کمیتهچیهای شولوخف اقتصاددانان را هدف گرفتهاند
به گزارش جهان صنعت نیوز: رمان دن آرام یک نوشته بسیار دلنشین از یک انقلاب با پیامدهای مهیب در روسیه است. شولوخف هنرمندانه پیامدهای دهشتناک انقلاب بلشویکی را در یک سبد خوشنقشونگار به خواننده هدیه میکند که خوانندگان این اثر به رفتارهای پست و سخیف و دهشتناک کمیتهچیهای بلشویک درباره کسانی که با آنها همراه نیستند اما مخالفتی هم نشان نمیدهند نگاه کرده است. کمیتهچیهای شولوخف برای اثبات اتهامهای خود در دادگاههایی که خودشان تاسیس کرده بودند از هر چیزی در زندگی متهمان استفاده میکردند. به طور مثال میگفتند پدربزرگ پدر بزرگ شما روزی با فلان آدم نزدیک به تزار یا فلان صاحب سرمایه فالوده خورده است و یا اینکه شما در دوره دانشآموزی یکی از کسانی بودهاید که در مدرسه سرودخوان بودهاید.
به نظر میرسد رخدادهایی در پس و پشت رفتارها و گفتارهای برخی افراطیون یا کسانی که در این گروهها نفوذ کردهاند و هر فعالیتی در ایران و از سوی هرکسی را که نمیخواهد با آنها هم صدا شده و تنها هدفشان کار برای سرزمینشان است را رصد و برایش پرونده میسازند تا مبادا روزی او از دستشان در برود و برای خود جایی دست و پا کند و دانش و تجربه خود را در خدمت به سرزمین به کار گیرد. برای اینکه این مقدمه طولانی را بفهمیم و دلیل آوردن آن را بدانیم خوب است به گفتوگویی که یک خبرگزاری محافظهکار با دکتر علی مدنیزادگان کرده و دیروز منتشر شده است توجه کنید. در این گفتوگو، پرسشکننده یا طراحان پرسش از شدت غربستیزی و ناراحتی از اینکه افرادی مثل دکتر مدنیزادگان برای سازمان برنامه درباره اصلاح ساختار بودجه پژوهش کردهاند پرسشهایی میکنند که تنها میتوان گفت تاسفآور است. پرسشهایی مثل اینکه چرا به دانشگاه شیکاگو رفتی، آیا نباید چون فریدمن در این دانشگاه تدریس میکرده و از آنجا در شیلی کودتا شده به این دانشگاه انتقاد میکردید؟ نظرتان درباره اینکه بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نهادهایی غربی هستند و لزوما بر ضدایران هستند چیست و آیا در فلان همایش مقاله دادید یا سخنرانی کردید؟ و…
پرسشکننده و یا طراحان این پرسشها مدام به مدنیزادگان میگویند در شبکههای اجتماعی این نسبت یا آن نسبت را به شما دادهاند نظرتان چیست بسیار هوشمندانه جواب میدهد و میگوید آنها که ادعا میکنند باید سند بدهند نه من که متهم هستم. او بسیار باهوش است و میگوید اگر نهادهای امنیتی به ما میگفتند به فلان دانشگاه نروید ما نمیرفتیم همانطور که به من گفتند به دانشگاه ییل نرو و من هم اپلای نکردم. به همه کسانی که درد میهن دارند و برای اقتصاد سوخته کشور دل میسوزانند توصیه میشود این گفتوگو را با دقت بخوانند و از پس و پشت مسائلی که به نیامدن دانشآموختگان به ایران منجر شده و به تمایل روزافزون نخبگان برای رفتن آگاه شوند. دکتر مدنیزادگان در این گفتوگو چند نکته بسیار بااهمیت را به پرسشکنندگان یادآور شد: نکته نخست اینکه چرا از ۲۰ دانشآموختهای که برای تحصیل دانش اقتصاد به خارج از ایران رفتند تنها سه نفرشان برگشتهاند و نکته آخر این است که من واقعا خیلی متاسف شدم، این مدت که این اتفاقها افتاد و باعث شد که خیلی از جوانها و دانشجوهای کشور و نخبگان کشور یک نوع حس سرخوردگی و حسهای ناامیدی داشته باشد، چقدر من پیام از اینطرف و آنطرف دریافت کردم، چقدر جوانها ناامید شدند، چقدر گفتند «بگذاریم و از کشور برویم».
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهخواندنیلینک کوتاه :