دولت سوم احمدینژاد
به گزارش جهان صنعت نیوز: به عنوان مثال رویکرد دولت در سیاست خارجی – از تمرکز بر نگاه به شرق و دل بستن به تعاملات با کشورهایی همچون ونزوئلا گرفته تا هیچ انگاشتن قطعنامهها علیه ایران- نشان داد که دوران احمدینژاد در حال تکرار است. شاهد آنکه احمدینژاد یک دهه قبل یعنی در شهریور سال ۹۰ گفته بود که «ملت ایران تحریمها را به فرصتی برای پیشرفت پرشتاب تبدیل کرده است» و حالا رییسی در خرداد ۱۴۰۱ میگوید که «ملت ایران تحریمها را فرصتی برای پیشرفت کشور قرار داده است.»
این همه شباهت بین دولت و رفتار رییسی با محمود احمدینژاد اما نیازمند توجه و تامل بیشتر است. در واقع لازم است که از حالا هشدارهای لازم را داده و سرنوشت دولت احمدینژاد را یادآوری کنیم تا مسوولان در دولت حتی اگر به فکر مردم و بلایی که با این رویه سرشان خواهد آمد، نیستند؛ به فکر خود و آینده سیاسیشان باشند. اگرچه کارشناسان و تحلیلگران سیاسی معتقدند، ویژگیهای فردی رییسی و تفاوتهایی که با محمود احمدینژاد دارد، سبب میشود آینده سیاسی روشنتری به نسبت احمدینژاد داشته باشد.
گزیده شدن از همان سوراخ
علیمحمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران از جمله تحلیلگرانی است که دولت رییسی را شبیه دولت احمدینژاد میداند. او در گفتوگو با «جهانصنعت» در اینباره گفت: «یکی از مشابهتهای دولت رییسی و دولت احمدینژاد استفاده از نیروهای بیتجربه یا کمتجربه است.»
وی دومین وجه اشتراک دولت سیزدهم با دولتهای نهم و دهم را در استفاده روسای آن از رفتارهای پوپولیستی دانست و گفت: «احمدینژاد که روی کار آمده بود، میگفت که من نفت را سر سفره مردم خواهم آورد. آقای رییسی هم در دوره انتخابات قول داد سالی یک میلیون اشتغال و یک میلیون مسکن خواهد ساخت. اکنون که ۱۰ ماه از شروع به کار دولت گذشته اما حتی یکپنجم این کار را انجام ندادهاند. مثالهای بیشتری هم البته در این باره میتوان زد.»
نمازی ادامه داد: «وجه اشتراک سوم اینها در عدم واقعبینی در مسائل مهم داخلی و بینالمللی است. اکنون شاهد وجه اشتراک رییسی و احمدینژاد در سیاست خارجی هستیم. آقای احمدینژاد وقتی که آمد معتقد بود که همه کشورها برای همراهی با ایران داوطلب خواهند شد و … . در دولت رییسی نیز بعد از صدور قطعنامه اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیدیم که وقتی اخبار سیمای جمهور اسلامی اولین عکسالعمل مقامات جمهوری اسلامی را پخش میکرد، صدای آقای رییسی را پخش کرد که میگفت ما یک قدم از مواضع خود عقبنشینی نمیکنیم و الان هم به اینجا رسیدهایم.»
وی گفت: «در یک سال و نیم آخر دولت آقای روحانی کار مذاکرات احیای برجام خیلی خوب پیش رفت اما نمیدانیم که به چه نیتی اجازه ندادند این کار انجام شود، بهتر هم این بود که برجام احیا میشد و میوه آن را دولت رییسی برداشت میکرد. اما دیدیم که نه تنها آن موقع اجازه ندادند، در چهار ماه نخست این دولت نیز معطل کردند و بعد هم به آن شکل کار کردند و در نهایت قطعنامه علیه ما صادر شد. قبل از صدور قطعنامه سخنگوی وزارت خارجه ما گفته بود که ما پاسخ محکمی میدهیم و بعد از صدور قطعنامهها دوربینهای آژانس را جمع کردند و برگشتیم به دولت احمدینژاد. احمدینژاد هم در دوره خود همه زحماتی که در دولت خاتمی برای اعتمادسازی کشیده بود، بر باد داد و گفت که قطعنامهها کاغذپاره هستند و آن قضایا اتفاق افتاد. اکنون هم انگار در حال گزیده شدن از همان سوراخ هستیم. ما این راه را رفته و نتایج قطعنامهها و آثار تحریمها را دیدهایم اما با وجود تنگناهایی که برای معیشت و اقتصاد ما ایجاد شده، همان راه قبلی را میرویم.»
نمازی در پیشبینی شباهتهای سرنوشت دولت رییسی و احمدینژاد نیز گفت: «به نظر من اگر دولت آقای رییسی همین رویه فعلی را ادامه دهد، سرنوشتی بدتر از دولت احمدینژاد خواهد داشت چراکه در دوره احمدینژاد ما درآمد نفتی ۷۰۰ میلیارد دلاری داشتیم و با توجه به آن درآمد و شرایط و زیرساختهایی که در دولت آقای خاتمی فراهم شده بود کار به آنجا رسید. الان نه آن درآمد نفتی را داریم و نه آن پتانسیلهایی که به دولت احمدینژاد ارث رسیده بود، لذا من تصور میکنم که با ادامه مسیر فعلی، وضعیت بسیار بدتر خواهد شد.»
دولت سوم احمدینژاد
حسین کنعانیمقدم فعال سیاسی اصولگرا نیز بر این باور است که دولت رییسی به نوعی دولت سوم احمدینژاد است. او در گفتوگو با «جهانصنعت» تشابهات و تفاوتهای رییسی و احمدینژاد را شرح داد و گفت: «با توجه به اینکه بخشی از هیات دولت آقای رییسی از جمله کسانی هستند که در دولت احمدینژاد کار میکردند، طبیعی است که این افراد همان سیاستهای قبلی را دنبال کنند اما تفاوتهایی هم در نوع نگرش رییسی و احمدینژاد وجود دارد که شاید بتوان آنها را وجه تمایز این دو دانست.»
وی گفت: «تفاوت نخست این است که آقای رییسی به کار کارشناسی توجه دارد. البته اینکه کارشناسان مورد استفاده افراد صاحبنظر باشند، مورد تردید است. تفاوت دوم هم این است که برخلاف احمدینژاد که با رفتارهایی برخلاف جریان آب شنا میکرد، رییسی در مسیر انقلاب قرار دارد و سعی دارد مواضعی بگیرد که خارج از ریل انقلاب نباشد. احمدینژاد اما در دور دوم ریاستجمهوری خود عملا یک ریلگذاری جدید برای خود ایجاد کرد و حالا هم متاسفانه به عنوان یک اپوزیسیون برای نظام رفتار میکند.»
این فعال سیاسی اصولگرا ادامه داد: «تشابه قابل توجه آقای رییسی و احمدینژاد اما رفتار پوپولیستی است. آنها شعارهای مردمی میدهند اما در عمل ما شاهد این هستیم که مطالبات مردم روی زمین مانده است. به خصوص در بحث گرانیها. این مشکلات اقتصادی که در کشور وجود دارد هم شاید به این خاطر باشد که فکر میکنند با گفتاردرمانی میتوان مسائل را حل کرد. درحالی که حل مشکلات نیازمند سازوکار خاص خود است.»
کنعانیمقدم همچنین گفت: «وجه اشتراک دیگر آقای رییسی و احمدینژاد این است که در سفرهای استانی سعی دارد مسائل و مشکلات را از نزدیک دیده و حل و فصل کند. البته در بین مردم بودن روسای جمهور امر پسندیدهای است اما گرفتن تصمیماتی که باید در ستاد و با نگاه کارشناسی و بلندمدت بر اساس برنامههای بالادستی گرفته شود، در جلسات شورای استان و در یک فرصت محدود گرفته شود، آسیبزاست و نظام مدیریتی کشور را به چالش جدی میکشد و دیگر سنگ روی سنگ بند نیست، به نحوی که هر کسی بیشتر چانهزنی کند، خواهد توانست مشکلات خود را حل کند.»
دبیرکل حزب سبز ایران در پاسخ به اینکه آیا سرنوشت دولت رییسی نیز به سرنوشت دولت احمدینژاد شبیه خواهد بود؟ گفت: «به نظر من اگر همین رویه ادامه یابد، ریاستجمهوری آقای رییسی یک دورهای باشد و به دور دوم کشیده نشود اما اگر موفق شود که به شعارهای خود عمل کند، شانس دوره دوم را هم دارد اما من بعید میدانم که او مثل احمدینژاد بعد از اتمام دوره ریاست جمهوی بخواهد که تبدیل به اپوزیسیون علیه نظام شود.»
تفاوت رییسی و احمدینژاد
جلال جلالیزاده عضو حزب اتحاد ملت از دیگر تحلیلگرانی است که دولت رییسی را مشابه دولت احمدینژاد میداند. او در گفتوگو با «جهانصنعت» با اشاره به اینکه «نیروهای آقای رییسی همان نیروهای احمدینژاد هستند» گفت: «تفاوت اما در این است که در دولت احمدینژاد با توجه به افزایش قیمت نفت و ارز بسیاری که وارد کشور شده بود، تنها سوءمدیریت سبب شده بود که مردم دچار مشکلات اقتصادی باشند. در دوره آقای رییسی متاسفانه هم نفتی فروخته نمیشود و ارزی نیست و هم سوءمدیریت و به کار گرفتن مدیران کمسابقه و بیتجربه که آنگونه که شایسته است وظایف خود را انجام نمیدهند، این شرایط پیش آمده است.»
وی در ادامه با بیان اینکه «خود احمدینژاد هم قابل مقایسه با رییسی نیست» گفت: «احمدینژاد فرد جسوری بود و به حرف خیلیها گوش نکرده و هر کاری که خودش میخواست را انجام میداد. رییسی اما این قاطعیت را ندارد. به نظر من او بیشتر فرد تابعی است و از همین رو نقش احمدینژاد را ایفا نمیکند. بر این اساس معتقدم که وضعیت در دوره رییسی بسیار بدتر شده و او نمیتواند کاری انجام دهد و در مرحله وعده و وعید مانده است. طبیعی است که وعدهها بدون پشتوانه مالی و اقتصادی قابل تحقق نیست.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب در مقایسه سیاستهای دولت رییسی با دولت احمدینژاد نیز گفت: «شاهدیم که در روابط خارجی مثل دولت احمدینژاد عمل میشود، مثالش نیز ارتباط با ونزوئلا و کشورهای آفریقایی و… است. همچنین رویکردی که در خصوص مساله برجام و روابط منطقهای در پیش گرفته است، نشان از تشابه این دو دولت دارد. وقتی هم که نیروهای احمدینژاد گرداننده دولت رییسی باشند، خودبهخود تحت تاثیر افکار و سیاستهای قبلی عمل میکنند.»
این نماینده پیشین مجلس خاطرنشان کرد: «البته در دولت جدید با توجه به اینکه اعتراضات بیشتر شده و مخالفتها افزایش یافته است، همچنین با توجه به افزایش نارضایتیهای اجتماعی در پی گرانی و تورم و شرایط اقتصادی کشور؛ به نظر میرسد که احتمال عدم موفقیت رییسی بیش از احمدینژاد باشد.»
بازنده اصلی
با در نظر گرفتن رفتار و سیاستهایی که از دولت سیزدهم میبینیم و همچنین با توجه به نظر کارشناسان سیاسی باید نتیجه گرفت که دولت رییسی نوعی تکرار تاریخ است، البته با یک تفاوت. اینطور که معلوم است آورده دولت رییسی برای مردم همان است که هشت سال کشورداری احمدینژاد به باور آورده بود. البته اگر خوشبین نباشیم و با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز منتظر روزهای بدتری نباشیم. تفاوت اما در این است که آقای رییسی با توجه به برخی رویکردها و ویژگیهای شخصی برای خود آیندهای همچون احمدینژاد رقم نمیزند. در واقع بازنده اصلی در این بین مردم هستند و آسیب تکرار سیاستهای احمدینژادی فقط به آنها خواهد رسید.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :