گرانی ریشه خشونتهای جامعه
به گزارش جهان صنعت نیوز: سال گذشته مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در گزارشی به سنجش احساس خشم مردم پرداخت. هدف آنها از این مطالعه، سنجش و ارزیابی احساس خشم در مقیاس ملی ایران بود. در این گزارش ۷ گویه شاخص احساس خشم برای پاسخگویان قرائت شده و از مردم خواسته شده است بگویند هر یک از گویهها تا چه حد در مورد خود آنها صادق است. ۳۳/۶ درصد پاسخگویان گفتهاند گویه «معمولا زود از کوره در میروم» کاملا یا به میزان زیادی در مورد آنها صدق میکند. همچنین ۳۱/۴ درصد پاسخگویان گفتهاند گویه «وقتی دیگران با عصبانیت با من برخورد میکنند، من هم عصبانی میشوم» کاملا یا به میزان زیادی در مورد آنها صدق میکند.
۲۳/۴ درصد پاسخگویان نیز گفتهاند گویه «معمولا وقتی عصبانی میشوم داد و فریاد میکنم» کاملا یا به میزان زیادی در مورد آنها صدق میکند.
۱۵/۲ درصد پاسخگویان گفتهاند گویه «اطرافیانم من را آدمی عصبی میدانند» کاملایا به میزان زیادی در مورد آنها صدق میکند. ۱۱/۳ درصد پاسخگویان گفتهاند گویه «همین الان احساس میکنم از دست کسی یا چیزی عصبانی هستم» کاملا یا به میزان زیادی در مورد آنها صدق میکند.
۵/۱ درصد پاسخگویان گفتهاند گویه «معمولا وقتی عصبانی میشوم، شیء یا چیزی را پرتاب میکنم یا میشکنم» کاملا یا به میزان زیادی در مورد آنها صدق میکند.
۳/۶ درصد پاسخگویان گفتهاند گویه «معمولا وقتی عصبانی میشوم طرف مقابلم را میزنم» کاملا یا به میزان زیادی در مورد آنها صدق میکند. براساس این گزارش نمره احساس خشم مردم ایران بر اساس سنجه ایسپا ۲۸/۵۳ از ۱۰۰ است. این میزان در بین گروههای سنی و نیز بر حسب محل سکونت پاسخگویان متفاوت است. میانگین نمره احساس خشم در بین جوانان ۱۸ تا ۲۹ سال ۳۱/۲۸ از ۱۰۰ و در میان افراد بالای ۵۰ سال ۲۳/۶۷ است. از حیث محل سکونت، میانگین نمره احساس خشم ساکنان مناطق شهری ۰۸/۲۹ بیشتر از ساکنان مناطق روستایی ۹۳/۲۶ است. این در حالی است که جامعهشناسها ریشه افزایش خشونت در جامعه شهری را مشکلات اقتصادی و مدل چیدمان و مبلمان شهری مانند ترافیکهای سنگین میدانند. با این حال خشونت یکی از مظاهر زندگی اجتماعی است و نمیتوان جامعهای را پیدا کرد که در آن، خشونت وجود نداشته باشد. بیشک اجتماعات انسانی به لحاظ تعارض منافع افراد و نحوه متفاوت زندگی، خواهناخواه با پدیده خشونت در بطن خویش مواجه هستند؛ با این تفاسیر آنچه حائز اهمیت است، میزان و شدت خشونت در جوامع مختلف انسانی است که برحسب دخالت عوامل متعدد، از جامعهای به جامعه دیگر تفاوت دارد.
ایران یکی از کشورهایی است که در طول سالهای اخیر، خشونت، روند روبه رشدی را در آن طی کرده است. کافی است در این زمینه به آمار اعلامشده قوه قضاییه یا سازمان پزشکی قانونی کشور در خصوص نزاع و احکام صادره خشونتهای جسمی و کلامی (توهین و افترا و هجو) مراجعه کنیم. همین میزان آمار اعلام شده توسط این مراجع که البته حسب مورد صرفا بیانگر آمار ظاهری یا آمار قضایی است نه آمار واقعی، مبین میزان بالای خشونت در جامعه ایران بوده و البته بدیهی است که آمار واقعی خشونت در کشور (شامل موارد گزارشنشده، شکایتنشده یا کشفنشده) به مراتب بالاتر از آمار قضایی اعلامشده توسط نهادهای ذیربط است برهمین اساس در این گزارش تشدید خشم مردم ایران را ریشهیابی کردیم.
ریشه خشونت، گرانی است
در همین حال امیرلطفی حقیقت، روانشناس و جامعهشناس با اشاره به آمار اعلامی درخصوص میزان خشونت در جامعه به «جهانصنعت» گفت: ریشهیابی افزایش میزان خشونت در جامعه دارای ابعاد و علل مختلفی است. اما به نظرم مهمترین علل بروز خشونت در افراد به مسائل حل نشده برمیگردد. مردم طی ۳۰ سال گذشته با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم کردهاند. آنها هر روز درگیر وضعیت بیعدالتی اجتماعی، قضایی و اقتصادی هستند، چرا که حقوق افراد به دلیل بوروکراسی اداری طولانیمدت پروندهها پایمال میشود. تمامی این امور در فرد بحران روحی و روانی ایجاد میکند. متاسفانه اقلیت سوداگر و طبقه ثروتمند در این بحران صدمهای نمیبینند و از قضا این وضعیت برایشان کمککننده است. اما طبقه متوسط شهری و حاشیهنشینها طبقه آسیبپذیر جامعه هستند. این افراد هر چه برای کسب درآمد تلاش میکنند، صرفا برای روزمرگی است. به همین دلیل یکی از ریشههای افزایش خشونت در جامعه بحران اقتصادی است.
وی افزود: ریشه بعدی خشونت در جامعه وضعیت نظام بانکی کشور است. برخلاف تصورات به گفته آقای جوادی آملی بانکداری در ایران همراه با ربا است. دست آنها در جیب سود پول افراد است. همین امر عاملی برای افزایش فساد اقتصادی در کشور است. اما مردم به عنوان مصرفکنندگان این نظام بانکی آسیب هر روزه را تجربه میکنند. وقتی فرد دچار بحران درآمدی میشود، قسطهای هر ماهه نیز روی هم انباشت و فشار مالی بر فرد ایجاد میشود.
این روانشناس اظهار کرد: ریشه بعدی خشونتها پدیده گرانی است. این روزها گرانی افسارگسیخته شده است. به نظرم تمام افرادی که در کشور مسوولیت اقتصادی دارند را بازنشسته کنند، زیرا مدیریت آنها رونقی به اقتصاد نداده است. بنابراین با بازنشستگی آنها شاید حقوقشان بین فقرا تقسیم شود. مدیریتشان که گرهای از مشکلات باز نکرد، حداقل نبودشان گرهای از مشکلات فقرا باز کند. متاسفانه سیستم اقتصادی کشور متولی ندارد. مردم با مشاهده همین اتفاقها تحت فشار روانی قرار میگیرند، آنها دچار خشم متراکم میشوند. خشونت زمانی ایجاد میشود که افراد دارای خشم باشند، خشم زمانی ایجاد میشود که فرد تحمل فشار و کنترل هیجاناش را از دست میدهد. وقتی فرد کنترل هیجاناش را از دست دهد، این حالت با رفتارهای پرخاشگرایانه از جمله همسرآزاری، کودکآزاری، سالمندآزاری، تخریب اموال افراد، خشونت علیه محیطزیست و حیوانات بروز پیدا میکند. او ادامه داد: به نظرم موضوع بعدی که منجر به افزایش خشونت در جامعه میشود، وضعیت ترافیک در تهران است. ترافیک یکی از عوامل جدی در بروز خشم است، چرا که براساس گزارشها نیمی از عمر تهرانیها در ترافیک هدر میشود. بحث دیگر احساس ناامنی اجتماعی و فقدان امنیت روانی و جسمی در کشور است. وقتی این روزها به راحتی گوشی موبایل افراد به سرقت میرود و کاری هم از دست پلیس بر نمیآید، احساس ناامنی اجتماعی در افراد شکل میگیرد. همین موضوعات جدای از فقدان امنیت روانی خشمی درون افراد متراکم میشود که هر لحظه امکان سرریز شدن دارد.
لطفی حقیقت با اشاره به سازههای شهری بیروح نیز گفت: به عقیده من آپارتماننشینی و تغییر سبک زندگی ایرانیها در روانها تاثیرگذار بوده است. بنابراین چیدمان و مبلمان شهری یکی از دلایل بروز خشونت در جامعه است. با تمام این اوصاف جامعه ایرانی دچار بحران کمبود نشاط اجتماعی است. در سال ۱۳۷۹ پژوهش بزرگی انجام شد و براساس آن آماری منتشر شد که همگان را شوکه کرد. طبق آن تحقیقات ۹۰ درصد ایرانیها نشاط اجتماعی ندارند. این در حالی است که با چنین وضعیتی باید نشاط عمومی در کشور برقرار باشد. ولی نه تنها نشاطی در برنامههای صدا و سیما وجود ندارد بلکه هر روز به غم آن افزوده میشود. به همین دلیل جشنها و دورهمی مردم نیز به یک تخلیه خشم مانند پرنوشی، پرخوری و رقصهای طولانی تبدیل شده است. بنابراین باید در جامعه فضای شادی ایجاد شود تا حداقل کمی از خشم فروخورده مردم کاسته شود. ایرانیها تفریح ندارند. در چنین حالتی افزایش خشونت در سنین مختلف امری عادی است. این جامعهشناس با اشاره اینکه دور شدن مردم از معنویت نیز در افزایش خشونت تاثیر دارد، اظهار کرد: متاسفانه این روزها معنویت رو به افول میرود، این در حالی است که تفریح بخش قابل توجهی از مردم جامعه غیرمعنوی شده است. وقتی انسان از معنویت دور میشود، وجدان و شرم از خداوند در افراد کاهش پیدا میکند. فلذا خشونت در افراد بیشتر میشود.
وی با تاکید بر تبعات رواج خشونت در جامعه گفت: وقتی خشونت در جامعه و خانواده افزایش پیدا میکند، خشونت و گفتمان نفرت مردم علیه مردم بیپاسخ نمیماند. بنابراین رواج خشونت در جامعه دور باطل میشود. اعتماد عمومی نیز در پی آن خدشهدار میشود. در نتیجه وقتی خشونت به نسبت کاهش نشاط اجتماعی افزایش پیدا میکند، روابط نامشروع در جامعه زیاد میشود.
مهمترین تبعات رواج خشونت در جامعه قتلهای خانوادگی، نزاع، کودکآزاری، سرقت و هرج و مرج در جامعه میشود. برای اینکه از چنین رخدادهایی جلوگیری شود، مسوولان ذیربط باید مشکلات اقتصادی را حل کنند. دولت باید شرایطی در کشور برقرار کند تا مردم نشاط اجتماعی داشته باشند و در کنار آن جان و مالشان در امنیت کامل باشد وگرنه عواقب رواج خشونت در جامعه دامان همه را میگیرد و در جامعه ایجاد هرج و مرج و ناامنی میکند.
لینک کوتاه :