تهدید زیست دریایی خلیجفارس
علی قنادیاسلامی *
اکثر کشورهای خاورمیانه از کمبود منابع آب شیرین رنج میبرند. میزان بارش در بیشتر کشورهای اطراف خلیجفارس هم از نظر کمیت بارش و هم از نظر توزیع پراکندگی متناسب با جمعیت نبوده و شرایط نامناسبی دارد.
مشکلات کمآبی و نیز تغییرات اقلیمی که باعث تشدید کمآبی شده است کشورهای اطراف خلیجفارس را مجبور کرده است تا دست به اقداماتی بزنند که میتواند کیفیت آب خلیجفارس را در آینده با تهدید جدی روبهرو کند. خلیجفارس بهرغم اینکه به دریای آزاد متصل است ولی اگر فعالیتهایی متناسب با توان اکولوژیکی در آن به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم صورت نگیرد میتواند مشکلاتی در میانمدت یا درازمدت برای آن ایجاد کند.
امروزه در منطقه خاورمیانه به دلیل کمبود منابع آبی، کشورها در پی به دست آوردن عنوان ابرقدرت آبی هستند که خود میتواند زمینهساز ثبات و قدرت اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی-سیاسی باشد. در دنیا کشوری وجود ندارد که قدرت اقتصادی-سیاسی باشد ولی در زمینه امنیت آبی شکننده باشد و یا به فکر تصاحب ابرقدرتی آبی نباشد.
کشورهایی که به صورت مستقیم (همچون همه کشورهای حاشیه خلیجفارس و دریای عمان) یا غیرمستقیم (همچون ترکیه که رودخانههای دجله و فرات از این کشور سرچشمه میگیرند)، باید نقش حافظان فعال را برای خلیجفارس و دریای عمان ایفا کنند. برخی از این کشورها اقدام به ساخت سدهای زیادی بر روی رودخانههایی کردهاند که در نهایت به خلیجفارس وارد میشود. هدف از سدسازی بر روی این رودخانهها عمدتا برای مقاصد کشاورزی و آشامیدنی (و یا صنعت)، جلوگیری از سیلاب و تامین برق یا غیره است. برخی از این رودخانهها در داخل همان کشوری که سرچشمه میگیرد به خلیجفارس و یا دریای عمان وارد میشود (مانند کارون) ولی در مواردی در بعضی دیگر از کشورها سرچشمه گرفته و مرزهای جغرافیایی را در مینوردد و سپس به خلیجفارس وارد میشود (مانند رودخانه فرات).
مشکلات کمآبی فقط محدود به کشورهای حاشیه خلیجفارس نبوده و ترکیه نیز که از شرایط نسبتا مناسب بارش در مقایسه با کشورهای حاشیه جنوبی و شمالی خلیجفارس برخوردار است نیز برای حل مشکلات خود به سدسازی برای تامین آب کشاورزی روی آورده است. اما مشکلی که این سدها در درازمدت و حتی میانمدت میتوانند ایجاد کنند، مربوط به افزایش میزان شوری خلیجفارس است زیرا وقتی آب شیرینی به آن وارد نشود، به دلیل تبخیر بالا در درازمدت منجر به شوری آب آن میشود. (خلیجفارس اگرچه به دریای آزاد راه دارد ولی طبق برخی محاسبات متخصصان، دارای زمان اقامت طولانی سیکل چرخشی آب بوده و چون میزان تبخیر آن بالاست به تدریج میزان شوری آن افزایش مییابد. مطابق برخی محاسبات انجامشده، دورههای پنج تا هفت ساله زمان لازم است تا آب خلیجفارس به صورت کامل عوض شود.)
از مشکلات عمده دیگری که در خلیجفارس در حال روی دادن است مربوط به استفاده گسترده و وسیع از آبشیرینکنهاست. معضل بزرگ زیستمحیطی آبشیرینکنها، مربوط به بازگشت پساب شور و در مواردی هم با دمای بالای این سامانههاست که مجددا به خلیجفارس وارد میشود. مطابق بررسیهایی که در خلیجفارس صورت گرفته است، رژیم جریان در خلیجفارس در خلاف جهت عقربههای ساعت بوده و به همین دلیل میزان غلظت آلایندهها یا غلظت نمک در سمت حاشیه جنوبی خلیجفارس بیشتر است. اگر قوانین سختگیرانهای در آینده نزدیک برای خلیجفارس از نظر زیستمحیطی ناشی از پساب شور و یا دمای بالای سامانههای آبشیرینکنها وضع نشود، ممکن است در چند دهه آینده باعث از بین رفتن بخشی از حیات دریایی و برهم خوردن اکوسیستم در پهنه خلیجفارس شویم. این چالشهای پیشرو میتواند باعث شود تا تصمیمات جدی در آینده در این خصوص برای حفظ اکوسیستم خلیجفارس گرفته شود و شاید در آینده تامین آب برای مقاصد غیر از آشامیدنی، از طریق سامانههای آبشیرینکن فقط با شرط پساب صفر و استفاده از تبخیر پساب برای همه کشورهای اطراف خلیجفارس به دلیل برخورداری از زمینهای بایر زیاد اجباری شود (راهکاری که برای نجات زیست دریایی خلیجفارس ضروری است). زیرا توان تبخیری در این مناطق بالا بوده و میتوانند با اختصاص مساحت کمتری از زمینهای خود، برای ایجاد حوضچههای تبخیری پساب شور سامانههای آبشیرینکن، این معضل را تا حد زیادی حل کنند (از نمک حاصل از پساب هم میتوان برای مقاصد مختلف استفاده کرد). البته در سال ۱۹۷۸ سازمانی منطقهای برای حفاظت محیطزیست دریایی خلیجفارس و دریای عمان (ROPME)، موسوم به کنوانسیون کویت تشکیل شد (در آن زمان بیشتر بحث آلودگیهای نفتی مطرح بود). این کنوانسیون بین کشورهای منطقه در حاشیه شمالی و جنوبی خلیجفارس منعقد شد. این احتمال وجود دارد که اواخر این دهه یا در دهه آینده محدودیتهایی توسط این سازمان برای کشورهای عضو در خصوص استفاده از سامانههای آبشیرینکن (علیرغم نیاز همگی آنها به شیرینسازی آب)، اعلام شود. برخی از سامانههای آبشیرینکن هم باعث افزایش دما و هم شوری آب و در مواردی فقط باعث افزایش شوری آب میشوند. (برای مثال سامانههای RO تغییری در دما ایجاد نمیکنند ولی سامانههای MED علاوه بر افزایش غلظت نمک، باعث افزایش دما هم میشوند ولی شوری پساب اثرات بسیار مخربتری در خلیجفارس دارد.)
مطابق بررسیهایی که از حدود شانزده هزار تاسیسات آبشیرینکن در دنیا به دست آمده است نشان میدهد که به ازای هر لیتر آب شیرین حدود یک و نیم لیتر آب شور ایجاد میشود. متاسفانه عدهای از کارشناسان فقط نسبت به سدسازی روی رودخانههایی که برونمرزی بوده و اثرات سدسازی بر روی آنها، مستقیم متوجه کشور یا کشورهای پاییندست میباشند حساس هستند ولی سدسازی روی رودخانههای درونمرزی که به سمت خلیجفارس میروند نیز اثرات مخرب و غیرمستقیم خود را روی کشورهای اطراف میگذارد. اثرات شورشدن آب خلیجفارس در آینده برای همه کشورهای منطقه مخرب خواهد بود و علت آن نیز به دلیل کاهش شدید جریان رودخانههای منتهی به خلیجفارس ناشی از سدسازی و نیز تاسیسات آبشیرینکن است. البته شورشدن آب فقط یکی از اثرات کاهش آورد رودخانه و تاسیسات آبشیرینکن است. از اثرات مهم دیگر میتوان از به خطر افتادن زیست دریایی ناشی از کاهش مواد مغذی به دریا و نیز عدم امکان حرکت آزادانه ماهیها از دریا به رودخانه نام برد. این اثرات عنوانشده فقط آسیبهای مسقیم آن بوده و اثرات غیرمستقیم آن شامل آسیبهای آشکار و پنهان بسیار بیشتر است. از اثرات غیرمستقیم ولی آشکار آن میتوان به کاهش درآمد خانوادهها ناشی از تغییرات کیفی دریاها و نیز تغییرات کمی رودخانهها اشاره کرد و از اثرات غیرمستقیم و پنهان آن نیز میتوان به بیماریهای مختلف افراد جامعه ناشی از گرد و غبار که خود متاثر از خشکی تالابها در پی کاهش حقآبه آنها از رودخانهها است اشاره کرد. همچنین علاوه بر افراد زیادی که از خلیجفارس ارتزاق میکنند و معیشت آنها مستقیما به آن وابسته است، افراد زیادی هم از نظر روحی و روانی به آن وابسته بوده و حس شادابی خاصی نسبت به حیات و زیست دریایی موجود در آن دارند که درصورت از بین رفتن این اکوسیستم در آینده دور، ناشی از شوری بیش از حد، عملا همچون دریاچه اورال این قشر از مردم نیز دچار افسردگی خواهند شد.
*کارشناس آب و انرژی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :