زنگ خطر حبابسازی
به گزارش جهان صنعت نیوز: در همین حال شاخص هموزن نیز طی هفته جاری بیش از چهار هزار واحد بالا رفت. از تورم فزاینده به عنوان یکی از عوامل اصلی صعود شاخصهای بازار سهام به ویژه طی یک هفته اخیر یاد میشود. با این حال اما تلاش روز سهشنبه برای عبور شاخص کل از سد مقاومتی ۶/۱ میلیون واحدی با بازگشایی نماد پارس که به تنهایی شاخص کل را هفت هزار واحد بالا برد، شائبههایی را مبنی بر شاخصسازی و پررنگ کردن روند رو به رشد بورس مطرح کرده است. در همین حال همزمان با رشد شاخص کل برخی زمزمههای سیگنالفروشی و سیگنالدهی برای ترغیب سرمایهگذاران خرد به سمت سهمهای کوچک و بازار پایهای شنیده میشود؛ مسیری که خاطرات تلخ سال ۹۹ و ورود تودهواری و بدون تحلیل سرمایهگذاران به برخی سهمها و عدم نقدشوندگی در دوره رکودی بازار را تداعی میکند. «جهانصنعت» در گفتوگو با کارشناسان بازار سرمایه ریسک موجسازی در فضای بازار سرمایه و همچنین شائبه شاخصسازی را مورد بررسی قرار داده است.
صعود شاخص کل به ویژه به دلیل اهمیت آن در نظر عامه سرمایهگذاران حتی اگر بدون رشد یکدست نمادها یا سهمهای ارزنده صورت بگیرد، به عنوان یک موفقیت در پرونده مدیران بورسی ارزیابی میشود. بر همین اساس عبور شاخص کل از مقاومت یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحدی در روز سهشنبه نیز خبر مثبتی برای اهالی بورس و همچنین مدیران بازار سرمایه تلقی میشد. مقاومت مشهوری که بیش از یک سال بود اهالی بازار سهام در انتظار شکستن آن بودند.
شاخص کل بارها به سمت این قله حمله برده و ناکام بازگشته بود اما روز سهشنبه بازگشایی نماد پارس با ۲۵ درصد مثبت توانست شاخص را از میانههای راه بازگردانده و به قله برساند. این نماد با رشد هفت هزار واحدی موثرترین نماد بورسی در روند صعودی نماگر بود. پتروشیمی پارس البته روز گذشته در مدار منفی قرار گرفت و ۳۸/۱ درصد افت کرد. برخی دیدگاهها در بازار سهام مبتنی بر آن است که مجددا مسیر شاخصسازی آغاز شده و گاهگاه تلاشهایی برای رشد شاخص کل بورس صورت میگیرد. با این حال اما تحلیلگران بازار سرمایه بر این باورند حتی در بازاری که ممکن است دستکاریهایی در آن صورت گیرد، همچنان میتوان روند سرمایهگذاری موفق را به شرط انتخابهای درست و مبتنی بر تحلیل طی کرد.
از سوی دیگر بازار این روزها مجددا با حاشیه دیگری روبهرو شده است. بررسیها نشان میدهد از ابتدای فروردین ماه تاکنون شاخص هموزن ۲۶/۲۶ درصد رشد کرده است؛ در همین حال شاخص کل بورس نیز معادل ۶۷/۱۴ درصد بالا رفته است. این روند نشان از رشد نمادهای کوچک بازار و پیشی گرفتن روند صعودی آنها از نمادهای بزرگ بورسی است. برخی دیدگاهها قائل بر آن است که عدم تناسب رشد این دو شاخص میتواند به عدم توازن در بازار منتهی شود. بر همین اساس اهالی بازار سرمایه نسبت به رشد خالی از تحلیل نمادهای غیرنقدشونده هشدار دادهاند. سال ۹۹ نیز همزمان با رشد بیسابقه بازار برخی نمادهای کوچک با سطح ارزندگی پایین، غیرنقدشونده و بنیاد ضعیف، رشدی غیرعادی را تجربه کردند که نتیجه آن، حبس پولهای سرمایهگذاران و ناتوانی آنها برای خروج از سهم طی بیش از ۵/۱ سال اخیر بود. بررسی فضای مجازی نیز نشان میدهد برخی کانالهای تلگرامی مجددا روند سیگنالدهی را آغاز کردهاند و تمرکز ویژه آنها بر نمادهای کوچک بوده است. کارشناسان بازار نسبت به سرمایهگذاری در نمادهای بازار پایه و کوچک بدون انجام مطالعه و تحلیل و با تکیه بر سیگنالهای فضای مجازی هشدار دادهاند.
نیمهپنهان شاخصسازی در بازار سهام
محمد خبریزاد کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «جهانصنعت» عنوان کرد: «شاید بتوان گفت بحث شاخص از زمان آقای صالحآبادی در بورس مطرح بوده است. بیشتر هم در مقاطعی این مساله پررنگ میشود که شاخص کل مثبت و صعودی است اما شاخص هموزن یا کلیت پرتفوهای سرمایهگذاران عموما مثبت نیستند. در این فرآیند مساله شاخصسازی مطرح میشود.» او میافزاید: «در مورد رشد روز سهشنبه بازار هم نمیتوان نظریه شاخصسازی را رد یا تایید کرد. در واقع اگر در این روز نماد پارس بازگشایی نشده بود، روند بازار عادی و طبیعی بود؛ معاملات در اغلب گروهها مطابق پیشبینی انجام میشد.
به عنوان مثال، نمادهای فلزی روند خوبی داشتند. در همین اثنا خبر آمد که عوارض صادراتی معدنیها حذف شده است و این خبرها باعث رشد آنها در روز سهشنبه شده بود. در واقع استارت رشد شاخص تا کانال ۶/۱ میلیون واحدی را این نمادها زدند. اما بازگشایی پارس این شائبه را ایجاد کرد که با این اقدام قصد شاخصسازی داشتهاند. اما اگر قرار بود من شاخصسازی کنم در واقع روز سهشنبه پارس را بازگشایی نمیکردم چراکه شاخص در واقع سقف یک میلیون و ۶۰۰ واحد را شکسته بود. در واقع باید این اقدام را روز گذشته انجام میدادند که بازار منفی شده و به کانال پایین بازگشته بود. در واقع نماد فارس اگر روز گذشته هم باز میشد مثبت باز میشد و همین اتفاق برای آن میافتاد.» او میافزاید: «اما کلیت بازار ما در برخی روزها به دلیل آنکه دید بازار، رسانه و مسوولان با شاخص بورس است، سهمهای شاخصساز تحت کنترل قرار میگیرد که افت یا رشد بیش از حد نداشته باشند که رفتاری عادی است و زیاد هم رخ نمیدهد. در واقع در روزهایی که شاخص خیلی مثبت یا خیلی منفی باشد این اتفاق میافتد. این دست از سهام سرمایهگذار خرد زیادی دارند و صعود و نزول آنها در بازار بسیار بااهمیت است.»
سیگنالدهی مجازی در نبود مشاوران سرمایهگذاری نوع دوم
خبریزاد در ادامه با تایید آغاز موجی از سیگنالدهی در فضای مجازی عنوان میکند: «این اتفاق در بازه زمانی اخیر رخ داده است. رشد بیشتر شاخص هموزن و برخی سهمهای کوچک در قیاس با شاخص کل یک دلیل منطقی داشته است؛ در دوره سقوط بازار، شاخص هموزن و این سهمها سقوط بیشتری را در قیاس با شاخص کل تجربه کردند و اصلاح بیشتری داشتند و اکنون هم سریعتر بازمیگردند. اما در کنار آن، میبینیم که برخی سهمهای کوچک خیلی پر شدهاند و شاید هم رشد بیش از حد داشتهاند و در برخی موارد رشد آنها از حالا به بعد غیرمنطقی باشد.» او میافزاید: «فرآیند سیگنالدهی در فضای مجازی شدیدا حس میشود. سال ۹۹ ما شاهد زیان بزرگی از این جهت بودهایم. در سال ۱۴۰۰ دوستان در شورای عالی بورس سازمان بورس دستورالعملی را برای صدور مجوز مشاور سرمایهگذاری نوع دوم تصویب کردند که قصد آن پالایش و مدیریت فضای مجازی بود. به این معنا که هر فردی که میخواست در این فضا فعالیت کند، تحت سازماندهی سازمان بورس قرار گرفته و تایید صلاحیت و ثبت شود. اگر این فردصلاحیت داشت میتوانست از این محل درآمد کسب کند. اکنون بیش از هشت ماه است که این دستورالعمل با وجود تصویب و ابلاغ به سرانجام نرسیده و مسکوت مانده است!» خبریزاد عنوان میکند: «گفته میشود برخی شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ نگران آن هستند که شرکتهای سرمایهگذاری کوچکی که در حال تشکیل هستند وارد حوزه آنها شوند و اصطلاحا خللی در بازار آنها ایجاد شود در حالی که این دو نوع فعالیت کاملا متفاوت هستند. من فکر میکنم در این زمینه مشاوره غلط به سازمان دادهاند.» او میافزاید: «در حال حاضر شاهد آن هستیم که هر کسی به خود اجازه میدهد به سرمایهگذاران سیگنال بدهد و شاید شش ماه بعد وضعیت بسیار بدتر از حال حاضر شده باشد. مشاوره سرمایهگذاری نوع دوم میتوانست این مشکل را به راحتی حل کند اما به این دلیل متقن که مشاوران سرمایهگذاری نوع اول طی چندین جلسه مخالفت کردهاند، سازمان این موضوع را مسکوت گذاشته است. اما سازمان میتواند این موضوع را مدیریت کند و آن زمان به سرمایهگذار خرد میتوان گفت که از کدام افراد مشاوره بگیرند و آن افراد هم تحت کنترل سازمان بورس باشند. اما در غیراین صورت شش ماه دیگر شاهد یکسری سهم سوپرحبابی در بازار باشیم که بعدها ترکیدن این حباب سرمایهگذار خرد را وارد زیان خواهد کرد.»
دستکاری شاخص کل با هدف مدیریت بازار
احسان رضاپور دیگر کارشناس بازار سرمایه نیز درباره شائبه شاخصسازی به «جهانصنعت» میگوید: «بررسی روند معاملات نشان میدهد در برخی محدودهها گاه عرضه و تقاضاهایی در نمادهای بزرگتر یا رشدیافتهتر از سوی حقوقیها صورت میگیرد. وقتی روند عرضه و تقاضای سهام مختلف را رصد میکنیم نیز اردرهایی با ماهیت حمایتی و عرضههایی با هدف مدیریت قیمت سهام شرکتها در بازار مشاهده میشود؛ این روند این فرضیه را که بازار در حوزه شاخص و جنبه عمومی حاکم بر آن مدیریت میشود را تقویت میکند.»
او میافزاید: «البته این موضوعی نیست که مختص این مقطع زمانی باشد و ما در مقاطع زیادی شاهد آن بودهایم که سیاستگذاران بازار سرمایه اعم از مدیران صندوقهای بزرگ و فعالان قویتر برای حفظ ثبات و مدیریت فضای حاکم بر بازار سفارشهای خود را به صورت هماهنگ شده ثبت میکردند. نمونه آن هم اتفاقی بود که در زمستان سال گذشته تجربه شد. شاید به نوعی آن مقطع را بتوان زمانی دانست که بازار و سهام بسیاری از شرکتها به صورت دستوری توانستند کفسازی کنند وآن روند فرسایشی و نزولی بازار در نتیجه آن حمایتها پایان بپذیرد.» رضاپور اضافه میکند: «البته انتقادات زیادی به این رویکرد وارد است و میتواند از منظر دستکاری دیده شود و مورد ترجمه و تفسیر قرار بگیرد. اما به نظر میرسد این رویکرد که با هماهنگی ارکان بازار شکل میگیرد با هدف حفظ رویه با ثبات افزایشی بازار صورت میگیرد و همان گونه هم که مشاهده میکنید صفهای فروش چندان پرقدرتی در بازار دیده نمیشود و فشارهای فروشی که در این دورهها حادث میشود معمولا با تقاضاهای حمایتی با جمعآوری صفهای فروش تا حد زیادی به تعادل نمادها منجر میشود و در نهایت میتواند کمک کند که بازار آرامتری داشته باشیم و شرایط رونق بازار هم ماهیت هیجانی به خود نگیرد تا بعد از آن هم روند نزولی پرشتابی را تجربه کند.»
حرکت نقدینگی ضعیفتر به سمت نمادهای کوچک
این کارشناس بازار سرمایه همچنین با اشاره به رشد نامتوازن شاخصهای کل و هموزن عنوان میکند: «طی ۲۰ ماه گذشته اعتماد سرمایهگذاران با صدمات زیادی مواجه شده بود؛ گروهی از سرمایهگذارانی که در سال ۹۹ وارد بازار شده بودند و زیان زیادی به آنها وارد شده بود، تجربه و خاطرات خوبی نداشتند. طبعا در اردیبهشت و فروردین هم که بازار شرایط رو به بهبودی را تجربه کرد، همچنان این قوت قلب را برای حضور پررنگ در بازار سرمایه نداشتند. به همین خاطر نوعی احتیاط و ملاحظهکاری در سهامداران بسیار مشهود است و میبینیم که معاملات خود را محافظهکارانه دنبال میکنند.
در واقع سرمایهگذاران با تمام منابع خود در بازار حضور ندارند و سعی میکنند به صورت مرحلهای و به مرور با افزایش اعتمادها منابع خود را وارد بازار کنند. این موضوع باعث شده است که نقدینگی بازار با روزهای پررونق سال ۹۹ که بعضا ارزش معاملات بالاتر از ۱۵ هزار میلیارد تومان بود، بسیار فاصله داشته باشد.» او میافزاید: «در واقع نقدینگی محدودتری که در بازار فعال است عمدتا نمیتواند حرکت مهم و موثری را روی سهمهای بزرگتر بازار انجام دهد چراکه ورود تقاضای محدود روی این نمادها به واسطه حضور پررنگ سهامداران عمده آنها مقدور نیست. گروه زیادی از سهامداران حقوقی و نهادی بازار در این سهمها که ممکن است گاهی پول هم لازم داشته باشند دست به عرضه میزنند و با رشدهای بسیار محدود ممکن است فروشنده شوند؛ از همین رو پول اندک نمیتواند قدرت کافی برای جریانسازی در این نمادها را رقم بزند.» رضاپور توضیح میدهد: «به همین خاطر طی مدت اخیر، بیشتر شاهد فعالیت در نمادهای کوچک بودهایم. این نمادها از این منظر مورد توجه قرار گرفتهاند که حجم مبنای کمتر و گردش معاملات مناسبتری داشتهاند. بعضا از وضعیت مناسبی از منظر بنیادین برخوردار بوده و نقدشوندگی خوبی هم داشتهاند. همچنین اخبار بنیادین هم میتوانسته است از وضعیت رشدی آنها پشتیبانی کند، این دسته سهمها مورد توجه بیشتر فعالان بازار قرار گرفتهاند و موجب شدهاند که شاخص هموزن نسبت به شاخص کل بازدهی بیشتری داشته باشد.»
انتخاب سهام با نگاه تحلیلمحور
این کارشناس بازار سرمایه در ادامه با هشدار نسبت به انتخاب سهام کوچک بازار عنوان میکند: «موضوع مهم در این حوزه آن است که سرمایهگذاران باید دقت کنند بسیاری از این سهمها طی مدت اخیر رشدهای کوتاهمدت و جذابی را تجربه کردهاند و بعضا گروه زیادی از سرمایهگذاران کوتاهمدت را در حاشیه سودهای بسیار خوبی قرار دادهاند؛ بر همین اساس ممکن است این سهمها حتی اگر پشتوانه بنیادین داشته باشند، مدتی هرچند کوتاه استراحت قیمتی کنند و سپس با دست به دست شدن و جابهجایی سهامداران و رسیدن اخبار و گزارشهای جدیدتر خود را برای دوره جدیدی از رشد آماده کنند.» رضاپور میافزاید: «لذا لازم است که سرمایهگذاران حتما به این نکته توجه داشته باشند که در بازار گروههای زیادی میتوان یافت که از پتانسیلهای خوبی برخوردار باشند که آنها را در جمع سهام شاخصساز قرار میدهد. همچنین رشدهای بسیار محدودی را تجربه کردهاند و با توجه به دورنمای سودسازی و شرایط بنیادین حاکم بر آنها، وضعیت بازارهای جهانی و نرخ دلار بتوانند برای سرمایهگذاران کم ریسکتر از گروههایی که رشد بالایی داشتهاند ظاهر شوند.
به عنوان مثال برخی از سهامی که در گروه کامودیتی محور بازار است از جمله این سهام هستند. فصل مجامع هم آغاز شده و برخی از این شرکتها تقسیم سود خوبی دارند. همچنین میتوانند بعد از مجمع هم قیمتهای جذابی داشته باشند و در صورتی که سود آنها تکرارشونده باشد برای دورههای بعدی گپقیمتی ناشی از سود تقسیمی را به سرعت برای سهامداران جبران کنند.» رضاپور اظهار میکند: «سرمایهگذاران و سهامداران به راحتی میتوانند با بررسی شرایط بنیادین شرکتها و اخبار و عوامل تاثیرگذار بر این دسته از سهام، متوجه پتانسیل و میزان ارزندگی سهام شوند. طبیعتا این دسته از نمادهایی که رشدهای کوتاهمدت و پرشتابی را با ریسک بالاتر تجربه کردهاند باید بسیار بیشتر مورد بررسی قرار گیرند. چراکه ممکن است اصلاحات مقطعی را در پیش داشته باشند و سرمایهگذاران را متضرر کنند. در واقع بررسی بنیادین شرکتها میتواند این شناخت را به سرمایهگذار بدهد که سهام انتخابی آنها صرفا به واسطه ورود تقاضای غیرمتعارف یا ناشی از پروژه شدن جذاب نشدهاند و از پتانسیلها و پشتوانههای بیشتری برخوردار است که حتی در صورت انتشار اخبار منفی یا نبود شرایط پررونق در بازار، سهامداران را با ریسک بالایی مواجه نکند.»
لینک کوتاه :