیه رای ممتنع دادهاند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، با ابراز نارضایتیهای خود از دولت بایدن، آشکارا در برابر درخواستهای غرب برای افزایش تولید نفت برای جبران کاهش عرضه انرژی از روسیه مقاومت کرده است.
همه این نکتههای متناقض تاکید میکنند که هرگونه تصور اولیه مبنی بر اینکه تمام جهان در خشم علیه روسیه متحد شدهاند، آشکارا گمراهکننده است. در عوض یک «محور خشم» با محوریت اتحاد غربی و یک «محور بیتفاوتی» با محوریت جنوب جهانی وجود دارد.
پاسکال لامی رییس سابق سازمان تجارت جهانی، بر این باور است که غرب باید این موضوع را بسیار جدی بگیرد. او استدلال میکند که «اتحاد چین و روسیه تا حدی ائتلافی از روایات است». لامی میگوید داستان مشترک مسکو و پکن یکی از ریاکاریهای غربی و دورویی است و این روایت در جنوب جهانی طرفداران زیادی دارد.
حتی کارمندان برجسته بینالمللی، مانند تدروس آدهانوم گبریسوس، مدیرکل سازمان جهانی بهداشت، غرب را متهم به استانداردهای دوگانه میکند. او این هفته این سوال را مطرح کرد که با در نظر گرفتن توجه اندک به شرایط اضطراری در کشورهایی مانند اتیوپی، یمن و افغانستان، آیا «جهان واقعا به زندگی سیاهپوستان و سفیدپوستان توجه یکسانی دارد یا خیر.»
مقاومت آمریکا و اروپا
این نوع ملاحظات باید هرگونه احساس پیروزی غرب در مورد تلاش برای منزوی کردن روسیه را توصیف کند. با این وجود، این واقعیت باقی میماند که غرب در بحران عملکرد خوبی داشته است. برای مک میلان، یکی از درسها این است که «اینکه بگوییم ایالات متحده در حال افول است، زود است.» ایالات متحده هنوز داراییها و قدرت فوقالعادهای دارد.
در گذشته دورههایی مانند پس از رکود اقتصادی و جنگ ویتنام وجود داشته که قدرت و انعطافپذیری آمریکا پیش از موعد نوشته شده است. اتحادیه اروپا، مانند ایالات متحده کاملا انعطافپذیر است. در همین حال، دشمنان غرب کمتر از آنچه که بودند- حتی چند ماه پیش- به نظر میرسند. رمز و راز نیروهای مسلح روسیه با جنگ در اوکراین کاملا از بین رفته است و چین تحت رهبری شی جین پینگ، بیش از چند سال گذشته آشفته به نظر میرسد. واکنش رسمی پکن به جنگ در اوکراین طفرهآمیز بوده است. شی در داخل کشور نیز با بحران فزایندهای مواجه است. سیاست «کووید صفر» او که بارها توسط رسانههای رسمی چین به عنوان اثبات برتری مدل حکومتداری پکن مورد ستایش قرار میگرفت، اکنون با مشکل جدی مواجه شده و شانگهای در قرنطینه طولانیمدت و بهطور فزایندهای ناپایدار است.
این رسانه در پایان مینویسد که سه سال پیش، پوتین به فایننشالتایمز گفته بود که مدل لیبرال غربی اکنون یک شکست ثابت شده است. شعار شی جین پینگ این بود که شرق در حال صعود و غرب در حال افول است. برای اینگونه اظهارات ممکن است خیلی زود باشد.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :