ابهام در یک آمار اقتصادی

جمشید عدالتیان *
 
یکی از معیارهای مهم اقتصادی برای سنجش وضعیت رفاهی خانوارها تولید ناخالص داخلی یا همان درآمد ملی است. بر اساس آخرین آمارهای در دست، درآمد ملی ایران از ۴۵۰ میلیارد دلار در سال‌های اخیر به حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار در سال در سایه بحران‌های ارزی و چالش‌های اقتصادی رسیده است. اما با در نظر گرفتن اندازه اقتصاد ایران بر اساس ppp (برابری قدرت خرید)، رقم تولید ناخالص داخلی تقریبا ۱ تریلیون دلار برآورد شده که این رقم سرانه هر ایرانی را به حدود ۱۱ هزار دلار می‌رساند. چنین داده‌هایی اقتصاد ایران را در جایگاه ۲۷ تا ۲۸ جهانی قرار می‌دهد اما اطلاعاتی که اخیرا منتشر شده اندازه ایران را ۷/۱ تریلیون دلار برآورد کرده و کشورمان را در ردیف چهاردهمین اقتصاد جهانی جای داده است. با استناد به چنین آماری می‌توان سرانه هر ایرانی را حدود ۲۰ هزار دلار برآورد کرد. اما آیا چنین برآوردی صحیح است؟

برای پاسخ دادن به این پرسش می‌توان به آمارهای چند سال اخیر اشاره کرد. بررسی‌هایی که در چند سال اخیر منتشر شده نشان می‌دهد که رقم تولید ناخالص داخلی ایران در دوران کرونا منفی شده و مثبت شدن رقم رشد اقتصادی در سال ۱۴۰۰ تنها در سایه فروش بیشتر نفت و بالا رفتن قیمت نفت، پتروشیمی، گاز و میعانات گازی اتفاق افتاده است. بنابراین با مبنا قرار دادن این مسائل می‌توان به این نتیجه‌گیری رسید که کیک اقتصادی کشور بزرگ نشده است. این را می‌توان از آمار منفی رشد سرمایه‌گذاری در یک دهه گذشته نیز فهمید. نکته قابل توجه آنکه رشد اقتصادی ۸ درصدی پیش‌بینی شده در قانون نیز در هیچ‌یک از سال‌های قبل اتفاق نیفتاده و اقتصاد ایران از شاخص‌های توسعه‌یافتگی عقب مانده است.

در صورتی که رشد اقتصادی ایران طبق پیش‌بینی‌ها به ۸ درصد برسد ظرف دو سال درآمد ملی ایران دو برابر می‌شود. اگر این رشد تا ۱۸ سال ادامه پیدا کند تولید ناخالص داخلی ایران به حدود ۲/۱ تریلیون دلار می‌رسد که در این شرایط ایران می‌تواند به عضویت گروه ۲۰G در بیاید اگر کشورهای عضو در مدت یادشده در مسیر رشد حرکت نکرده باشند. در کنار این پیش‌بینی‌ها و برآوردها می‌توان این پرسش را نیز مطرح کرد که آیا اقتصاد ایران ظرفیت لازم برای آنکه به عضویت کشورهای گروه ۲۰G در بیاید را دارد یا خیر؟ جواب این پرسش مثبت است به این شرط که برنامه‌ریزی دقیق اقتصادی وجود داشته باشد، روابط اقتصادی وسیع باشد، به آموزش نیروی انسانی بپردازد و از فرار نخبگان جلوگیری شود.

حال با در نظر گرفتن سطح زندگی خانوارهای ایرانی با مردم کشورهای مکزیک، ترکیه و عربستان که در سطح یکسانی با ایران از منظر اقتصادی قرار دارند نیز به این نتیجه‌گیری می‌رسیم که رفاه ایرانیان بسیار پایین‌تر از رفاه مردم در کشورهای یاد‌شده است. برای مثال درآمد سرانه مردم در ترکیه با وجود بحران‌های زیادی که طی چند وقت اخیر روبه‌رو شده و نرخ تورم با سرعت در حال رشد است بسیار بالاتر از درآمد سرانه ایرانیان است. بنابراین با استناد به وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی و چالش‌های محیط‌زیستی و اقتصادی فراوان، می‌توان با صراحت اعلام کرد که در حال دور شدن از شاخص‌های توسعه‌یافتگی هستیم و قرار دادن اقتصاد ایران در جایگاه چهاردهم جهانی نمی‌تواند مبنای خوبی برای توصیف وضعیت رفاهی خانوارها باشد.
* اقتصاددان

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 275780
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا