توسعه نامتوازن در صنعت خودرو
به گزارش جهان صنعت نیوز: پرشدن سقف اعتباری خودروسازان برای استفاده از تسهیلات بانکی، وجود ضوابط محدودیتزا برای پیشفروش خودرو و عدم توان با عزم دولت برای حمایت مستقیم مالی از این شرکتها، از جمله مهمترین مسائل پیشروی این صنعت است. جریان فعالیت بخش حقیقی در این صنعت از تولید تا نوآوری، نیازمند ابزارهای خاص خود است. در این گزارش که از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی منتشر شده با هدف ارائه مدلی مبتنی بر زنجیره ارزش خودرو، ابزارهای تامین مالی در اختیار توسعه این صنعت پیشنهاد شده است.
مدیریت مالی زنجیره تامین
با افزایش تعداد رقبا در سطح جهانی، سازمانها مجبور هستند فرآیندهای درونسازمانی را برای باقی ماندن در صحنه رقابت بهبود بخشند در میان صنعت گران، مدیریت کارای جریان مالی به عنوان مکانیسمی جهت ارتقای عملکرد، عبارتی پذیرفته شده و مدیریت جریان مالی یکی از راهبردهای حیاتی بسیاری از شرکتهاست که با ضعف جنبههای مدیریتی بنگاهها، اهمیت آن بیش از پیش آشکار شده است. زیرا بسیاری از بنگاههای تولیدی و اقتصادی در پی مدیریت جریان کالا و اطلاعات بوده و در زمینه جریانات نقدی، اقدامی انجام نمیدهند. این امر موجب کاهش سود آوری یا مشکلات تامین نقدینگی و سرمایه در گردش در این بنگاهها میشود. مدیریت مالی زنجیره تامین به شرکتها کمک میکند تا دیدگاهی کلی از زنجیره داشته باشند و فرآیندهای مالی را بهینه سازند. بدین معنا که مدیریت مالی زنجیره تامین به چگونگی بهینهسازی سرمایه در گردش، شرکت از طریق مدیریت حسابهای پرداختنی، حسابهای دریافتنی، وجه نقد و ریسک میپردازد و شامل برنامهریزی، مدیریت و کنترل جریانات نقدی زنجیره تامین با هدف تسهیل کارایی کلیه جریانات زنجیره تامین است. مدیریت مالی زنجیره تامین این امکان را فراهم میسازد تا بانکها و موسسات طرف سوم ارائهدهنده خدمات مالی به عنوان شرکای زنجیره تامین، ابزارهای نوین تامین مالی را برای اعضای فعال در زنجیره فراهم سازند. محاسبه همه هزینههای فعالیتهای مالی درون یک زنجیره تامین و بین اعضای آن و نیز تعیین نحوه کاهش هزینهها بدون تحمیل ریسک بر اعضای ضعیفتر زنجیره تامین از دیگر کارکردهای مدیریت مالی زنجیره تامین است. مدیریت مالی زنجیره تامین مجموعهای از فرآیندها شامل تبادل نقدینگی، موجودی و مدیریت اطلاعات در طول زنجیره تامین است.
بهبود جریان مالی ضمن کاهش نیاز بنگاهها به سرمایه در گردش، موجب کاهش تقاضای تسهیلات بانکی برای تامین نقدینگی و سرمایه در گردش خواهد شد. این رویکرد منجر به حصول صرفهجوییهای هزینهای و ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری بیشتر برای همه اعضای زنجیره میشود. بنابراین، هنگامی که ایجاد جریان ارزش پایدار و افزایش سودمندی و کارآمدی زنجیره تامین، شفافسازی و افزایش کارآمدی فرآیندهای مشمول مدیریت مالی زنجیره تامین، کاهش هزینههای مالی، تامین موثر سرمایه در گردش در طول زنجیره، همکاری موثر با شرکای مالی زنجیره تامین و بهبود تعاملات مالی فیمابین اعضای زنجیره و همچنین بهرهگیری از روشها و تکنیکهای مناسب تامین مالی در طول زنجیره برای بنگاههای اقتصادی حائز اهمیت باشد؛ از مدیریت مالی زنجیره تامین بهره میجویند.
تامین مالی زنجیرهای
وجود سطح بالایی از رقابت و شرایط سخت مالی توام با تلاش بنگاهها برای کاهش هزینههای تولید برای حفظ توان رقابتی موجب شده است تا تامین مالی، لازمه تحقق اهداف تجاری بنگاهها باشد. تامین مالی زنجیرهای ابزاری برای بهینهسازی جریانهای مالی بینبنگاهی با کمک موسسات مالی یا ارائهدهندگان فناوری است. وظیفه اصلی تامین مالی زنجیرهای، کاهش هزینه سرمایه از طریق روابط یکپارچه شرکا و فعالیتهای پیشرفته تامین مالی در زنجیره تامین است که این امر از طریق همسوسازی جریانهای مالی با جریان محصول و اطلاعات در زنجیره تامین در راستای بهبود مدیریت جریان پول در طول زنجیره تامین محقق میشود. تامین مالی زنجیرهای متکی به همکاری بازیگران در طول زنجیره است و به طور معمول منجر به کاهش هزینههای بدهی، خلق فرصتهای جدید اخذ تسهیلات به ویژه برای بازیگران ضعیفتر زنجیره تامین و ایجاد تعهد و سودآوری در کل زنجیره میشود. بنابراین تامین مالی زنجیرهای را میتوان به صورت مجموعهای از ابزارهای مالی، تکنیکها و رویکردها برای بهینهسازی مدیریت سرمایه در گردش، تراکنش و نقدینگی در فرآیندهای زنجیره تامین در جریان همکاری شرکای تجاری- خریدار، تامینکننده و موسسات تامین مالی تعریف کرد. از آنجا که تامین مالی زنجیرهای به دنبال توسعه ابزارهایی برای تسهیل در مبادلات زنجیره تامین است؛ برخی از راهحلهایی که در راستای نیل به این مهم توسط ارائهدهندگان خدمات مالی پیشرفته استفاده میشوند، عبارتند از: تامین مالی قبل از ارسال، تامین مالی پس از ارسال، تامین مالی خریدار، تامین مالی تامینکنندگان، تامین مالی انبار، تامین مالی توزیع و پرداخت حساب باز.
با این تفاسیر، ابزارهای مالی قابل استفاده در تامین مالی زنجیرهای در چهار گروه قابل طبقهبندی است: ۱-حسابهای پرداختنی شامل تامین مالی قابل پرداخت نظیر فاکتورینگ معکوس و مالیات پویا ۲- حسابهای دریافتنی، مطالبات قابل وصول مانند فاکتورینگ، فورفیتینگه (تنزیل قطعی)، خرید مطالبات تخفیف فاکتور ۳- تامین مالی اسناد تجاری، تسهیلات مبتنی بر دارایی، تعهد پرداخت بانکی، پرداختها و مبادله خارجی ۴- سایر ابزارهای تامین مالی مانند تامین مالی مبتنی بر خرید یا پیش از حملونقل و تامین مالی موجودی (شامل تامین مالی انبار).
تامین مالی نوآوری
در دیدگاههای مختلف درباره تامین مالی بنگاهها، عمده تمرکز بر بنگاههای معمولی بوده و ملاحظات خاص تامین مالی نوآوری در این دیدگاهها مغفول مانده است و همین امر موجب شده است تا پژوهش، توسعه و فعالیتهای نوآورانه به سختی در یک بازار رقابتی آزاد تامین مالی شوند. مهمترین مساله تامین مالی نوآوری آن است که خروجی اولیه منابعی که به اختراع تخصیص داده میشود، دانش چگونگی تولید کالاها و خدمات جدید را ایجاد میکند. این دانش غیررقابتی است؛ بدین معنا که اگر این دانش به وسیله بنگاهی به کار گرفته شود، این امر مانع آن نخواهد بود که این دانش در بنگاه دیگر مورد بهرهبرداری قرار گیرد. بنابراین تا زمانی که امکان محدودسازی دانش وجود ندارد، بازده سرمایهگذاری در دانش را نمیتوان متناسب با منابعی که بنگاه به آن اختصاص داده، مورد نظر قرار داد. این ویژگی موجب شده است تا بسیاری از بنگاهها تمایلی برای سرمایهگذاری در حوزه دانش نداشته باشند.
ارزیابی طرحهای نوآورانه از طریق سرمایهگذار و تامینکننده منابع مالی در بر گیرنده درجه بالایی از نااطمینانی است. به همین دلیل تخصیص منابع بیرونی تامین مالی اینگونه طرحها جای تامل دارد. این غربالگری مسوولیت افراد و نهادهای خارج از بنگاه را دشوار میکند. چون بنگاههای نوآور معمولا جوان هستند و کمتر سابقه فعالیت دارند بنابراین ابهام اطلاعاتی در مورد آنان وجود دارد. این موضوع باعث میشود هزینههای نمایندگی در میان آنان بالا رود. از سوی دیگر، اغلب این بنگاهها در شرایطی به سر نمیبرند تا بتوانند ضمانتهای ضمنی و آشکار لازم را در اختیار قرار دهند. ضمانتهای ضمنی یعنی این بنگاهها نمیتوانند جریان نقدی مثبت مطمئنی را برای اینکه درآمد قابل وثیقه قرار دهند، ایجاد کنند. علاوه بر آن، توانایی ضمانت صریح نیز نخواهند داشت زیرا این بنگاهها از منابع غیرملموس استفاده میکنند و یا اینکه داراییهای مخصوص به خود بنگاه را مورد استفاده قرار میدهند که همه این موارد باعث میشود ریسک بیشتری به سرمایهگذاران مالی بالقوه تحمیل شود.
استفاده از داراییهای غیرملموس به طور جدی منابع بانکی را برای این بنگاهها محدود میکند و خاص بودن داراییها نیز نقدشوندگی را محدود میکند. در نهایت این امر باعث میشود هیچ بازار کامل فروش مجددی برای این داراییها وجود نداشته باشد و تامینکنندگان مالی بیرونی انگیزه کافی برای ورود به این طرحها را از خود نشان ندهند. بنابراین حجم بالایی از نااطمینانی و عدم شفافیت اطلاعاتی از یکسو و کمبود وثیقه و درآمد قابل رهن از سوی دیگر ممکن است به طور کامل این بنگاهها را از منابع مالی بیرونی سنتی محروم کند. سیاستگذاران حوزه مالی و نوآوری باید برای این مساله تدبیری بیندیشند. وقتی سرمایهگذار و نوآور یک شخصیت باشند، مساله اصلی بازده مورد انتظار سرمایهگذاری نسبت به سرمایهگذاری معمولی است. اما وقتی سرمایهگذار و نوآور دو شخصیت جدا از هم باشند مانند مواقعی که کارآفرین منابع مالی لازم را ندارد و سراغ نهادهای مالی میرود، مساله اطلاعات نامتقارن نیز مطرح میشود. بنابراین ویژگیهای خاص بنگاههای نوآور شرایطی را برای شکست بازار به وجود میآورد؛ به خصوص در مواردی که از ابزارهای تامین مالی سنتی استفاده شود. در حقیقت در این مورد موضوع بازار گمشده برای تامین مالی نوآوری مطرح است.
تحلیل عملکرد مالی دو بنگاه بزرگ خودروساز کشور
وابستگی بالای رقابتپذیری صنعت خودرو به تحقیق و توسعه و عرضه محصولات جدید موجب شده تا منابع مالی به عنوان یکی از نهادههای مهم تولید مورد توجه باشد. اهمیت این نهاده به گونهای است که زمینهساز شکلگیری مشارکت و ادغام میان خودروسازان بزرگ خارجی جهت تامین بخشی از هزینههای تحقیق و توسعه، عرضه پلتفرم مشترک و افزایش تیراژ تولید بوده است. با توجه به شرایط اقتصاد سیاسی کشور و تحریم دو دورهای صنعت خودرو، نه تنها امکان بهرهگیری از ظرفیت شرکای خارجی برای تامین بخشی از هزینههای تولید میسر نبوده بلکه عدم امکان تامین قطعات و تجهیزات راهبردی فاقد ساخت داخل، نظیر توربوشارژر، کیسه هوا و واحد پردازش مرکزی در نتیجه تحریمها، همزمان با افزایش قیمت قطعات و مجموعههای تولید داخل به واسطه افزایش قیمت مواد اولیه، توام با زیان انباشته سالهای پیشین، موجب شده است کمبود نقدینگی به یکی از چالشهای اساسی خودروسازان در سالهای اخیر بدل شود.
ساختار مالی ایرانخودرو و سایپا
مقایسه روند تولید و سوددهی (زیاندهی) شرکت ایرانخودرو و سایپا طی سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۹ حاکی از آن است که تناسب چندانی میان میزان تولید و سوددهی خصوصا در شرکت سایپا وجود ندارد که این موضوع خود متاثر از ضعف در مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری این شرکتها، پایین بودن بهرهوری تولید و اشکالات ناظر بر فرآیند قیمتگذاری است که موجب شده است در شرکتی نظیر سایپا که پورتفوی محصولی چندان متنوعی نداشته و عرضه محصولات جدید بر پایه یک پلتفرم مشترک در آن کمتر است، میزان زیاندهی بیش از شرکت ایرانخودرو باشد. علاوه بر موارد برشمرده، فاکتور دیگری که موجب تحمیل هزینههای مالی بالا به خودروسازان شده است، وجود شرکتهای زیانده در زیرمجموعه آنها و حضور سهامدارانی در ساختار سهامداری این شرکتهاست که از توان مالی چندانی برای تزریق نقدینگی به شرکتهای اصلی برخوردار نیستند.
با توجه به زیان انباشته گروههای ایران و خودرو و سایپا به ترتیب معادل ۴۵۳۶۳ و ۳۷۸۱۱ میلیارد تومان در پایان سال ۹۹ و منفی شدن سرمایه در گردش این دو شرکت در بلندمدت، توان بازپرداخت بدهیهای کوتاهمدت از هر دو شرکت گرفته شده است. از این رو، با توجه به نسبتهای نقدینگی، هر دو خودروساز در شرایط اضطرار، با تمام داراییهای نقد و شبه نقد خود تنها قادر به پوشش ۴ درصد از بدهیهای خود هستند. بنابراین مدیریت سود آوری عملیاتی و مدیریت سرمایه در گردش، دو عامل کلیدی تهدیدکننده توانگری مالی این دو شرکت است.
منابع تامین مالی ایرانخودرو و سایپا روشهای مختلفی برای تامین مالی بنگاهها وجود دارد که تجهیز منابع آنها عموما از دو طریق منابع درون و بیرون بنگاه صورت میپذیرد. در تامین مالی طرحها و پروژهها، منابع درون بنگاهها به دلیل ارزانتر بودن و کمریسک بودن از اولویت برخوردار است. تامین مالی بیرون از بنگاه شامل منابع داخل کشور و منابع خارج کشور است. عمده منابع مالی بیرون از بنگاه (داخل کشور) در سه حوزه بانک، بازار سرمایه و بیمه متمرکز است. این منابع به طور مستقیم یا غیرمستقیم و در قالب ابزارها و اشکال گوناگون، جهت تامین مالی پروژههای بنگاهها و سایر موارد استفاده میشوند. بانکها عمدتا مهمترین منبع تامین مالی داخلی هستند. پس از بانک، بازار سرمایه نیز نقش بسزایی در تامین مالی بنگاهها دارد. البته بیمهها نیز معمولا به طور غیرمستقیم و از طریق بازار سرمایه و بانک، منابع خود را در اختیار بنگاهها قرار میدهند. علاوه بر این، تامین مالی از منابع خارج از کشور از طریق روشهای قرضی (مانند فاینانس، اریفاینانس، یوزانس، اعتبار خریدار، وامهای بینالمللی) و غیرقرضی صورت میگیرد.
از آنجا که به واسطه تحریمهای مستقیم و غیرمستقیم صنعت خودرو امکان بهرهگیری از روشهای تامین مالی از منابع خارجی وجود ندارد، منابع تامین مالی در شرکت بزرگ خودروساز کشور به روشهای تامین مالی درونبنگاهی و برونبنگاهی (از منابع داخلی کشور) محدود میشود. اما نکته آنجاست که در بهرهبرداری از این روشها نیز توازنی وجود نداشته و در طول سالهای اخیر نیز چولگی آن به سمت فروش محصولات به صورت نقدی، مدتدار و پیشفروش و استفاده از تسهیلات بانکی و منابع دولتی در قالب تسهیلات و اعطای خط اعتباری بوده و روشهایی مانند فروش داراییها و تامین مالی از بازار سرمایه چندان مورد توجه نبوده است. در سال ۱۳۹۳، فروش محصولات و خدمات با سهم ۷۲ درصدی، اصلیترین منبع تامین مالی ایرانخودرو بوده است. پیشفروش و تسهیلات بانکی نیز هر کدام با سهم ۱۲ درصدی، دیگر منابع تامین مالی این شرکت بودهاند. در شرکت سایپا فروش محصولات و خدمات با سهم ۵۹ درصدی و تسهیلات بانکی با سهم ۲۵ درصدی، کلیدیترین منابع تامین مالی بودهاند.
نکتهای که در مقایسه عملکرد مالی این دو شرکت در سال ۱۳۹۳ وجود دارد آن است که ۸۵ درصد تامین مالی شرکت ایرانخودرو از منابع داخلی (فروش ۷۲ درصد، پیشفروش ۱۲ درصد، فروش دارایی یک درصد) بوده حال آنکه این سهم در شرکت سایپا ۶۹ درصد بوده است. با مرور زمان و طی سالهای گذشته ساختار مالی این دو شرکت به سوی تامین مالی برونبنگاهی گرایش داشته است؛ به طوری که سهم فروش از تامین مالی ایرانخودرو در سال ۹۹ با ۴۵ واحد کاهش درصد به ۲۷ درصد و سایپا با ۵۸ واحد درصد کاهش به یک کاهش یافته است و سهم پیشفروش با ۱۸ واحد درصد افزایش در ایرانخودرو به ۳۰ درصد و در سایپا با ۶۳ واحد درصد افزایش به ۷۳ درصد رسیده است. نکته قابل تامل در این خصوص افزایش تمایل این شرکتها به آیندهفروشی محصولاتشان است که به واسطه عدم تناسب میان رشد فروش خودرو توسط تولیدکنندگان با رشد قیمت نهادههای تولید نظیر ورق فولادی، محصولات پتروشیمی و… منجر به افزایش بدهی و زیان انباشته این شرکتها خواهد شد. به موازات آیندهفروشی خودروسازان، میزان وابستگی شرکت ایرانخودرو به نظام بانکی از محل تسهیلات سه واحد درصد افزایش یافته و به ۱۵ درصد در سال ۹۹ رسیده است. این در حالی است که سهم تسهیلات از تامین مالی شرکت سایپا از ۲۵ درصد در سال ۱۳۹۳ به ۹ درصد در سال ۹۹ کاهش یافته است که بخش عمده این موضوع ناشی از مشمول ماده ۱۴۱ قانون اساسی بودن این شرکت و عدم امکان دریافت تسهیلات از نظام بانکی بوده است.
آنچه در ساختار تامین مالی ایرانخودرو و سایپا به خوبی قابل مشاهده است، سهم پایین ابزارهای تامین مالی نوین در پورتفوی مالی این شرکتها است. به گونهای که این شرکتها از ۱۷ ابزار موجود در بازار سرمایه که ۱۰ مورد آن قابل استفاده در صنعت خودرو است، تنها از پنج ابزار استفاده کردهاند. شرکت سایپا در مجموع ۱۳ مورد به ارزش ۳۷۹۰ میلیارد تومان و شرکت ایرانخودرو نیز سه مورد به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد تومان از ظرفیتهای بازار سرمایه بهره بردهاند. از عمدهترین علل بهرهگیری محدود از ظرفیتهای بازار سرمایه، بالا بودن نرخ بهره ابزارهای موجود در این بازار، طولانی بودن فرآیند و زمانبری دریافت نقدینگی، وجود شفافیت در نحوه اخذ و مصارف منابع حاصله از این بازار و از همه مهمتر، بازپرداخت وجوه دریافتی در سررسید است. حال آنکه در روشهای تامین مالی مبتنی بر نظام بانکی و منابع دولتی که در قالب تسهیلات ارائه میشود، علاوه بر پایینتر بودن نرخ سود تسهیلات اعطایی، زمان دریافت منابع مالی کوتاهتر بوده و امکان استمهال و تجدید برای بازپرداخت وجوه دریافتی وجود دارد. در ادامه ابزارهای تامین مالی قابل استفاده در هر حلقه از زنجیره ارزش صنعت خودرو میآید.
خرید مواد اولیه
ابزارهای مورد استفاده در این حلقه شامل اوراق مرابحه و اوراق خرید دین است. در اوراق مرابحه، از محل سرمایههای گردآوری شده از بازار سرمایه، مواد اولیه یا قطعه به صورت نقد از فروشنده خریداری شده و به صورت اقساط به خودروساز فروخته میشود. مکانیسم اوراق خرید دین نیز بدین صورت است که مطالبات قطعهسازان از خودروسازان در بازار به قیمت تنزیل شده به فروش میرسد و خودروساز موظف است در انتهای دوره سررسید، مطالبات را پرداخت نماید.
تولید قطعات فاقد ریسک فنی
اوراق خرید دین، اوراق سفارش ساخت استصناع)، اوراق گام (گواهی اعتبار مولد) و سککوک چهار ابزار مورد استفاده در این حلقه هستند. شیوه بهرهبرداری از اوراق استصناع بدین صورت است که پس از ارزیابی میزان ریسک و سودآوری پروژه، به پشتوانه سفارش ساخت قطعه از جانب خودروساز به قطعهساز، اوراق منتشر شده و وجوه حاصله در اختیار قطعهساز قرار میگیرد. اوراق گام نیز بر اساس بدهی خودروساز به قطعهساز منتشر شده و این امکان را به قطعهساز میدهد که بدون نقد کردن آن، اوراق را در اختیار تولیدکننده مواد اولیه قرار دهد و بدین صورت نیاز به جابهجایی نقدینگی در طول زنجیره کاهش مییابد. سککوک نیز روش جدیدی برای تامین مالی در طول زنجیره تولید خودرو و بر اساس برات الکترونیکی مورد ضمانت بانکها و صندوقها بوده که تا زمان سررسید آن قابلیت جابهجایی میان تولیدکنندگان در طول زنجیره را دارد.
تولید قطعات دارای ریسک فنی
برای تولید بار اول این نوع قطعات میتوان از ظرفیتهای موجود در صندوق نوآوری و شکوفایی از طریق راهاندازی یک صندوق تخصصی پژوهش و فناوری برای حوزه خودرو بهره برد. در این سناریو، صندوق نوآوری و شکوفایی تا ۳۲ درصد از سرمایه اولیه صندوق پژوهش و فناوری را تامین کرده و سپس برای پروژههای ساخت بار اول نیز تا ۸۰ درصد از سرمایه مورد نیاز را تامین نماید. سایر صندوقهای بازار سرمایه مانند صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه و صندوقهای سهام خصوصی نیز در این زمینه میتوانند نقشآفرینی داشته باشند.
تامین سرمایه در گردش
برای تامین سرمایه در گردش، علاوه بر انتشار اوراق مرابحه، میتوان از ظرفیت اوراق اجاره نیز بهره برد. مکانیسم عمل اوراق اجاره بدین صورت است که شرکت برخی از داراییهای خود مانند خطوط تولید را به فروش رسانده و همزمان اجاره میکند. در پایان دوره سررسید نیز با بازپرداخت بدهی، مجددا صاحب دارایی خود خواهد بود.
خرید یا فروش دارایی
انتشار اوراق خرید تبعی و افزایش سرمایه از طریق سلب حقتقدم، میتواند از روشهای تامین نقدینگی خودروسازان محسوب شود. در روش اول، شرکتهای خودروساز با وثیقه گذاشتن سهام خود شرکت با شرکتهای زیرمجموعه، میتوانند اوراق منتشر کرده و تامین مالی نمایند. روش دوم، نوعی واگذاری سهام شرکت است که هزینه مالی نیز بر آن مترتب نیست و امکان افزایش سهم بخش خصوصی را هم فراهم میکند.
تعریف و اجرای پروژه تولید خودروهای جدید
تامین مالی برای پروژههای جدید از مسیر انتشار اوراق مشارکت با راهاندازی صندوق پروژه ممکن است. در روش اوراق مشارکت، شرکت خودروساز با جمعآوری منابع مالی از بازار سرمایه برای پروژه جدید خود تامین مالی کرده و پس از به نتیجه رسیدن پروژه و بهرهبرداری از آن، اوراق را بازخرید میکند. این روش برای پروژههایی که ریسک بالایی دارند، پیشنهاد نمیشود. در روش صندوق پروژه، شرکت خودروساز با ایجاد یک صندوق بورسی، سرمایه لازم را جمعآوری کرده و پس از اینکه پروژه به انتها رسید، صندوق تبدیل به یک شرکت سهامی میشود.
فروش خودروهای موجود
برای تامین مالی از طریق فروش خودروهای موجود خودروساز، علاوه بر اوراق رهنی، میتوان از روش اوراق سلف موازی استفاده کرد که در آن یک خودرو برای تحویل در آینده به فروش رسیده و منابع مالی جمع شده در اختیار خودروساز قرار میگیرد. در موعد سررسید نیز خودروساز با بازپرداخت منابع مالی، اوراق را بازخرید میکند.
تامین مالی خریداران
استفاده از روشهای لیزینگ، اعطای کارت اعتباری به خریداران و تسهیلات بانکی از مواردی هستند که برای تامین مالی خریداران مناسب است.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهصنعت و معدنلینک کوتاه :