از فتنهانگیزی روسیه تا میانجیگری قطر
حشمتالله فلاحتپیشه *
تحلیل وضعیت فعلی مذاکرات هستهای و پیشبینی آینده برجام مستلزم توجه به یک واقعیت است و آن اینکه یک چالش جدی بین دیپلماسی و جنگ سرد در داخل دو کشور ایران و آمریکا وجود دارد. ما تا دو ماه قبل و پیش از جنگ اوکراین شاهد غلبه دیپلماسی و در حاشیه قرار گرفتن مخالفان بودیم اما الان این طرفداران جنگ سرد هستند که تقویت شدهاند.
به اعتقاد من، دستانداز اول را روسیه وقتی ایجاد کرد که متون مربوط به تحریم و تعهدات اجرایی تمام شده بود. به طور طبیعی هم در دیپلماسی شرایط اینگونه است که وقتی عزمی برای توافق وجود داشته باشد، حوزههای اختلاف محدود میشود یا در پرانتز قرار میگیرد و یا سازوکار دیگری برای حل آنها پیشبینی میشود، اما وقتی این عزم تضعیف شود، سازوکارهای اشتراکی کنار رفته و سازوکارهای اختلافی مطرح میشود. همان طور که دیدیم یک سری اختلافات خارج از برجام توسط طرفهای ایرانی و آمریکایی مطرح شد و برجام به این روز افتاد. اکنون نیز شاهدیم که ابراز نگرانیهایی در ایران و آمریکا و حتی اروپا مطرح میشود مبنی بر اینکه برجام نمیتواند در چنین شرایطی رها شود. به هرحال برجام پیشینه حدود یک و نیم دهه مذاکرات دیپلماتیک دارد لذا به راحتی نمیتوان تسلیم یک سری جریانات تندرو شد، چون این جریانات میتوانند جریانات خطرناکی باشند.
در این بین ضربالاجلهایی مطرح میشود اما آن چیزی که از زبان سیاستمداران ایرانی و آمریکایی مطرح میشود ضربالاجل واقعی نیست بلکه ضربالاجل واقعی آن است که شش ماه آینده انتخابات آمریکا برگزار میشود و اگر شرایط اینطور پیش برود، بایدن در انتخابات میاندورهای کنگره اکثریت ضعیف امروز را از دست میدهد و ممکن است طرحها و قطعنامههایی با هدف مانعسازی یا احیای آنچه که پمپئو میگفت، مطرح شود. پمپئو در ماههای آخر دولت ترامپ میگفت که ما شرایطی را شکل میدهیم که حتی اگر دولت جدیدی روی کار آمد نتواند برجام را احیا کند. فکر میکنم با توجه به اینکه بایدن پیروز شد و اکثریت ضعیفی هم در کنگره داشت، این شرایط برای مخالفان برجام فراهم نشد اما الان به شدت امیدوار هستند که این شرایط را در شش ماهه آینده فراهم کنند.
اما این فقط داخل آمریکا نیست که افراطی میشود چون زمینههای افراطیگری در ایران هم وجود دارد.یک زمینه تاریخی وجود دارد که معتقدم نفوذ جریانات و افکار انجم حجتیهای است که حتی اگر موضوع هستهای هم حل شود برای کشور مشکلاتی را ایجاد خواهند کرد چون اصلا آرامش در قاموس سیاسی آنها جایگاهی ندارد و بارها هم دیدیم که میگویند مردم ایران باید به زندگی در شرایط سخت عادت کنند و جالب اینکه از زبان کسانی اینها را میشنویم که خودشان در شرایط بسیار راحتی زندگی میکنند و این مردم هستند که در این شعب ابیطالبی که اینها مطرح میکنند باید سنگ روی شکم خود ببندند، نه خودشان. درحالی که در شعب ابیطالب در درجه اول این پیامبر بود که تحریم را تحمل میکرد.
واقعیت این است که علت اول کشیده شدن موضوع هستهای به این مرحله، ترامپ و علت دوم آن بایدن بود چون بایدن همین که روی کار آمد، به رغم وعدههای انتخاباتی تحت تاثیر فشار متحدان منطقهای خود، وسوسه شد که فشار حداکثری به ایران را ادامه دهد. در عین حال سیاستهای کلانی موضوع ایران را تحتالشعاع اوکراین قرار داد. در طول تاریخ همواره مسائل کشورهای کوچک و متوسط تحت شعاع چالشهای قدرتهای بزرگ قرار گرفته است و این به اصطلاح تجربه تاریخی متاسفانه درباره برجام و اوکراین هم شکل گرفت. هرچند که معتقدم ایران و آمریکا میتوانستند مانع این کار شوند.
اما واقعیتی که الان وجود دارد این است که هنوز برجام زیر سایه اوکراین است لذا شاهدیم که آقای اولیانوف کاملا گستاخانه میگوید که در گذشته موضوع برجام را تسریع میکردیم و الان دیگر اقدامی نمیکنیم. همان زمان هم که اولیانوف مدعی تسریع برجام بود، کارشکنیهای او و روسیه مشهود بود. الان هم که مدعی سیاست خنثی هستند یعنی کاملا فتنهانگیزانه در موضوع برجام عمل میکنند. بنابراین معتقدم که اگر ایران و آمریکا به حاکمیت مولفههای منافع ملی خود بازگردند حتما باید برجام را احیا کنند. در غیر این صورت افراطیگری محدود به آمریکا نیست و دو روی سکه در روابط دوجانبه است.
یعنی به میزانی که آمریکاییها افراطی شوند حتما طرف ایرانی هم افراطی میشود و حتما زحمات ۱۵ سال دیپلماتها هدر خواهد رفت و شاهد چالشی شدن موضوع هستهای خواهیم بود.در هفتههای اخیر البته دو سفر مهم صورت گرفت که شاید بتواند در روند مذاکرات اثرگذار باشد. در سفر فرستاده سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم قرار بر این شد که طرفین بخشی از موانع را بردارند. اما سفر امیر قطر را مهمتر از آن میدانم. امیر قطر علاوه بر موضوع برجام به موضوع میانجیگری بین ایران و آمریکا هم همواره پرداخته است. به دلایل مختلف از نیاز به آرامش در آستانه برگزاری جام جهانی قطر گرفته تا مسائل کلان دیگر؛ این سیاست را در پیش گرفته است. واقعیت این است که بعد از این سفرها امیدواریهایی شکل گرفته که طرفین میتوانند سازوکاری شکل دهند.
سازوکار نیز این است که برجام را میتوان جدا به نتیجه رساند؛ برجامی که آماده امضا است. در مسائل دیگر مثل تحریمهای نظامی متقابل که آمریکاییها سپاه و ایران هم نیروهای نظامی آمریکا را در لیست تحریم قرار دادهاند، میتوان سازوکار دیگری بدون شکست برجام ایجاد و توافق کرد.
معتقدم که درباره هر دو موضوع برجام و مسائل غیربرجامی امکان توافق وجود دارد اما تنها راهحل این است که سرنوشت این مسائل مختلف را به هم ربط ندهند. همین که طرفین به این نتیجه برسند که سرنوشت برجام با مسائل دیگر مرتبط نشود و در عین حال باب گفتوگو برای مسائل دیگر باز بماند، دیپلماسی احیا خواهد شد.
*تحلیلگر مسائل بینالملل
لینک کوتاه :