آنکس که بر خوان باریتعالی به جان ارزد، بر خوان ابراهیم به نان ارزد.!!

 دکتر صلاح‌الدین هرسنی *

 ابوالحسن علی خرقانی عارف و صوفی بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری، متولد روستای خرقان قومس از توابع کوهستان بسطام در ۲۴ کیلومتری شاهرود از استان سمنان امروزی بوده است. بر سردر خانقاه شیخ ابوالحسن خرقانی نوشته شده است «هر که در این سرا در آید نانش دهید و از ایمانش مپرسید؛ چه آنکس که بدرگاه باری تعالی به جانی ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نانی ارزد.» جانمایه این سخن ابوالحسن که در زمره مکتب صحو در مراتب عرفان قرار می‌گیرد، ناظر بر عزیز دانستن، حفظ کرامت و بزرگداشت انسان است. در واقع این سخن ابوالحسن با وجود آنکه در قرن چهارم هجری گفته شده است، از جانمایه‌های اومانیستی و همنوع‌دوستی خالی نیست و تماما در ستایش و حفظ قداست مقام انسان است. پرسش آن است که چرا بعد از گذشت ۱۲۰۰ سال از بیان چنین سخن و البته عقیده‌ای چنین فاخر و قابل ستایش آن هم در کشور و جامعه‌ای که عرفان بخشی از مناسک فرهنگی و یادمان آیینی و فخرآگین آن است، با قداست و کرامت انسان به خاطر غم نان بازی می‌شود؟ دستیابی به نان شب و حق رفاه اجتماعی نه مشخصا در راستای آموزه‌های ابوالحسن خرقانی بلکه در راستای حقوق شهروندی از طبیعی و ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی است که اساسا از رهگذر کارگزاری دولت‌ها باید برای شهروندان محقق شود. حال غم نان به عنوان ابتدایی‌ترین حق طبیعی برای زیستن و زنده ماندن و سهمیه‌بندی آن در کشوری که دارای بزرگ‌ترین منابع و ذخایر طبیعی است، چگونه قابل توجیه است؟ فراموش نکنیم که انقلاب اسلامی برای رهایی از فقر، تبعیض، فساد و رفع شکاف فزاینده فقیر و غنی با اتئلاف طبقات اجتماعی به پیروزی رسید و قرار بود به وضعیت زندگی بی‌بضاعتان و مستضعفان پایان دهد، حال چگونه است که با بی‌تدبیری مسوولان، خود آغاز بحرانی بزرگ برای مردم کشوری شده است که همواره در کنار مسوولانش و در بزنگاه‌های خاص همراه و همنوا بوده‌اند؟ البته این مسوولان طبق عادت تلاش دارند که بروز و ظهور این دست از بحران‌ها را به دست‌های پنهان و دسیسه‌های پنهانی محتکران و نظام تکاثرطلبی و اخیرا نیز به بحران اوکراین نسبت دهند، اما نیک پیداست که ریشه‌های بحران از کدام آبشخوری آب می‌خورد؟ البته در شرایط حاضر، بحران اقتصادی فقط به افزایش قیمت نان و سهمیه‌بندی آن در قالب کارت یارانه نان محدود و منحصر نیست. قیمت همه اقلام معیشتی نظیر قیمت گوشت، میوه، حبوبات، لبنیات و تره‌بار به سرعت صوت در حال پرواز است و تدبیری برای مهار و کنترل آن اندیشیده نمی‌شود و اگر هم شود، پایدار نیست. چون تلاش برای کنترل قیمت‌ها حالت دستوری دارد در حالی که مدیریت اقتصاد و سازوکار‌های مربوط به آن نسخه دستوری ندارد. قیمت و هزینه سایر موارد نیز سر به فلک کشیده و وضعیت حیرت‌آوری به خود گرفته است. با این همه آنچه که درخور توجه است، فراهم کردن شرایطی است که وضعیت معیشتی مردم بحرانی‌تر از وضعیتی نشود که در حال حاضر جاری است. قطعا مردم ما قادر به خرید گوشت قرمز، خرید سیسمونی از ترکیه و هزاران ریخت‌وپاش‌های لاکچری‌ها را ندارند، اما نباید مردمی را که می‌توانند به نان خشکی بسازند، با افزایش قیمت و سهمیه‌بندی نان!! در غم نان گرفتار قصه پرغصه کرد. در واقع مردمی که برای انقلاب و کیان نظام همراه با مسوولان بوده‌اند و در بزنگاه‌های خاص موجب فخر و عظمت نظام شده‌اند، قطعا شایسته استفاده از همه انعام انقلاب هستند. پس بیایید که رنج زیستن را با تدبیر و درایت و احاله ماموریت به متخصصان امر، کاهش دهیم. اگر چنین تدبیری اتخاذ نشود، بروز اعتراضات، خطر شورش گرسنگان و آنومی شدن جامعه، نتیجه طبیعی آن خواهد بود.

* کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 259958
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا