بایستههای سیاستگذاری آب در برنامه هفتم توسعه
به گزارش جهان صنعت نیوز: در بخش آب نیز به دلیل اهمیت ذاتی آب از یک سو و شرایط خاص ایران از نظر کمبود نسبی منابع آب در دسترس و لزوم تعادلبخشی به آبخوانها، رشد جمعیت و تمایل برای ارتقای امنیت غذایی از دیگر سو، تمایل به بهبود بهرهوری در مصارف بخش آب در سیاستگذاریهای مختلف وجود داشته است. با وجود این هدفگذاری صورتگرفته برای افزایش بهرهوری در بخش آب، متضمن صرفهجویی در مصرف آب یا حفاظت از آن نبوده است. این گزارش که از سوی مرکز پژوهشهای مجلس تهیه شده، به ارائه تعاریف متداول از بهرهوری، به جایگاه مقیاس در بهرهوری آب پرداخته و جایگاه بهرهوری در برنامههای توسعه پنج ساله کشور را بیان کرده است. همچنین الزامات تدوین بندهای مرتبط با بهرهوری در برنامه هفتم بیان شده است.
دو تعریف متداول برای اشاره به بهرهوری در مصارف بخش آب شامل بهرهوری اقتصادی و بهرهوری بیوفیزیکی است. این تعاریف به ترتیب بیان میکند که به ازای مصرف یک حجم واحد آب (عمدتا بر حسب مترمکعب) برای تولید یک محصول، چه ارزش اقتصادی به دست آمده یا چه میزان ماده خشک تولید شده است. ارتقای بهرهوری بیوفیزیکی منوط به افزایش تولید بدون افزایش مصرف آب و یا حفظ تولید قبلی با کاهش مصرف آب است. به عبارت دیگر با بهبود بهرهوری میتوان با حفظ میزان تولید، در مصرف آب صرفهجویی کرد. همین امر میتواند یکی از محرکهای سیاستگذاران برای پرداختن به بهرهوری در بخش آب باشد تا از این طریق بتوان به صرفهجویی در مصرف آب و کاهش برداشت از منابع آب دست یافت. از آنجا که بخش کشاورزی بزرگترین مصرفکننده منابع آب کشور بوده و میزان بهرهوری در این بخش نسبت به متوسط جهانی پایینتر است، بهبود بهرهوری در این بخش حائز اهمیت است.
الزامات جلوگیری از سوءبرداشتها در مقیاس آب
آب استفادهشده در بخش کشاورزی را میتوان به دو کاربری آب مصرفی و غیرمصرفی تقسیمبندی کرد. آب مصرفی به آبی اطلاق میشود که برای تولید محصول مورد استفاده قرار گرفته است. همه آب مصرفی سودمند نبوده و مقداری از آن میتواند به صورت تبخیر از سطح آزاد کانالهای انتقال، تبخیر مازاد از سطح زمین و مصرف (تعرق) توسط علفهای هرز تلفشده و دیگر در دسترس نباشد. در کاربری غیرمصرفی، آب مستقیما در تولید نقشی نداشته و شامل دو بخش است. بخش اول، آب غیرمصرفی برگشتپذیر بوده که به صورت مایع در حوضه باقی میماند، مانند زهاب خروجی از مزارع و یا نفوذ به آب زیرزمینی که امکان استفاده مجدد از آن میسر است. بخش دوم آب غیرمصرفی به دریا یا منابع آلوده تخلیه میشود به طوری که استفاده مجدد از آن مقرون به صرفه نیست.
در مقیاس یک مزرعه، با بهرهگیری از فناوریهای نوین در آبیاری مانند آبیاری قطرهای، استفاده از لوله در سیستم توزیع و…، میتوان زهاب (جریان برگشتی) و آب نفوذیافته به اعماق (آب غیرمصرفی) را حذف کرده و یا با کاهش سطح مرطوب خاک (آب مصرفی غیرسودمند) در مصرف آب صرفهجویی کرد. اما در مقیاس حوضه آبریز، آب خارج شده از مزرعه در پاییندست مصرف شده یا به تغذیه آبهای زیرزمینی کمک خواهد کرد. بنابراین تنها در صورتی میتوان بیان کرد کاربرد فناوری آبیاری به صرفهجویی آب در سطح حوضه نیز کمک کرده که آب غیرمصرفی خارج شده از مزرعه به منابع آلوده یا دریا تخلیه شود. اگر هدفِ استفاده از فناوریهای نوین در آبیاری مانند آبیاری قطرهای، به طور همزمان افزایش بهرهوری بیوفیزیکی و صرفهجویی در مصرف آب باشد، باید به این نکته توجه داشت که افزایش تولید محصولات زراعی رابطهای خطی با مصرف آب دارد. به عبارت دیگر برای هر محصول و منطقه اقلیمی کشت، همزمان با افزایش عملکرد، به احتمال زیاد مصرف آب هم بالا خواهد رفت. با وجود این روشهای آبیاری قطرهای به دلیل اینکه ابزارهای کارآمدی برای کنترل حجمی و زمانی آبیاری فراهم کرده و با حذف آب غیرمصرفی خارجشده از مزرعه، امکان توسعه سطوح زیرکشت را برای کشاورزان تسهیل میکنند، میتوانند نقش موثری در ارتقای بهرهوری بیوفیزیکی و اقتصادی داشته باشند.
با وجود این اگر هیچگونه برداشت جدیدی از منابع آب هم رخ ندهد، به دلیل اینکه افزایش بهرهوری (بیوفیزیکی یا اقتصادی) میتواند ناشی از توسعه سطوح زیرکشت باشد، لذا توسعه سامانههای نوین آبیاری الزاما تضمینکننده صرفهجویی در مصرف آب نخواهد بود. با در نظر گرفتن مقیاس عملکرد، میتوان به انتظاری که کشاورز در سطح مزرعه و مدیران منابع آب در سطح حوضه آبریز از افزایش بهرهوری از طریق توسعه سامانههای پیشرفته آبیاری دارند، به واگرایی در اهداف آنها پی برد. بدین ترتیب که کشاورزان در مقیاس مزرعه با تمرکز بر منفعت خود به دلیل سهولت آبیاری و اینکه میزان آب صرفهجویی شده (از طریق حذف آب غیرمصرفی خارج شده از مزرعه) امکان توسعه سطح زیرکشت را فراهم نموده، به توسعه سامانههای نوین علاقه دارند. اما مساله این است که آیا در مقیاس حوضه آبریز و یا کشوری، مقوله افزایش بهرهوری در بخش آب از طریق توسعه سامانههای نوین آبیاری میتواند دغدغه مدیران منابع آب را جهت صرفهجویی آب و دستیابی به شرایط پایدار مصرف تضمین کند؟ این مهم صرفا با حسابداری آب و پایش عملکرد شیوههای به کار گرفته شده برای افزایش بهرهوری قابل تعیین است.
جایگاه بهرهوری آب کشاورزی در قوانین و برنامههای توسعه
موضوع بهرهوری آب نخستینبار در سال ۱۳۷۴ در برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح شده است. در این برنامه به طور غیرمستقیم به بهرهوری بیوفیزیکی با افزایش تولید در واحد سطح اشاره شده و بالابردن راندمان آبیاری را به عنوان اولویت بخش آب مطرح کرده است. در برنامه سوم بر بهبود بهرهوری اقتصادی همزمان با افزایش سطح زیرکشت تاکید شده، به همین دلیل میتوان بیان کرد که در برنامه سوم، هدف سیاستگذار از افزایش بهرهوری الزاما صرفهجویی در مصرف آب در سطح حوضه نبوده است. در برنامه چهارم توسعه نیز بیشتر بهرهوری اقتصادی مد نظر بوده و رشد بهرهوری به میزان ۲۵ درصد در طول اجرای برنامه هدفگذاری شده، اما در متن قانون، با وجود تاکید بر افزایش بهرهوری در بخش آب، صرفهجویی در مصرف آب مطرح نشده است. در ابتدای دهه ۱۳۹۰ و با ابلاغ برنامه پنجم توسعه، ایجاد سازمان ملی بهرهوری ایران به دولت تکلیف و به بهرهوری در بخش آب به منظور افزایش بهرهوری بیوفیزیکی اشاره شده است. در این برنامه وزارت نیرو مکلف شده تا برای افزایش بهرهوری نسبت به اصلاح تخصیصها و تحویل حجمی آب به تشکلهای آببران اقدام کند. به همین سبب میتوان بیان کرد که در برنامه پنجم اگرچه مستقیما به صرفهجویی آب اشاره نشده، اما اقدامات هدفگذاری شده برای دولت به طور کلی و وزارت نیرو به طور خاص، سبب صرفهجویی آب در حوضه خواهد شد. همچنین در برنامه پنجم توسعه نوع اقدامات و تکالیف وزارت نیرو برای دستیابی به بهرهوری در بخش آب تشریح شده است. در برنامه ششم توسعه به عنوان آخرین برنامه ارائه شده تاکنون، بهرهوری در بخش آب همزمان با افزایش عملکرد در واحد سطح مورد تاکید قرار گرفته و کشت محصولات دارای مزیت نسبی و ارزش صادراتی بالا و با نیاز آبی کمتر مطرح شده است. به همین سبب میتوان بیان کرد که سیاستگذار، بهرهوری بیوفیزیکی و اقتصادی را توامان مد نظر داشته است.
در این برنامه افزایش بهرهوری در مصارف آب آشامیدنی در ماده (۳۶) و ذیل بخش آب مطرح شده است. از برنامه دوم توسعه پنج ساله تاکنون سعی شده بهرهوری به عنوان یک تکلیف قانونی مطرح شود، اما میتوان نوسان اهداف سیاستگذار را در نوع بهرهوری (اقتصادی یا بیوفیزیکی) مشاهده کرد. هرچند در برنامه ششم، هر دو بهرهوری مورد تاکید قرار گرفته است. نکته دیگری که در برنامههای توسعه با وجود تاکید بر بهرهوری، صراحتا مورد اشاره قرار نگرفته، نقش بهرهوری در صرفهجویی آب است. به طوری که دولت مکلف شود نقش بهرهوری در صرفهجویی را ارزیابی کرده و حفظ منابع محدود آبی را به عنوان یک هدف والاتر نسبت به افزایش بهرهوری (اقتصادی یا بیوفیزیکی) مد نظر قرار دهد.
الزامها در توسعه برنامه هفتم همانطور که اشاره شد، بهرهوری کاملا متاثر از مقیاس مزرعه و حوضه بوده و بهبود بهرهوری در سطح مزرعه ممکن است منجر به عدم صرفهجویی آب در مقیاس حوضه آبریز شود. لذا برای مدیریت کلان کارآمدتر لازم است در سطح حوضه آبریز، شناخت جامع و فراتر از سطح مزرعه نسبت به میزان بارش، منابع موجود و مصارف آب ایجاد شود. با وجود این در برنامههای مختلف توسعه، ضمن تاکید بر بهبود بهرهوری، صراحتا به صرفهجویی آب در سطح کلان و مقیاس حوضه آبریز که تضمینکننده پایداری مصارف است، اشاره نشده است. لذا پیشنهادهای ذیل برای طرح موضوع بهرهوری در بخش آب در برنامه هفتم توسعه ارائه میشود:
در اولویت قراردادن صرفهجویی آب و طرح بهرهوری در راستای دستیابی به آن، توجه به نقش مقیاس در بهرهوری و پایش نقش بهبود بهرهوری در صرفهجویی آب در سطح حوضه، تقویت حسابداری آب و بهبود نظام پایش منابع و مصارف بخش آب برای رفع خلاهای آماری، توجه به نقش سایر عوامل در بهبود بهرهوری مصارف بخش آب به ویژه در بخش کشاورزی (از جمله اجرای الگوی کشت، بهرهگیری از ارقام پرمحصول، مدیریت کشت و…).
شیوههای رایج مورد استفاده برای حفاظت یا افزایش صرفهجویی در مصرف آب نظیر سیستمهای آبیاری دقیق، بهبود نظارت و مدیریت رطوبت خاک و سایر رویکردها، پتانسیل خوبی برای صرفهجویی آب در مقیاس مزرعه ایجاد کرده که عمدتا با حذف آب غیرمصرفی حاصل میشود. به همین سبب میتوان بدون کاهش تولید، میزان آب تحویل شده به مزرعه را کاهش داد که این امر منجر به بهبود بهرهوری در سطح مزرعه از طریق کاهش نهاده مصرفی خواهد شد. اما از آنجا که آب غیرمصرفی خروجی از مزرعه در سطح حوضه باقی میماند، این فناوریها لزوما به بهبود بهرهوری و صرفهجویی آب در کل حوضه منجر نمیشوند و حتی راه را برای توسعه سطوح زیرکشت تسهیل کرده و مصرف منابع آبی حوضه را بیشتر میکنند. برای اینکه بتوان میزان آب صرفهجوییشده را در مقیاس حوضه با افزایش بهرهوری برآورد کرد، لازم است پایش و مدیریت کلان آب و حسابداری شفاف آب انجام گیرد. از آنجا که چالشها و راهحلهای هر حوضه نیز میتواند متفاوت باشد، صرفهجویی آب در سطح حوضه مستلزم یک رویکرد یکپارچه برای مدیریت پایدار آب است که در قالب این رویکرد امکان تجزیه و تحلیل و مقایسه تمام راهحلهای حفاظت از منابع آب و استفاده مناسب از آن به روشی سیستماتیک فراهم شود. در برنامههای مختلف توسعه پنج ساله کشور، بهرهوری در مصرف آب مطرح شده، اما برای دستیابی به مدیریت پایدار منابع آب لازم است به نقش مقیاس در بهبود بهرهوری توجه شود.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :