چرا مردم به سیاستهای اقتصادی دولتمردان اعتماد ندارند؟
مجید سلیمیبروجنی *
اعتماد یکی از مهمترین ابزارهای سرمایه اجتماعی است که خود به تنهایی نشان میدهد جوامع از چه میزان سرمایه اجتماعی برخوردارند. به بیان دیگر هر میزان اعتماد در یک جامعه بالاتر باشد سطح سرمایه اجتماعی در آن جامعه بیشتر است. اعتماد تا حدود زیادی لازمه اثربخشی سیاستهای مختلف از جمله سیاستهای اقتصادی است. اعتماد مردم آنقدر مهم است که سیاستمداران در هر موضوعی باید تلاش کنند ابتدا نظر جامعه را جلب و سپس در آن راستا سیاستهای مدنظر را اتخاذ کنند، چراکه اگر اعتماد مردم به نهادهای دولتی وجود نداشته باشد یک سیاست ولو خوب اقتصادی نیز به بار نخواهد نشست و موفقیتی نخواهد داشت. حال آنکه در برخی از کشورها از جمله ایران شکستهای پیدرپی سیاستهای اقتصادی و وعدههای عملنشده فراوان مردم را بهطور کلی به نهاد دولتی بدبین کرده است. قرارهای دولتی از جمله مواردی است که طی چند ماه اخیر مورد توجه بسیاری از مسوولان حکومتی و کشوری قرار گرفته و در سخنان و اظهارات خود بر توجه به این قرارها و عمل به آنها بسیار تاکید میکنند و از طرفی خطر نادیده گرفتن قرارهای دولت با مردم از جانب مسوولان را مکررا گوشزد میکنند. کمااینکه وفای به عهد از جمله محورهای اصلی سخنان مقام معظم رهبری در دیدار چندی پیش با اعضای دولت سیزدهم بود. در حقیقت ایشان ضمن توجه به وفاداری و از یاد نبردن قرارها بر آثار این خلف وعده اشاره کردند و گفتند: وعدهای اگر به مردم دادید، طبق آن وعده اگر عمل کردید، مردم به شما اعتماد پیدا میکنند؛ اگر شما وعده کردید و عمل نشد یا گفتید فلان کار شده مردم در واقعیت دیدند نشده، اعتماد مردم سلب خواهد شد. حکومت به ذات حکومت بودنش و اینکه صاحب قدرت است، اگر قدرت متوازنکنندهای در برابرش وجود نداشته باشد تا قدرتش را مهار کند، خوشقول نیست. خوشقولی به مثابه یک صفت اخلاقی که بر افراد قابل اطلاق است در مورد حکومتها کاربرد ندارد. قدرت سیاسی ماهیتا میل به توسعهطلبی، افزونخواهی و گذشتن از حد و مرزها دارد و غیرمشخص شدن آن هم زمینههای بیشتری برای این امر فراهم میکند. یعنی قدرت سیاسی وقتی به دستگاه بوروکراسی، سازمان نظامی و بقیه تشکیلات حکومت تبدیل شد دیگر موصوف آن وصفهای اخلاقی فردی نمیشود و ماهیتا توسعهطلب است، مگر اینکه جامعه قدرت داشته باشد با انواع سازوکارها آن را مهار کند. اعتماد تا حدود زیادی لازمه اثربخشی سیاستهای مختلف از جمله سیاستهای اقتصادی است.
بدبینی مردم تا آنجا ریشه دوانده که به نظر میرسد دولت باید ابتدا بکوشد آب رفته را به جوی بازگرداند و سپس در راه اتخاذ تصمیمات جدید معیشتی و اقتصادی گام بردارد. سیاستهای جدید دولت سیزدهم مبنی بر حذف ارز ترجیحی و تغییر در نظام توزیع یارانهها واکنشهای زیادی در جامعه به دنبال داشته است. این سیاستها مثل همه سیاستهایی که دولتها به اجرا میگذارند، برندگان و بازندگانی دارد اما در اینجا پای اعتماد جامعه به سیاستگذار به میان میآید.
وقتی در جامعه اعتماد عمومی و اعتماد به نهادهای مختلف در کسبوکارها بالا میرود در نتیجه سرمایهگذار انگیزه سرمایهگذاری در بخش مولد خواهد داشت چراکه یک فعال اقتصادی تا اعتماد به آمارها و اطلاعات موجود در بازارها نداشته باشد و بخشنامه و دستورالعملهای متناقض صادر شود احساس میکند سرمایهگذاریاش بازگشت نخواهد داشت و دچار مشکل میشود. به همین دلیل است که روند سرمایهگذاری در کشور با اخلال جدی مواجه میشود و درنتیجه روند توسعه در کشور نیز مختل خواهد شد. اگر اعتماد در سطح جامعه کاهش پیدا کند، نهتنها سرمایهگذاران خارجی ریسک سرمایهگذاری در ایران را نمیپذیرند بلکه همین سرمایههای خرد هم به خارج از کشور کوچ میکنند. اقتصاددانان نیز از این موضوع به عنوان تله بیاعتمادی نام میبرند که اقتصاد کشور و روابط اجتماعی حاکم بر جامعه را تحت تاثیر قرار داده است و اگر به درستی حلوفصل نشود باعث میشود سیستم در کلیت خود به شدت درگیر موازیکاری و اتلاف منابع شود و حجم مشکلاتی از قبیل بیکاری افزایش یافته و رفاه اجتماعی تنزل پیدا کند. در چنین شرایطی شکاف طبقاتی هم بیشتر خواهد شد. فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران وقتی ببینند به وعدههایی که به آنها داده شده است عمل نمیشود، سطح نارضایتی بالایی را تجربه خواهند کرد و طبیعتا دست به اقداماتی میزنند که منافعشان به خطر نیفتد. دولتمردان باید بدانند ترمیم اعتماد اجتماعی نیاز به زمان دارد چراکه اصلاح روندهای اجتماعی بسیار زمانبر است و راهکار یکشبهای برای آن وجود ندارد. اما بهبود وضعیت در گرو این است که جامعه احساس واقعی مشارکت در عرصه مدیریت سیاسی داشته باشد، تصمیمهای سیاستمداران را صحیح بپندارد و استراتژیهای کلان سیاسی را به صورت درونی قبول داشته باشد و اثر این استراتژیها را در زندگی خود ببیند. جامعه باید احساس کند که دولتها به جای منافع حزبی و جناحی به منافع ملی میاندیشند و تنها خطقرمزشان افزایش فقر در جامعه است که خود باعث برباد رفتن همه سرمایههای مادی و معنوی جامعه میشود.
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :