مالیات بر تورم: دست نامرئی دولتها در جیب مردم
احمد یزدانپناه *
شما اگر به فرض الان ۱۰۰ هزار تومان دارید با آن چه میخرید؟ اگر سال آینده ۱۰۰ هزار تومان دیگر به شما بدهند، آیا قادر خواهید بود همان چیز را دوباره بخرید؟ خیر تجربه تلخ یارانه ۴۵ هزار تومانی که رییس دولت گفت معادل ۷ هزار تومان «قدرت خرید» پیدا کرده هر دو مثالهای خوبی برای تصور «تورم» یا افزایش سطح عمومی قیمتها هستند. شوربختانه، تورم همیشه با اقتصاد همراه بوده و به قول آنچه از ابنسینا نقل شده مثل هر چیز کمش دوا، متوسط آن غذا و زیادش سم است! ولی آنچه از ابعاد پنهان آن شخص است این است که مردم تورمزده محکوم به پرداخت یک «مالیات تورمی» بدون آنکه خود متوجه آن باشند هستند. همان چیزی را که شما الان میتوانید بخرید، در محیط تورمی، با گران شدن آن سال بعد یا حتی چند ماه دیگر و یا هفته دیگر نخواهید توانست خریداری کنند. چطور چنین چیزی ممکن است؟ برای پاسخ بدین پرسش باید به علل، و اینکه «مالیات تورمی» (inflation tax) بیشترین اثر را بر چه گروههایی از جامعه دارد اشاره کنیم.
تعریف مالیاتتورمی
به عنوان یکی از نتایج و پیامدهای عمده تورم، هزینه کالاها و خدمات افزایش یافته ولی ارزش پول شما کاهش مییابد و تورم مزبور به همراه خود مالیاتستانی غیرقانونی و پنهانی را بر جامعه تحمیل میکند. روشنتر آنکه، مالیات بر تورم مثل سایر مالیاتها همچون مالیات بر درآمد نیست و وصول آن نیاز به سازمان عریض و طویل و ترس از «فرار مالیاتی» تصویب و آقابالاسری چون قوه مقننه ندارد. در واقع مالیات تورمی قابل دیدن و مرئی و آشکار نیست. به همین دلیل است که آمادهسازی و برنامهریزی مصرفکنندگان و تولیدکنندگان در برابر آن کاری به شدت مشکل است و از ابعاد ابهامزایی و نااطمینانی در تصمیمات مردم به شمار میرود. پس میتوان تعریفی ساده برای «مالیاتتورمی» اینچنین به دست داد که: «مالیاتتورمی» جریمهای است که دولتها از دارندگان پول نقد در جیب یا کیف پول یا صندوق امانات آنها در شرایط تورمی اخذ میکنند.
با بالا رفتن نرخ تورم و شتاب آن (از حالت نوع خزنده به دونده و در نهایت چهار نعل) پول نقد قدرت خرید خود را از دست میدهد و کسانی که نمیخواهند یا نمیتوانند با سرمایهگذاری مناسب و سپس ضدتورمی، قدرت خرید خود را تا حدی حفظ کنند آسیبپذیری شدیدی خواهند داشت.
مالیاتتورمی: مثال
میتوان با مثالی نشان داد مالیات بر تورم در دنیای واقعی چگونه به نظر میرسد
تصور کنید شما برای این تابستان برنامه داشتید که برای فرزندتان دوچرخه بخرید. به فرض هزینه تهیه آن درست معادل همان ۵۰۰ هزار تومانی است که جمع کردهاید. شما دو گزینه دارید: تا تابستان نشده سریع آن را بخرید یا آن مبلغ را در حساب سپرده بانک بگذارید که سالانه ۱۰ درصد بهره یا سود بدان تعلق میگیرد و دوچرخه را بعدا خریداری کنید.
تصمیم شما آن است که پول خود را پسانداز کنید. بعد از یکسال، شما ۵۰۵۰ هزار تومان به لطف بهره اسمی غافل از تورم، در حساب پسانداز خود دارید. تابستان دیگر درمییابید که قیمت دوچرخه مزبور در اثر تورم به ۵۱۰۰ هزار تومان رسیده!
بنابراین، شما ۵۰ هزار تومان با این تصمیم به دست آوردید ولی باید ۵۰ هزار تومان دیگر روی پول فعلی خود بگذارید؛ اگر میخواهید همان دوچرخه را بخرید. چه اتفاقی افتاد؟ شما به عنوان یک شهروند تورمزده نه تنها ۵۰ هزار تومان عایدی ناشی از پسانداز خود را از دست دادهاید به علاوه مجبورید ۵۰ هزار تومان هم روی آن پول بگذارید تا کرامت پدری شما حفظ شود؟ و صادقالوعد باشید. اگر شما قبل از خیز تورم آن دوچرخه را خریده بودید ۱۰۰ هزار تومان جلو بودید. در اصل، شما آن ۱۰۰ هزار تومان را به عنوان «جریمه» نخریدن آن دوچرخه در سال قبل میپردازید.
دلایل مالیاتتورمی
عوامل متعددی باعث مالیاتتورمی میشوند، از جمله:
* حقالضرب (seigniorage): وقتی رخ میدهد که دولت صاحبالقرآن پول چاپ میکند و پول اضافی به اقتصاد تزریق مینماید و آن پولها را صرف تهیه کالاها و خدمات مورد نیاز خود و برجهای غیرضروری بودجه خود مینماید.
با افزایش عرضه پول تورم روند صعودی به خود میگیرد. دولت همچنین با کاهش نرخهای بهره تورم را بالا میبرد، که نتیجه آن ورود پول بیشتر به اقتصاد است.
* فعالیت اقتصادی: همچنین تورم میتواند به وسیله فعالیت اقتصادی به وجود آید، به خصوص وقتی که تقاضا برای کالاها و خدمات بیشتر از عرضه آنهاست. در این شرایط که جامعه با «مازاد تقاضا» نسبت به عرضه مواجه میشود مردم عموما حاضرند، نه با طیبخاطر، قیمت بالاتری برای محصولات مورد نیاز خود بپردازند.
* کسبوکارها قیمتهای خود را بالا میبرند: تورم همچنین وقتی رخ میدهد که هزینه مواد اولیه و نیروی کار بالا رود ولاجرم بنگاهها قیمت محصولات خود را افزایش دهند. این همان چیزی است که اقتصاددانان و اقتصادخوانان بدان «تورم ناشی از فشار- هزینهها» میگویند.
آثار مالیاتتورمی
مالیات بر تورم آثار گوناگونی برجای میگذارد از جمله:
* مالیات تورمی میتواند لطمات سنگینی به اقتصاد و اجتماع کشور وارد کند. چگونه؟ از طریق نابودی طبقه متوسط جامعه و تبدیل جامعه و شهروندان به دو قطب «فرودستان و فرادستان». به عنوان یکی از پیامدهای آثار افزایش مقدار پول به نگهدارندگان پول که بیشتر از همه طبقه متوسط جامعه و کمدرآمدها هستند، پرداخت شیرین میزان مالیات بر تورم تحمیل میشود.
* دولتها با چاپ پول دسترسی به مقادیر پول را در اقتصاد افزایش میدهند. در نتیجه به خلق درآمدها و بالا رفتن آنها کمتر میکنند، در حالی که خود این امر توازن پول و تولیدات را برهم میزند و اینجاست که تورم، تورم بیشتر به بار میآورد!
* با توجه به تلخی زیان و از آنجا که کسی نمیخواهد ثمره تلاش و کار خود را در حال نابودی ببیند، به احتمال زیاد مردم پول در دست خود را قبل آنکه آن پولها ارزش خود را بیشتر از دست بدهند خرج میکنند. نتیجه آنکه پول نقد کمتری چه به صورت پسانداز در نزد خود نگه میدارند و مصارف خود را بالا میبرند.
چه کسی مالیاتتورمی را میپردازد؟
کسانی که اندوخته پول نقد دارند و یا نمیتوانند نرخ بهرهای پیدا کنند که بالاتر از نرخ تورم باشد، هزینههای تورم را تحمل میکنند. این چگونه رخ میدهد؟
مثال:
فرض کنید سرمایهگذاری اوراق مشارکت دولتی (که ریسک ندارد، چون دولتها از نظر مالی ورشکست نمیشوند زیرا قدرت انحصاری چاپ پول دارند!) با نرخ بهره یا سود ثابت ۲۰ درصد خریده و نرخ تورم انتظاری او ۱۲ درصد است. اگر تورم به فرض به ۱۵ درصد برسد ارزش آن برگ قرضه به ۵ درصد سال کاهش مییابد. زیرا تورم ارزش آن قرضه را کاهش داده و لذا برای دولت در پایان دوره قرض بازپرداخت آن ارزانتر تمام میشود.
دریافتکنندگان کمکهزینه و کارگران (به معنی وسیع خود) بخش عمومی اگر دولت آن کمک هزینههای معیشتی را افزایش دهد و حقوق و دستمزدهای بخش عمومی را کمتر از تورم بالا برد، وضع بهتری پیدا نمیکند. افزایش درآمد آنها همراه با از دست رفتن قدرت خرید آنهاست. به پساندازکنندگان هم بار مالیاتی مالیات تورمی تحمیل میشود.
مثال
فرض کنید موجودی شما در حساب جاری بانکتان یعنی همان حسابی که از آن چک میکشید یک میلیون تومان است و طبق معمول هیچ بهرهای هم بدان تعلق نمیگیرد. ارزش واقعی وجوه شما اگر نرخ تورم به گفته مقامات پولی و آماری ۴۳ درصد باشد با همین ضریب کاهش یافته است. به خاطر تورم مصرفکنندگان مجبورند پول بیشتری صرف کنند و اگر آن مقدار پول نقد مورد نیاز اضافی را از پسانداز خود بردارند، قادر خواهند بود با همان میزان پول اقلام کمتری سر سفره خود ببرند!
کسانی که از نظر طبقهبندی مالیاتی. به طبقه بالاتری وارد میشوند ممکن است خود را در گروه پرداختکنندگان مالیات تورمی قرار دهند.
مثال
فرض کنید هر کس که درآمد ماهانه او بالاتر از ۶ میلیون تومان است درآمد او شامل پرداخت ۲۰ درصد مالیات میشود. به خاطر تورم حقوقها افزایش یافتهاند و لذا کارکنان بیشتری میبینند درآمد آنها از ۶ میلیون تومان بالاتر زده است. این دسته از حقوقبگیران شامل ۲۰ درصد مالیات بر درآمد خود میشوند در صورتی که قبلا با این نرخ معاف بودند و مالیات کمتری به دولت میپرداختند.
چرا مالیات تورمی وجود دارد؟
چرا دولتها از این نوع مالیاتها استقبال میکنند؟ زیرا وقتی چاپ پول توسط دولتها جامعه را با تورم مواجه میکند آنها نوعا به خاطر آنکه درآمد واقعی بیشتری نصیب خود میکنند و میتوانند بیدردسر از ارزش واقعی بدهی خود بکاهند از مالیات تورمی استقبال میکنند. همچنین تورم به دولتها کمک میکند تا تامین مالی خود بدون آنکه بهطور رسمی نرخهای مالیاتی را بالا ببرند و خود را در معرض اعتراضها و چالشها قرار هند توازن بخشند. از نظر سیاسی هم «مالیات تورمی» برای دولت منفعت دارد چراکه نسبت به بالا بردن نرخهای مالیاتی، پنهانکاری سهلتری میطلبد، اما چگونه؟
در نوع سنتی مالیات، شما بلافاصله متوجه موضوع میشوید چراکه مجبورید مالیات معین شده را به طور مستقیم بپردازید. شما از آن مالیات از قبل آگاهی دارید و میدانید مقدار آن چقدر خواهد بود. گرچه مالیات تورمی تقریبا همینطور است ولی چون اجلمعلق جلوی چشم ما میآید که با چشم قدرت خرید میتوان آن را رویت کرد. مثال زیر سعی دارد قضیه را کمی توضیح دهد:
تصور کنید شما ۱۰۰ هزار تومان دارید. اگر دولت پوللازم باشد و بخواهد با مالیاتستانی نیاز مالی خود را تامین کند به فرض ۲۵ هزار تومان از حساب شما برمیدارد و برای شما ۷۵ هزار تومان باقی میگذارد.
اما اگر دولت «پوللازم» شده باشد و نخواهد از طریق روشهای پرزحمت و مشکلآفرین مالیاتستانی معمول تامین مالی کند، به جای آن به چاپ پول متوسل میشود. این توسل چه میکند؟ این امر موجب میشود عرضه پول در جریان زیادتر شود و لذا طبق قانون عرضه و تقاضا در عمل ارزش آن پول کم میشود. یعنی با همان ۱۰۰ هزار تومان حالا با افزایش تورم، فقط ۷۵ هزار تومان کالا و خدمات میتوان خرید. در عمل این همان چیزی مثل مالیاتستانی است، اما با روشی فریبکارانه و موذیانهتر.
سناریو سخت و مشکل آن وقتی اتفاق میافتد که هزینهها و مخارج دولت به قدری زیاد هستند که درآمدهایش نمیتوانند آنها را پوشش دهند.
این امر در جوامعی رخ میدهد که به خاطر کوچک بودن پایه مالیاتی بنیه مالی اقتصاد آنها تحلیل رفته و رویههای وصول مطالبات مالیاتی ناقص و معیوب هستند. علاوه بر این تنها منبع تامین کسر بودجه دولت استقراض از بخش عمومی است به شرط آنکه مردم آمادگی خرید اوراق قرضه دولت را داشته باشند! اگر کشور با تنگناها و فشار (distress)های مالی روبهرو باشد و یا اگر مخارج و مالیاتها برای عموم قابل توجیه و مدیریت به سرمایهگذاران نباشد دولت با مشکلات عدیدهای مواجه میشود. اینجاست که دولت قبل از نیاز به سرمایههای مالی به سرمایه اجتماعی (اعتماد) نیاز دارد.
برای مقابله با خطرات نکول و واخواست دولت در بازپرداخت بدهی خود، سرمایهگذاران یا خریداران اوراق قرضه دولتی نرخ بهره یا سود بیشتری را مطالبه میکنند.
در چنین شرایطی یک دولت ممکن است دریابد که تنها گزینه برای تامین وجوه برای کسری بودجه خود چاپ پول است. تورم و اگر اوضاع از دست دولت خارج شود تورم افسارگریخته (hyperinflation) سرانجام مختوم است. گرچه از دیدگاه دولت این لااقل زمان بیشتری در اختیار دولت میگذارد. بنابراین مردم در حالی که نقص و معایب سیاستهای پولی و ضعف و توانمندیهای مقامات پولی را مقصران تحمیل یک تورم نهچندان بسیار بالا و نهچندان کم بر جامعه میدانند ولی سیاستهای مالی غیرواقعگرایانه و توهمی را مسوول و مقصر تحمیل «ابر تورم» بر جامعه میشناسند. وقتی تورم اوج میگیرد ممکن است دولت برای کاهش مصرف مردم مالیاتها را بالا برد تا تورم فروکش کند. به هر حال «تئوری مقداری پول» میگوید رشد عرضه پول اثرات خود را بر رشد سطح عمومی قیمتها، یعنی بر تورم را بیشتر در بلندمدت بروز و ظهور میدهد.
* اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا
محاسبه مالیات تورمی
برای آنکه بدانیم مالیات بر تورم چقدر زیاد است و چه مقدار از ارزش پول ملت شریف را تبخیر میکند، میتوان از رابطه زیر «شاخص قیمت مصرفکننده» (CPI) استفاده کرد:
تورم مالیاتی CPI=(CPI) (معین یکسال)- CPI (پایه سال) (CPI) (پایه سال)
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :