تبعات اجتماعی مقابله با بدحجابی/تاراج سرمایه اجتماعی
به گزارش جهان صنعت نیوز: گروهی از کسانی که مساله را با دقت بررسی میکنند به این نتیجه رسیدهاند تشدید ادامه این وضعیت ناخوشایند که پیامدهای جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت سبب شده است سیاسیون هم به مدیران اجرایی هشدار دهند این اقدامات مردم را خشمگینتر میکند. به طوری که اخیرا سیدحسین موسویتبریزی، دبیرکل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان سابق کل انقلاب نیز در مورد اقدامات اخیر گشتهای ارشاد به رسانه مستقل گفت: با این برخوردهایی که با زنان میشود، گشت ارشاد در جامعه مورد نفرت قرار خواهد گرفت. با این برخوردهای خشونتآمیز نه تنها «حجاب» مورد استقبال قرار نخواهد گرفت بلکه بدتر مردم از «حجاب» و «اسلام» فاصله خواهند گرفت! ما روایات متعدد داریم که اولا امر به معروف و نهی از منکر شرایط مختلفی دارد و باید بهگونهای باشد که جامعه از آن تاثیر بپذیرد! دوم اینکه هر کسی شایسته انجام این کار نیست! اگر امر به معروف و نهی از منکر منجر به نفرت و خشم مردم شود و میزان روی برگرداندن مردم از اسلام بیشتر شود، مسلما انجام ندادنش از انجام دادنش بهتر است. امر به معروف و نهی از منکر مراتب دارد و اینطوری نیست که هر کس دلش خواست در خیابان به مردم تذکر دهد! کتک زدن، توهین و دستگیر کردن مردم گناه و معصیت دارد و با این کار امر واجب، حرام میشود. با توجه به تبعات اجتماعی این موضوع روزنامه «جهانصنعت» در جهت شفافسازی و ارایه پیشنهادات کارشناسی به مسوولان و دولت در راستای اخذ تصمیمات بهتر در شأن جمهوری اسلامی نظرات جامعهشناسان درباره این موضوع را تشریح میکند که در پی میآید.
تاراج سرمایه اجتماعی
بر همین اساس امانالله قراییمقدم در گفتوگو با «جهانصنعت» بیان کرد: «اکنون در جامعه شاهد رفتارهایی از نیروهای پلیس و گشت ارشاد با مردم و زنان هستیم که ممکن است مقدمهای برای ایجاد تضاد ارزشی باشد. درواقع تضاد ارزشی بدترین تضادی است که میتواند در درون و لایههای زیرین جامعه اتفاق بیفتد و ستیز افراد جامعه را با نظام سیاسی و نهاد دولتی افزایش دهد. از نظر جامعهشناسی اتفاقات اخیر نظیر قرار گرفتن مامورین گشت ارشاد در مقابل مردم و یا به اصطلاح زنان بدحجاب خطرناکترین وقایع محسوب میشوند و تضادهای درونگروهی را نیز افزایش میدهند. به گونهای که نتیجه این تضادها و اختلافات در درون جامعه، جامعه را به گروه خودی و غیرخودی تقسیم میکند و این گروهها را در مقابل هم قرار میدهد.»
وی گفت: «در این شرایط نه تنها فاصله بین مردم با دولت و حکومت به شدت افزایش مییابد بلکه مردم نیز از یکدیگر فاصله میگیرند که متاسفانه این اتفاق به دولت از لحاظ سیاسی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی و روانشناسی اجتماعی به شدت ضربه سنگینی وارد میکند. چراکه زمانی که مردم در مقابل حکومت و بالعکس قرار بگیرند به قول فرانسیس فوکویاما که اعتماد را سرمایه اجتماعی میدانست، اعتماد میان مردم و حکومت سلب شده و این سرمایه اجتماعی نیز هدر میرود.»
این جامعهشناس درباره تبعات ناشی از چنین اقداماتی افزود: «تبعات گفته شده در زمینههای گوناگون همگی مانند یک زنجیر به هم متصل هستند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند. مثلا درمورد تبعات امنیتی و اقتصادی باید به خانوادههایی که دختر دارند، اشاره کنم. آنها وقتی دختر و یا همسرشان بیرون از خانه باشند احساس ناامنی و نگرانی میکنند و این احساس ناامنی در بازده اقتصادی و تولیدی فرد نیز تاثیر منفی میگذارد و در نهایت این بازده را در جامعه کاهش میدهد. یعنی وقتی من مشغول انجام کارهایم هستم و همزمان نیز نگران اتفاقات احتمالی هستم که ممکن است در خیابان برای دخترم و یا همسرم بیفتد، قطعا در عملکرد من تاثیر منفی میگذارد.»
قراییمقدم اظهار کرد: «از طرف دیگر نیز اگر روزی یک اتفاق ناگوار برای جامعه پیش بیاید این تضادها، افزایش اختلافات میان مردم و قرارگیری آنها در مقابل یکدیگر شرایط خوبی را برای استفاده دشمنان مهیا میکند.»
وی تشریح کرد: «نیروهای پلیس در همه جا حافظ و نگهبان امنیت مردم به حساب میآیند و مردم نیز با اطمینان خاطر و اعتماد امنیت خود و خانوادههایشان را به آنها میسپارند، نه اینکه هر لحظه نگران رفتار ماموران با اطرافیان خود باشند. به عقیده من قرار دادن نیروی انتظامی در مقابل مردم بدترین کاری است که میتوانند انجام دهند. چراکه به جای آرامش خاطر، بدبینی ایجاد میشود. پلیس خدمتگزار مردم است اما این فشاری که دراین باره بر دوش میکشند منجر به افزایش فاصله مردم با ماموران و همچنین کاهش اعتماد، احترام و علاقه آنها نسبت به پلیس میشود. یکی از بدترین نتایجی که به وجود خواهد آمد، واکنش منفی جامعه در مقابل دولت است.»
وی خاطرنشان کرد: «جدای از این مسائل باید تاکید کنم دختران ما نسبت به کشورهای غربی و سایر کشورها، صدها مرتبه بهتر حجاب درونی و بیرونی خود را حفظ میکنند چراکه با این فرهنگ بزرگ شدهاند. ولی برخی از مسائل مربوط به بدحجابی و بیحجابی را باید با فرهنگسازی حل کنیم.»
قراییمقدم بیان کرد: «همانطور که دولت، وزیر فرهنگ و رییس پلیس نیز اظهار کردند، باید به جای اقدامات سلبی، تنبیهی، زوری وارد کردن افراد در ون و یا هل دادن یک مادر اقدامات ایجابی انجام دهیم. به این معنا که ما باید از طریق برنامههای متفاوت، هدایت و راهنمایی فرهنگسازی کنیم.
دلیل اینکه میگویم باید فرهنگسازی شود نیز این است که در این چهل سال نتوانستیم از طریق اقدامات سلبی کاری را پیش ببریم. یادآوری میکنم که در اوایل انقلاب افراد را میگرفتند و در پارک ساعی ضمن دریافت ضمانت، آنها را جریمه میکردند. و یا پس از آن حدود ۲۰ سال در مدارس از طریق مربیهای پرورشی اقدام کردند که آن نیز نتیجه مطلوبی نداشت. در واقع موضوع حجاب و بدحجابی یک پدیدهای است که مرتبا با تغییر و تحولات جامعه و گسترش فضای مجازی تغییر میکند؛ از آنجایی که اقدامات ما در این راستا مانند ایجاد برنامههای جاذب برای تشویق دختران به حجاب ناکافی بوده است، رسانههای بیگانه و فضای مجازی نیز فرصت را غنیمت شمرده و به هر طریقی میکوشند تا بیحجابی و یا بدحجابی را در جامعه ما گسترش دهند.»
این جامعهشناس در پایان تاکید کرد: «درنتیجه باید حواسمان را جمع کرده و به شدت از اقدامات سلبی، بگیر و ببندها و تنبیه پرهیز کنیم و با برنامهریزیهای جدید و روشهای فرهنگسازی مشکلات و مسائل را در این زمینه برطرف کنیم. چون در غیر این صورت پرواضح است که این اقدامات از جهات مختلفی ضرر دارند و نتیجهبخش نیز نخواهند بود.»
سیاست شکستخورده
در همین خصوص یک جامعهشناس با گرایش روانشناسی اجتماعی معتقد است که کشور ما سالیان طولانی، اشتباهی را مکررا و بدون مطالعه تکرار میکند. علیرضا شریفییزدی در این باره به «جهانصنعت» گفت: «ما همواره برای گفتن یک حرف حق، از روشهای نه چندان کارآمد استفاده کردیم و باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای جامعه شدیم. مثلا یکی از این اشتباهات رایج استفاده از قوای قهریه در مورد مسائل فرهنگی است که نمونه آن بحث پوشش خانمها است. این تفکر که میتوان با رفتارهای قهری و با عنوان قانون و اینکه مجری قانون باید با فردی که قانون را رعایت نمیکند، برخورد کند مسائل فرهنگی را حل کرد، کاملا غلط است. تا حالا با این شیوه قهری به سراغ هر مساله فرهنگی رفتیم، با شکست مواجه شدیم. نمونه آن استفاده از کلاه کاسکت در موتورسواران است که هیچ وقت با جریمه کردن و یا انتقال موتور به پارکینگ موفق نشدیم. به همین دلیل است که ما ابتدا باید مطالعه کنیم که این روشی که امروز تحت عنوان گشت ارشاد استفاده میکنیم، چه آثار بدی بر جامعه میگذارد؟»
شریفییزدی به تبعات اجتماعی آن اشاره و تشریح کرد: «به لحاظ اجتماعی از آثار منفی آن میتوان به دو قطبی کردن جامعه، افزایش فاصله گرفتن بخشی از بدنه جامعه از اصحاب قدرت، افزایش تنش و تشنج در شرایط فعلی کشور که در وضعیت نامطلوب اقتصادی و اجتماعی قرار دارد، افزایش احساس عدم امنیت در جامعه، برخی به دلیل همین عدم امنیت در محیط امن خود میمانند و یا به اعتیاد پناه میبرند، افزایش مهاجرت، افزایش کارهای زیرزمینی اشاره کرد.»
وی درباره دوقطبی شدن جامعه و گروههای مختلف در بحث حجاب در جامعه افزود: «دوقطبی شدن جامعه به عنوان یکی از تبعات اجتماعی این موضوع به این معنا است که مردم نیز در مقابل هم قرار گرفتهاند. چراکه در چنین جامعهای یک طرف ماجرا افرادی هستند که حجابشان به طور رسمی مورد پسند سیستم نیست و در کنار این گروه انسانهای محجبهای هستند که معتقدند حجاب اجباری معنایی ندارد و در طرف دیگر نیز دستگاههای دولتی مانند پلیس، قوه قضاییه و… که صاحب قدرت هستند این افراد را در مقابل یکدیگر قرار میدهند. و بخشی از مردم که خود را متصل به جریان حاکم بر کشور میدانند و به گمان خود برای امر به معروف و نهی از منکر در مجامع عمومی با مردم برخورد میکنند.»
شریفییزدی ادامه داد: «شاید گاهی بنا به دلایلی این فشار کمتر و یا در دورههایی نیز بیشتر شده باشد. منتها در اصل قضیه چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، چه بپذیریم و چه نپذیریم سیاستهای فرهنگی ما از سیاستهای فرهنگی رسمی در آموزش و پرورش و دانشگاه تا سیاستهای فرهنگی غیررسمی ما را به موقعیت فعلی رسانده است. و چون نمیخواهند بپذیرند که روشها و سیاستهایشان شکست خورده بنابراین میخواهیم با زور، فشار و اعمال قانون مردم بیحجاب را باحجاب کنیم.»
جامعهشناس تاکید کرد: «یقینا این اقدامات با شکست مواجه خواهد شد. من فکر میکنم که برخی از مسوولانی که مجری این کار هستند، خودشان به این مساله اذعان دارند و آگاهند. اما اینکه دلیل اصرارشان به ادامه دادن به این روش غلط چیست، را نمیدانم»
این جامعهشناس با گرایش روانشناسی اجتماعی بر این باور است که ابتدا باید عملکرد صاحبان قدرت فرهنگی بررسی شود. وی دراین باره توضیح داد: «همه ارکان فرهنگی جامعه از رادیو، تلویزیون و روزنامه گرفته تا مدرسه، دانشگاه، تریبونهای رسمی و غیررسمی در مدت این چهل و سه سال در دست نهادهای حاکمیتی بوده است. درواقع آنها باید درباره چرایی شرایط جامعه فعلی پاسخگو باشند، درحالی که اکنون نه تنها پاسخگو نیستند بلکه در جایگاه مدعی نیز قرار گرفتهاند. به همین دلیل است که من معتقدم شرایط ایجادشده فعلی محصول کارهای خودمان است. چراکه ما به عنوان افرادی که کارهای فرهنگی میکنیم متهم هستیم که چرا از توان، پول، قدرت و… امکانات در اختیارمان در جهت حل این مسائل اقدام نکردیم. بنابراین نمیتوانیم مدعی باشیم.»
همچنین وی ضمن اشاره به اینکه «در جامعه فعلی با اینکه یک عنوان کلی به اسم حجاب عرفی وجود دارد که اکثریت جامعه آن را رعایت میکنند، ولی درعین حال نیز در نحوه رعایت حجاب تفاوتهای بسیاری وجود دارد» بیان کرد: «مثلا گروهی به دلخواه خود محجبه هستند و در نقطه مقابل آنها عدهای نیز به طور کلی به موضوع حجاب اعتقادی ندارند. همچنین افرادی دیگر به اجبار محل کارشان موظف به رعایت حجاب هستند. حالا اگر نتوانیم این تفاوتها را بفهمیم و بخواهیم جامعه را یکصدا کنیم، مانند سایر مسائلی که تلاش کرده ولی موفق نشدیم، مطمئنا اینجا نیز شکست خواهیم خورد و متاسفانه آثار و پیامدهای منفی آن باقی میماند.»
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :