خودروسازی شگفتانگیز و یک میخفروشی
محمدصادق جنانصفت *
مشهور است مرد رندی در حالی که خانهاش را میفروخت و پول خانه فروشی را بهطور کامل دریافت کرده بود در جایی از قرارداد فروش قید کرد خریدار خانه تازه فقط اجازه دهد یک میخ در یکی از اتاقهای خانه در مالکیت او بماند تا یادگاری از او در این ملک باشد. خریدار خانه در آن روزها و ساعتهای هیجانی که صاحب خانه میشد هرگز گمان بد نکرد و پذیرفت. هنوز چند روز از اقامت صاحب تازه خانه سپری نشده بود که صاحب قبلی گفت اگر اجازه بدهید این لباس را روی میخی که به من تعلق دارد بیاویزم. صاحب جدید خانه چیزی نگفت و این کار انجام شد. روزهایی سپری شد و مالک آن میخ برگشت و خواستار برداشتن لباسش از روی میخ شد. او اما بار دیگر برگشت و چند لباس روی میخ گذاشت و جوری شد که او هر روز میآمد و میرفت. خریدار تازه که بیچاره شده بود روزی با خشم گریبان او را گرفت و گفت بفرمایید برویم در قرارداد تجدیدنظرکنیم و من صاحب میخ شوم و شما صاحب خانه.
صنعت خودروسازی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همین داستان را به شکلی در ذهنها پدیدار میکند البته با کمی تسامح و تساهل و البته به یک میخ هم ختم نمیشود. به طور مثال به داستان واردات خودرو توجه کنید: در اوایل دهه ۱۳۷۰ بود که شادروان هادی نژادحسینیان وزیر وقت صنایع سنگین پایهگذار قانونی شد که واردات اتومبیل به ایران را ممنوع کرد. او البته در کنار این قانون سرمایهگذاری برای تولید قطعات و مجموعههای اتومبیل را تشویق کرد که از دل آن اندیشه ساپکو و سازهگستر و برخی دیگر از بزرگترین قطعهسازها بیرون آمدند. اما این قرار بود موقتی باشد و پس از اینکه خودروسازهای ایرانی قابلیت رقابت یافتند برداشته شود اما دولتهای وقت با استناد به همین قانون از خودروسازهای داخلی صیانت کرده و راه ورود خودرو در اندازه و کلاس خودروهای داخل را بستند. هنوز که هنوز است با سپری شدن سی سال از قانون برپاشده از سوی شادروان نژادحسینیان، سد راه رقابتپذیری خودروسازی ایران شده است. دولتهای ایرانی در سی سال پس از پایان جنگ، نقش و بازی پیچیدهای شبیه همان مرد زرنگ داستان در بالا نگاشتهشده را بازی میکنند و با نگهداری بخشی از سهام خودروسازان، بیشترین دخالتها را در دو کارخانه بزرگ انجام میدهند و هنوز با وجودی که سهام این بنگاههای پخششده در اختیار دولت است مدیران را دولت تعیین میکند و قیمتها را دولت تعیین میکند و روش فروش را دولت تامین میکند و منابع مالی برای خودروسازان را هم دولت تامین میکند و به خودروسازها دستور میدهد تولید کنید و زیان دهید و…
داستان خودروسازی در ایران اگر برای یک یا گروهی از سرمایهگذاران بینالمللی و نیز خودروسازان بزرگ دنیا بازگویی شود آیا آنها پوزخند نمیزنند و نمیگویند این چه داستان تلخ و کمیکی است که خودروسازان ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهکارند و شهروندان خودروهایی با کیفیت پایین در مقایسه با رقبای خارجی خریداری کرده و مغبون هستند و دولت نیز ناراحت است. آیا بهتر نیست این فاجعه را در جایی پایان دهیم و بگذاریم بزرگترین صنعت ایران آزاد شود.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :