هزارتوی شفافیت مالی
سیدمهدی میرحسینی *
جهان امروز، جهان شفافیت رویکردهای مالی- اقتصادی است و این موضوع را میتوان به وضوح در شعار سال ۲۰۲۰ صندوق جهانی پول ملاحظه کرد: «شفافیت مالی؛ آغاز شفافیت در نظامهای اقتصادی و افزایش رفاه عمومی.»
بستر شفافیت مالی در اقتصادهای پیشرفته با گسترش پهنه خود از روابط میان فردی، مالی و اقتصادی به سمت پاسخگویی موسسات، نهادها و سازمانها و دولتها نسبت به عملکردهای مالی خود در برابر سهامداران یعنی پاسخگویی به سرمایهگذاران، کارمندان، تامینکنندگان، مشتریان و شهروندان معنای کاملا جدیدی را به خود گرفته است.
کشورهای توسعهیافته و اقتصادهای پیشرفته به خوبی دریافتهاند که گزارشهای مالی پیچیده و غیرشفاف، هیچ سرنخی در مورد منشاء پیدایش ریسکهای مالی بحرانزا و مبانی واقعی سازمانها، نهادها، حاکمیتها و دولتها برای مقابله با چنین چالشهایی را ارائه نمیدهند. لذا امروزه متخصصان امور مالی چه در دولتها و چه در بخش خصوصی، باید اهمیت الزامات اجرایی شفافیت مالی را به خوبی درک کنند تا شاهد رونق کسبوکارهای خرد و کلان در جوامع بشری باشند.
لذا به دلیل اهمیت موضوع، در این پرونده در قالب مجموعه مقالات تحلیلی، به تبیین بنیادین «شفافیت مالی» و بررسی جامع مفاهیم و مولفههای پیرامون آن میپردازیم و تجربه تاریخی، رویکرد و نحوه عملکرد اقتصادهای پیشرفته جهان در ایجاد بستر کارا و موثر شفافیت مالی و میزان موفقیت آنها در این حوزه را بررسی میکنیم.
شفافیت مالی چیست؟
اگرچه اصطلاح شفافیت فیالنفسه یک اصطلاح مالی نیست، اما در چند سال گذشته اهمیت فزایندهای در حوزه پولی و مالی پیدا کرده است و در بخشهای مختلف یک سازمان، شرکت و نهاد عمومی حاکمیت یک کشور برای سرمایهگذاران، کارمندان، خریداران و مشتریان و شهروندان عمومی، موضوعیت یافته است.
بر اساس فرهنگ لغت مریام وبستر، شفافیت مالی به مشخصات مالی قابل مشاهده یا دسترسی به جزئیات مالی غیرمحرمانه در مورد فرآیندهای مالی و تجاری گفته میشود.
در بیان کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، شفافیت مالی به معنای افشای به موقع، معنیدار و قابل اعتماد در مورد عملکرد مالی یک شرکت است.
در ساختارهای اداری سازمانها و شرکتها، شفافیت مالی عمل به اشتراکگذاری اطلاعات مالی با کارکنان است و به معنای دستیابی به اطلاعات مالی تا حد امکان برای همه کارکنان است. این شفافیت مالی با کارمندان یعنی مجموعه شما به طور فعال، شبههای مالی برای پنهان کردن ندارد و در مورد اعلام عملکرد مالی خود صادق است. زمانی که کارمندان شما اطلاعات مالی را به طور شفاف درک کنند، بهتر میتوانند خود را با تغییرات سازمانی وفق دهند، به اهداف شرکت شما متعهد بمانند و به طور روزانه مسوولیت عملکرد بهتر در کار خود را برعهده بگیرند. رهبران ارشد از کارکنان میخواهند که وقتی از آنها میپرسند «شرکت شما چطور است؟» پاسخ معناداری داشته باشند. شفافیت مالی، امکان این پاسخگویی معنادار را فراهم میکند.
در اقتصاد طرف تقاضا، شفافیت مالی، میزانی است که سرمایهگذاران به اطلاعات مالی مورد نیاز در مورد یک شرکت مانند سطوح قیمت، عمق بازار و گزارشهای مالی حسابرسی شده دسترسی دارند.
در نظام حاکمیتی یک کشور، شفافیت مالی، میزان آگاهی شهروندان عادی نسبت به عملکردهای مالی دولت در هزینهها و درآمدهایی است که مستقیما به جامعه مربوط میشود. یعنی یکی از لازمههای دستیابی به درک جمعی و مشارکت عمومی فعال در هنگام مواجهه با بحرانها و چالشهای اقتصادی، اطلاعات شفاف شهروندان نسبت به کلیت هزینهکردها و درآمدهای دولت است.
اهمیت فرآیند مالی شفاف
از آنجا که مردم تصمیمات بزرگی را در رابطه با سرمایهگذاری بر اساس اطلاعات مالی به دست آمده میگیرند، نمیتوان اهمیت شفافیت در امور مالی را نادیده گرفت. برای سرمایهگذاران مهم است که به دادههای مالی یک شرکت دسترسی بیشتری داشته باشند. در واقع، این کیفیت گزارش است که به سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات خاصی در حوزه سرمایهگذاری اتخاذ کنند، اما طنز تلخ ماجرا اینجاست که برخی از شرکتها به جای ارائه اطلاعات مالی شفاف و درست به سرمایهگذاران که میتواند در تصمیمگیریهای مالی آنها موثر باشد، «گزارشسازی مالی» انجام داده و با پنهان کردن اطلاعات مهم به جای ارائه آن، به سرمایهگذاران دیدگاهی غلط میدهند.
نمونه این اتفاق را به صورت مکرر و اپیدمیک، در ارائه گزارشهای حسابرسی و مالی برخی شرکتهای حاضر در بورس میبینیم که به دلیل سیاستهای غلط حوزه سازمانی، عملا اطمینانی نسبت به برخی گزارشات مالی شرکتها و صنایع بزرگ وجود ندارد. متاسفانه این بینش در بین تصمیمگیران حوزه مالی این نهادها وجود ندارد که اگر سرمایهگذاران با عدم تقارن اطلاعات اولیه دریافتی خود با آنچه در گذر زمان و رصد وضعیت مالی شرکتها به دست میآورند روبهرو شوند، علاوه بر ضرر هنگفت مالی که اتفاقی غیراخلاقی و غیرانسانی است، قطعا از ادامه سرمایهگذاری خود منصرف خواهند شد و شاهد بحران کاهش سرمایه آن شرکت و سازمان به میزان قابل توجه خواهیم بود.
لذا با توجه به اینکه شاخص مهم رشد آتی یک شرکت، سرمایهگذاری مالی مردم است، جذب سرمایه و جلب اعتماد سرمایهگذاران زمانی میتواند دشوار باشد که به دلیل فقدان اطلاعات مالی یا وجود دیتای مالی غیرشفاف و دارای شبهه، توان یک ارزیابی و بررسی شفاف مالی در مورد سرمایهگذاریهای شرکت در گزارشهای مالی شرکت، امکانپذیر نباشد.
علاوه بر این، اظهارات مبهم گزارشگران مالی یک شرکت، میزان بدهی واقعی را پنهان میکند، بنابراین سرمایهگذار نمیتواند تشخیص دهد که آیا یک سازمان به طور بالقوه با ورشکستگی مواجه است یا خیر. در نتیجه عواقبی که این نوع سازمانها با آن مواجه میشوند این است که سرمایهگذاران احتمالا از سرمایهگذاریهای آتی خارج شده و در نهایت شاهد از بین رفتن شهرت و سقوط اعتبار شرکت و سازمان مذکور خواهیم بود.
در حوزه نهادهای حاکمیتی و عملکرد دولت نیز همین مورد صدق میکند. یعنی اطلاعات شهروندان عادی یک کشور از سازوکار مالی شفاف دولت خود، موجب بهبود فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مبتنی بر دوگانه دولت- ملت در طول تاریخ سیاسی یک نظام خواهد شد.
شفافیت مالی و بهبود روابط با ذینفعان
هنگامی که اطلاعات مالی شفاف با کارمندان یک شرکت، نهاد، سازمان و یا شهروندان یک کشور به اشتراک گذاشته میشود، این افراد میتوانند درک بهتری از وضعیت موجود داشته باشند. وقتیکه به عنوان متولیان یک نهاد، سازمان، شرکت و یا تصمیمگیران یک دولت یا حاکمیت، به طور شفاف، از واقعیات بودجه و جریان مالی (چه کسری و بدهیها و چه رشد و تزریقهای مالی) با ذینفعان خود (کارکنان و مردم) سخن میگوییم، حس مسوولیتپذیری را تقویت کرده و علاوه بر بهبود مولفههای سرمایه اجتماعی در یک سازمان یا یک کشور، اشخاص به پاسداشت این اعتماد صورت پذیرفته، نسبت به انجام وظایف و درک شرایط، قدرتمندتر عمل میکنند.
لذا ایجاد بستر شفافیت مالی برای ذینفعان به این معنی است که آنها را به اطلاعات منظم در مورد امور مالی شرکت، سازمان و یا نهاد حاکمیتی مجهز کنید تا بتوانند در برنامهریزی برای عبور از بحرانها و یا تقویت شرایط بهبود مالی، مشارکت کنند.
* پژوهشگر اقتصادی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :