دولت نامتحد
محمد بهشتیوند *
سیدابراهیم رییسی سیاستمدار باسابقه ایرانی که تنها تجربه مدیریتی او در امور اجرایی به همین ۱۰ ماه تازهسپریشده منحصر میشود از سر ناگزیری یا با میل خود گروهی از افراد را به عنوان وزرای اقتصادی انتخاب کرده است که چند ویژگی دارند. ویژگی نخست شماری از آنها در دولتهای احمدینژاد فعالیت کرده و اندیشههای اقتصادی وی را که ساده کردن مسائل بود با خود به دولت تازه آوردهاند. ویژگی دوم این گروه از وزیران اقتصادی دادن آمارهایی است که آرزوی آنهاست اما به مثابه دستاورد و برنامه جا میرنند. سومین ویژگی دولت سیزدهم نگاه جزیرهای به سازمان و وزارتخانه است. آنها میخواهند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و کاری ندارند که آیا تصمیمهای آنها با تصمیم سایر وزیران اقتصادی سازگاری دارد یا نه. به همین دلیل است که دولت سیزدهم را باید دولت نامتحد نامید.
در چنین وضعیتی است که بخشی از وزارت صمت تصمیم میگیرد صادرات را توسعه دهد اما یک مدیریت دیگر تصمیم میگیرد برای بازار داخل جلوی صادرات زنجیره فولاد را سد کند. این تعارضها در سطوح گوناگون دیده میشوند و هر وزیری ساز خود را کوک میکند. به طور مثال در حالی که وزارت نیرو در مسیر صرفهجویی برق است وزارت صمت میخواهد فولاد را توسعه دهد. به عنوان مثال دیگری از تعارض منافع میتوان به رفتار سازمان برنامه و وزارت کار اشاره کرد. در حالی که میانگین افزایش حقوق کارمندان برای امسال ۱۰ درصد است وزارت کار با میانگین افزایش ۳۷ درصدی مزد کارگران موافقت کرده است. از سوی دیگر وزارت جهاد کشاورزی برای افزایش تولید گندم قیمت این محصول را افزایش قابل اعتنایی میدهد اما وزارت صمت میخواهد قیمت ماکارونی را تثبیت کند.
این دولت نامتحد راه به جایی نمیبرد و در جایی که سه فرمانده اقتصاد یعنی وزیر اقتصاد، رییس بانک مرکزی و رییس سازمان برنامه و بودجه و نیز معاون اول اندیشههای متفاوت دارند و رییس دولت نیز با اقتصاد بیگانه است روزگار بنگاهها و خانوادهها را غبارآلود میکند. با توجه به ناکامی دولت در حل مساله تحریم و دور بودن ایران از تحولات تکنولوژیک در صنعت و نیز مجادله با دولت سابق امید بستن به حل مسائل از سوی آن با منطق جور درنمیآید.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :