چرا ورود و مداخله ایران در بحران اوکراین جایز نیست؟
دکتر صلاحالدین هرسنی *
از فردای سفر پوتین به تهران و دیدار با مقامات تراز اول جمهوری اسلامی ایران، زمزمههایی هر چند غیررسمی و در لفافه، بابت مداخله و ورود ایران در بحران اوکراین شنیده میشود. در این ارتباط، تحلیلها و تفسیرهایی از سوی برخی جراید دست راستی انعکاس یافته و منتشر شده است و به نظر میرسد که سمت و سوی این تحلیلها و تفسیرها نه صرف انعکاس یک موضع غیررسمی و اعلامی، بلکه تلاش بر آن است که مساله ورود ایران در جنگ اوکراین به تدریج مشروعیت یابد و تئوریزه شود. در واقع انعکاس چنین مواضعی را هر چند در لفاف و ایما، باید تلاشی برای مشروعیتبخشی و تئوریزهسازی ورود ایران به جنگ اوکراین دانست.
اخیرا گمانهزنی در مورد ورود و مداخله محتمل ایران به جنگ اوکراین در آینده مطرح شده است. این وضعیت به معنای آن است که مواضع ایران در قبال بحران اوکراین از بیطرفی منطقی، به مداخله پرچالش و پرمخاطره به تدریج در حال تغییر است. بر این اساس و آنگونه که مقام معظم رهبری اظهار و عنوان کرده است، جنگ با ناتو و اساسا تمایلات ناتوستیزی و مقابله با راهبردهای ایذایی غرب در شرایط جدید نظم جهانی، تصمیمی منطقی و لازم و بر اساس حق دفاع مشروع اجتنابناپذیر است. علت تمایلات ناتوستیزی اردوگاه شرق نیز کاملا مشخص است و آن چیزی جز تحرکات ناتو و گسترش آن به حوزههای پیرامونی نیست. واقعیت آن است که از فردای شروع جنگ در اوکراین و یا همان «عملیات ویژه نظامی» پوتین جهت نئونازیسمزدایی در محیطهای پیرامونی، ائتلافهای جدید جهانی همچون دوران جنگ سرد، در حال شکلگیری است. در این نظم جدید جهانی یک طرف روسیه و چین قرار دارند که تلاش آنها این است که قدرت غرب و ناتو را به پیشوایی ایالاتمتحده آمریکا به چالش بگیرند و هژمونی واشنگتن را دستخوش افول نمایند و به سلطه آن در یک جهان معطوف به آنارشیک، پایان دهند. البته حلقه اردوگاه شرق فقط به اتحاد و ائتلاف مسکو و پکن نیست، در واقع چه مسکو و چه پکن تحت تئوری «ثبات هژمونیک» تلاش دارند که برخی از قدرتهای منطقهای نظیر ایران و ترکیه و حتی برخی از کشور حوزه خلیج فارس و کشورهای شمال آفریقا را زیر چتر حمایت خود گیرند و در واقع دلیل اصلی تعقیب راهبرد اتکا به شرق از سوی ایران، همین پیوستن، حمایت و مستظهر بودن به نظم ثبات هژمونیک تحت پیشوایی مسکو و پکن است. در این میان، افق انتظارات و نگاههای تهران بیشتر متوجه مسکو است و تهران تلاش دارد که مسکو را بیشتر از پکن در به چالش گرفتن غرب به ویژه در خنثی و بیاثری تحرکات ناتو در حوزههای پیرامونی همراهی کند و در مقابل، مقامات کرملین به ویژه ولادیمیر پوتین نیز تحت تاثیر ناسیونالیسم روسی و تجدید رویای تزاریسم تلاش میکند که در ائتلافهای منطقهای به ویژه در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا و در مناقشات فرامنطقهای مانند احیای برجام، ایران را همراهی کند. در واقع میتوان گفت که چه «پوتین» و چه «شی جینگ پینگ» در یک نکته اشتراک روش دارند. آنان نه تنها فریبندگان و جاعلان رویای مردم سرزمین خود بلکه جاعل رویاهای مردم سرزمینهای دیگرند. اگر شی جینگ پینگ در کار جعل رویای چینی است اما پوتین کابوسِ به انتهارسیده این رویاست. حال اینکه تهران توانسته است در عصر چالشهای اعلامی و اعمالی غرب به ویژه در قضیه برجامآزاری و ایرانهراسی و سپس برای بیاثری تحریمهای چندجانبه و فزاینده غرب همراه مسکو شود، امر منطقی و معطوف به عقلانیت و تصمیمی بر اساس واقعگرایی است، اما خطای فاحش استراتژیک آنجاست که تهران بخواهد مورد تحریک و اغوای مقامات کرملین در ورود به غائله و بحران اوکراین شود و قربانی منویات، مطامع و اهداف روسیه شود. در واقع ورود ایران به غائله و بحران اوکراین در شرایط حاضر و در عصر «ثبات هژمونیک» در اردوگاه شرق به دلایلی چند جایز نیست.
اول آنکه، اگر ورود و مداخله بر اساس اصل حق دفاع مشروع باشد، چنین حقی بیش از همه برای روسیه متصور است، چراکه تحرکات ناتو موجب نگرانی امنیتی روسیه شده است نه ایران و صرف همکاریهای امنیتی- نظامی مسکو و تهران، نباید انگیزه ایران به ویژه در غربستیزی و بیاثری تحرکات ناتو در محیطهای پیرامونی را افزایش دهد.
دوم آنکه، در صورت مداخله و ورود ایران به جنگ اوکراین، ایران شریک جرم روسیه و متجاوز شناخته میشود. در واقع، ورود و مداخله ایران به جنگ اوکراین به معنای اعلام جنگ علیه ناتوست. ضمن آنکه ورود ایران به جنگ اوکراین مفهوم و معنایی جز اولویت سیاست میدان و قربانی کردن اخلاق راهبردی و دیپلماتیک تحت اغوا و ترغیب مقامات کرملین ندارد. محققا ورود به جنگ اوکراین از طرف ایران، باعث افزایش سیاستهای کارافزایانه غرب به ویژه در قضیه برجام، مهار و انزوای ایران و در نتیجه اعمال تحریمهای چندجانبه میشود.
سوم آنکه، حق دفاع مشروع در جهت به افول بردن هژمونی و سلطه غرب ماموریتی است که بیشتر متوجه پکن است و نه تهران و طرفه آن است که راهبرد مقامات پکن بیشتر سکوت و انفعال است تا حمایت، و اساسا چرا ایران باید خراجگزار روسیه شود و هزینههای به خاک مالیدن پوزه غرب و هژمون شدن روسیه در قبال غرب را بپردازد.
چهارم آنکه، روسیه ثابت کرده است که شریک مورد اعتماد و قابل وثوقی برای ایران نیست. تاریخ معاصر ایران و روسیه پر از فریب، بدعهدی و حتی خیانت بوده است که شرح آن به مصداق «مثنوی هفتاد من کاغذ» طولانی است. بر خلاف آنچه میگویند رابطه آنها استراتژیک و راهبردی نیست. رابطه تهران با مسکو در بهترین شرایط تاکتیکی و مبتنی بر نشانگانی چون صلح سرد است. روابط راهبردی شرایط و ملزوماتی دارد که رفتار مسکو در قبال تهران در آن نمیگنجد. مسکو آنگونه که نشان داده است، عامل اصلی برجامپرانی است و در شرایط حاضر نیز تلاش دارد که برجام را وجهالمصالحه بحران اوکراین کند و از غرب بر سر رفع تحریم به واسطه نقشیابی در احیای برجام امتیاز بگیرد.
و پنجم و مهمتر از همه آنکه، هنوز رابطه تهران با کییف بر سر سقوط هواپیمای اوکراینی در تهران ترمیم و بازسازی نشده است و شاید ورود ایران به جنگ در اوکراین، زخمی بر نمک مصائب و جراحت افکار عمومی و بازماندگان قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی باشد. تحت این شرایط صرف آنکه اگر تهران با ناتو در اوکراین نجنگد، لاجرم باید در کرمانشاه یا ایلام و یا همدان و هر شهر دیگری در ایران بجنگد، توجیه مناسبی برای ورود به جنگ اوکراین از سوی ایران نیست. لزومی هم ندارد که افکار عمومی مردم اوکراین در قبال ایران به دشمنی، تخاصم، تنفر و نفرت سوق یابد. در واقع نباید صرف غربستیزی، به آتش غرب و ناتوستیزی ولادیمیر پوتین دمید و آب به آسیاب تمایلات جاهطلبانه و سادیسمی مقامات کرملین ریخت. نباید هم فراموش کنیم که هرگونه تلاش برای تطهیر شرق به ویژه پوتین ولو ناظر به امروز و با نیت خیر به همان اندازه اشتباه و خطاست که کسی بخواهد آلودگی دست غرب را در دشمنی با ایران انکار کند. در مقابل نیز تطهیر غرب هم اگر از سوی هرکه و با هر بیان، ادبیات و رتوریکی که باشد به همان اندازه اشتباه است که کسی بخواهد موشکهای اسکاد شرق را نادیده بگیرد که تا تهران رسید. آیا مقامات تهران ماندن روسیه در کنار صدام را در جنگ تحمیلی و در شرایط حاضر رفتارهای سینوسی و پاندولی مقامات کرملین در معادلات منطقهای به ویژه روابط با تلآویو در بحران سوریه را فراموشی کردهاند؟! جان کلام آنکه، اوکراین عمق استراتژیک ایران نیست و با توجه به سیاستهای کارافزایانه غرب و مجموعههای عبری- عربی نیازی نیست که تهران بخواهد در بحران اوکراین ورود کند.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :