تهران در مظان اتهامات واشنگتن
جهان صنعت نیوز| دکتر صلاحالدین هرسنی- به دنبال وقوع این حادثه، مایک پمپئو وزیر خارجه دولت ترامپ بدون ارائه هیچگونه شواهد و مدارکی انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه گرفت و قویا ایران را مسوول این حادثه معرفی کرد.
از منظر نشانهشناسی آنچه بیش از همه باعث اتهام ایران در این حادثه شده است، شکست ماموریتهای دیپلماسی واشنگتن به تهران است، به این معنی که چه نقش واسطهای برلین و چه نقش واسطهای توکیو در سفرهای اخیر هایکو ماس و شینزو آبه به تهران نتوانست موجب کسب فواید و مطلوبیتهای راهبردی مورد انتظار واشنگتن شود.
در واقع واشنگتن در فاز جدید اتهامیابی تلاش میکند که همواره بر نقش بحرانزای خود به ویژه در راهاندازی جنگ اقتصادی در قبال تهران از رهگذر این اتهامها سرپوش بگذارد.
به همین خاطر است که با توسل به نقشآفرینی در بحرانسازی و تولید تنش، تهران را عامل اصلی بیثباتسازی در منطقه معرفی کرده و سمتوسوهای راهبردی آن را خلاف جهتگیریها و تلاشهای منطقهای و فرامنطقهای دانسته است.حال اگرچه تلاش واشنگتن برای مقصر دانستن تهران در سلسله حوادثی که در منطقه وقوع مییابد، فاقد نتیجه استراتژیک است و فقط در سطح گمانه و فرضیه باقی میماند، اما به نظر میرسد که از عواقب تصمیمات و تلاشهای اینگونه اتهامیابیها غافل است.
خودشیفتگی ترامپ
طنز این اتهامات ادعایی آنجاست که واشنگتن نقش داشتن و نقشیابیهای حادثهزای تهران را در حوادثی چون ماجرای فجیره و اخیرا هم آتشسوزیهای دو نفتکش ژاپنی در دریای عمان همراه با تمایل به مذاکره به نمایش میگذارد و در هدفی که دنبال میکند، به غایت آشفته، سردرگم و سرگردان است.
این وضعیت به معنای وجود شرایط ناسازگار برای مذاکره در روابط تهران- واشنگتن است به این معنی که اگر امکان قبول و پذیرش مذاکره از سوی ایران در آینده محتمل باشد، واشنگتن با این اتهامیابیها و البته رفتارهای دوگانه و پارادوکسیکال خود، احتمال آن را به اندک و حتی صفر میرساند.
جدای از این، نتیجه دیگری که از رهگذر این اتهامیابیها نصیب آمریکا و به تبع آن برای متحدانش در منطقه میشود، افزایش بهای نفت خام و نوسانات در بازار انرژی و کاهش بهای اوراق قرضه بینالمللی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در بازارهای مالی است.
مسلما برای فردی چون ترامپ که هماینک افزایش حاملهای انرژی نظیر بهای بنزین یک کابوس و حتی یک آنومی محسوب میشود، این گونه اتهامیابیها و اقدامات بحرانزا جز افت محبوبیت، نتیجه دیگری ندارد.
واقعیت آن است که ترامپ با توجه به عقده خود به چنین محبوبیتی در شرایطی که انتخابات آینده ریاستجمهوری پیش رو است، نیاز فراوان دارد. به این ترتیب بخشی از راههای کسب این محبوبیت همان کشاندن تهران به پای میز مذاکره است و ترامپ غافل است که چگونه آن را با این تصمیمات شتابزا از دست میدهد.
مدرس علوم سیاسی و روابط بینالملل
اخبار برگزیدهسیاسییادداشتلینک کوتاه :