تحلیل ریشهها و ماهیت بحران اوکراین
لیلا بیات *
اوکراین در لغت به معنی «پایان قلمرو، حاشیه و مرز» است. به نظر بنده این عنوان به دلیل موقعیت حائل این سرزمین در مقابل حملات قبایل شرقی به اروپا بدان اطلاق شده است. «کییف» نخستین مرکز تشکیل دولت روسیه بوده و اکنون پایتخت اوکراین قلمداد میشود. اوکراین دومین جمهوری بزرگ در میان جامعه کشورهای مستقل مشترکالمنافع پس از روسیه است. به دنبال الحاق کریمه به روسیه، بحران داخلی اوکراین و اختلافات آن با مسکو شروع شد، گرایشهای جداییطلبانه در مناطق شرقی اوکراین مثل استانهای اودسا، لوگانسک، دونتسک و منطقه دونباس شدت یافت. کاخ سفید و نهادهای اروپایی و غربی تا به حال به جز تهدید روسیه و مقامات آن به اعمال تحریمهای جدید و سخت، اقدام قابل ملاحظهای برای حل بحران صورت ندادهاند. این در حالی است که ادامه بحران کنونی مواضع تندروها در روسیه و اوکراین را تقویت خواهد کرد. اعتقاد وزیر خارجه روسیه بر این است که تحریم و فشار علیه کشورش نه تنها کمکی به حل بحران نمیکند بلکه به تعمیق آن نیز منجر میشود. از طرفی نگرانی کرملین در حال افزایش است چراکه غرب با تحریک یکی از متحدان قبلی، عملا منافع و امنیت ملی روسیه را نادیده گرفته و وارد حوزه نفوذی سنتی این کشور شده است. همچنین واشنگتن و متحدان غربی نگران اقتدار مجدد روسیه تحت رهبری پوتین و افزایش محبوبیت وی در داخل این کشور و تجدید ملیگرایانه در بین روسها و روسیتبارهای ساکن جمهوریهای پیشین هستند. موضوع اصلی تنش بین روسیه و غرب، بحران اوکراین است که تاکنون سه مرحله را به شرح ذیل پشتسرگذاشته است:
مرحله اول- از نوامبر ۲۰۱۳ تا فوریه ۲۰۱۴ پس از رد امضای توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا از سوی رییسجمهور وقت اوکراین آغاز و با تظاهرات و اعتراضات گسترده در «کییف» و برخی شهرهای اوکراین همراه شد که منجر به خروج «یانوکوویچ» در ۲۱ فوریه ۲۰۱۴ از «کییف» شد و به دنبال آن برپایی دولت موقت اوکراین به طول انجامید.
مرحله دوم- از اواسط فوریه تا اواخر مارس ۲۰۱۴ صورت گرفت، بحران اوکراین با اقدام روسیه برای الحاق شبهجزیره کریمه که ماهیت اروپایی و منطقهای پیدا کرده بود همراه شد. در این راستا نیز آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان دو بازیگر غربی وارد عرصه شدند و پیمان ناتو اقدامات اولیه خود را برای مقابله با اقدامات روسیه آغاز کرد. مرحله سوم-بحران اوکراین که چند هفتهای است آغاز شده، مطرح شدن بحث جدی تجزیهطلبی و جدا شدن بخشهای شرقی و جنوبشرقی اوکراین و الحاق آن به روسیه طبق مدلی، شبیه الحاق کریمه است. این مرحله از بحران، ابعاد بینالمللی پیدا کرده که منجر به برگزاری نشستهای چهارجانبه ژنو و دستاوردهای لرزان آن و اقدامی در زمینه کاهش دامنه این بحران است. بنابراین اوکراین با انتخاب سختی مواجه است؛ یک گزینه اینکه اگر اوکراین خواهان یکپارچگی است باید وارد مبارزه جدی و مسلحانه با جداییطلبان روسگرا شود و این مساله به نوبه خود خطر مداخله نظامی روسیه را به همراه دارد. گزینه دوم برای اوکراین عدم اقدام عملی برای مقابله با جداییطلبان است که بدینترتیب خطر تجزیه اوکراین بسیار جدی خواهد شد.
شایان ذکر است در پنج سال گذشته نیروهای مسلح روسیه در حال عبور از مرحله تمرکز نیرو به سوی نیروهای کوچکتر، اما مجهز به فناوریهای بیشتر و پیچیدهتر بودهاند. با این همه، عملیات ارتش روسیه در کریمه نشان داد که اجرای اصلاحات هر چند به صورت کند و تدریجی در به روز کردن عملکرد نیروهای عملیات ویژه و واحدهای چترباز بوده، اما در آخر به صورت موفقیتآمیز عمل کرده است. لازم به ذکر است اشارهای به برخی از پیشزمینههای افتراق و اختلاف بین اوکراین و روسیه به شرح ذیل داشته باشیم: ۱- قحطی دوران جنگ جهانی، ۲- حادثه انفجار در نیروگاه هستهای چرنوبیل، ۳- کریمه و جابهجایی تاتارها، ۴- وابستگی اوکراین به منابع نفت و گاز روسیه و ۵- ناوگان دریای سیاه و پایگاه دریایی آن.
در حال حاضر به نظر بنده، در مورد تبعات تحریمهای غرب علیه روسیه، باید متذکر شد که محبوبیت و قدرت «پوتین» تا حد زیادی به موفقیتهای اقتصادی روسیه وابسته است، بنابراین اگر اقتصاد روسیه با مشکلات جدی مواجه شود «ولادیمیر پوتین» نیز ممکن است با موج نارضایتی اجتماعی در داخل کشور مواجه شود و این امر میتواند توانایی وی را در بازسازی روسیه و تبدیل آن به یک بازیگر قدرتمند و موثر در اوراسیا تحت تاثیر قرار دهد. در پایان باید گفت: با توجه به وضعیت موجود اوکراین، دورنمای روشنی درباره حل معضل زودهنگام بحران اوکراین به چشم نمیخورد بلکه بالعکس با توجه به صفآرایی نیروهای معارض در شرق اوکراین باید انتظار تشدید ناآرامیها و تزلزل هر چه بیشتر اوضاع سیاسی، اقتصادی، امنیتی اوکراین را داشته باشیم.
لیلا بیات- دکتری روابط بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :