اشتباه محاسباتی واشنگتن
به گزارش جهان صنعت نیوز: به دنبال سفر نانسی پلوسی به این جزیره، ارتش چین مانورهای دریایی و هوایی چندروزه بیسابقهای را در مناطق اطراف این جزیره برگزار کرد، در این میان، چین به مانورهای این چند روز بسنده نکرد و دیروز اداره امنیت دریایی این کشور اعلام کرد که به مدت یک ماه به انجام مانورهای نظامی در مناطق مختلف در امتداد سواحلش در بخش شمال غربی دریای زرد ادامه خواهد داد. همچنین به گفته دیپلماتها و تحلیلگران امنیتی، اقدام چین در قطع برخی خطوط ارتباطی با ارتش آمریکا خطر تشدید تصادفی تنشها بر فراز تایوان در یک دوران بحرانی را افزایش میدهد.
«داگ باندو» استاد دانشگاه و عضو اندیشکده کاتو در این خصوص، در مقالهای با عنوان «آیا نانسی پلوسی آمریکا و چین را در مسیر جنگ قرار داد؟» برای پایگاه «۱۹۴۵» نوشت: «نخستین گام به سوی جنگ آمریکا و چین؟ سفر نانسی پلوسی، رییس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان، گستاخی و بیپروایی خودنماگونهای را نشان داد که مشخصه سیاست خارجی ایالات متحده است. نگرش ساکنان واشنگتن ساده است: ما ارباب جهان هستیم، ضروری و قدرتمند، و باید از آن اطاعت کرد. همه روی زمین باید تسلیم شکوه و عظمت ما باشند. در هر پایتخت ملی دیگری، فجایع نظامی فاجعهبار در دو دهه اخیر باعث تغییر رژیم شده است. چندین جنگ شکست خورده و دهها هزار تلفات، کشته، معلول و مجروح، که بسیاری از آنها برای حیات قربانی شدهاند. کشورهای خارجی نابود شدند. صدها هزار خارجی کشته شدند. میلیونها نفر آواره شدند و بسیاری دیگر هرگز به خانههای خود بازنگشتند. چرا امروز کسی برای رهبری به واشنگتن نگاه میکند؟
در آمریکا، هیچیک از سیاستگذاران برای این آشفتگی وحشتناک سیاستگذاری پاسخگو نبوده است. مهمترین، قدرتمندترین و نظامیگراترین کشور جهان بهطور کامل تحت تاثیر عواقب قرار نگرفته است، و هر چه بیشتر هر چیزی را که در سر راهش است نابود میکند. دولت بایدن آخرین بحران سیاست خارجی را کاملا بد مدیریت کرد و نباید در مورد این مساله هم اشتباه را تکرار کند.
امروز عقبماندههای دولت اوباما در قدرت هستند که عمدتا سیاستهای دولت ترامپ را اجرا میکنند. این امر نتیجه حماقت دو حزبی است. آمریکا بار دیگر اروپاییها را باوجود اعتراضات و مخالفت آنها به وابستگان امنیتی بدل کرده است، این دولت، مواضع سنتی آمریکا مبنی بر تسلیم متعصبانه به سعودیها و اسراییلیها را در حالی که تهدید به جنگ علیه ایران میکرد، برعهده گرفت و تنشهای نظامی با چین را افزایش داد و خطوط قرمز را به چالش کشید که میتواند منجر به جنگی تمامعیار با دومین کشور قدرتمند جهان شود. اگرچه خطر به ظاهر همهجا در کمین است، امروز تایوان آتشینترین مساله بینالمللی پیشروی آمریکاست.
سفر اخیر پلوسی نشاندهنده غرور شخصی غیرمسوولانه است. بعید است که پس از انتخابات نوامبر که انتظار میرود جمهوریخواهان اکثریت را به دست بیاورند، او رییس مجلس نمایندگان باقی بماند، او میخواهد نقش یک دولتمرد جهانی را بازی کند و پیش از از بین رفتن قدرتش از سوی طرفداران ستایشگر در سراسر جهان تمجید شود. دولت تایوان از او استقبال کرد – به سختی میتوانست غیراز این انجام دهد – اما تردیدهای محلی قابل توجه بود. مردم محلی متوجه شدند که بهای زیادی برای غرور سیاسی او خواهند پرداخت. البته او به عنوان مدافع مظلومان و ناجی تهدیدشدگان ظاهر شد و سفر خود را به عنوان نمایش حمایت آمریکا از تایوان معرفی کرد. ظاهرا تصور میکرد که حضورش به عنوان یک طلسم جادویی عمل میکند، شاید حتی او را به نوعی قدیس حامی تبدیل میکند و از ایالت جزیرهای محافظت میکند که به طور رسمی توسط آمریکا به رسمیت شناخته نشده است.
در واقع، تایوان با حمله فوری مواجه نشد. پکن هیچ برنامهای برای تهاجم نداشت و بدون برنامهریزی دقیق و مهمتر از آن، شرایط قانعکننده، بحران نظامی ایجاد نخواهد کرد. هیچوقت فرصتی برای ممانعت از سرنگونی هواپیمای او وجود نداشت: اگر رهبری چین جنگ را انتخاب کند، این کار را بر اساس شرایط خود انجام خواهد داد، نه سیاستمدار آمریکایی متعصب و احتمالا ناتوان. اگرچه مقامات واشنگتن در تصویرسازی از اقدامات خود با عواقب مشکل دارند- بالاخره هزینه آن معمولا برعهده دیگران است- سفر خودمحور و کوتهبینانه پلوسی تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدتی خواهد داشت. تاثیر فوری آن، سرد کردن روابط ایالاتمتحده و چین و تشدید فشار چین بر تایپه است.
به عنوان مثال، پکن با قطع تماسهای دوجانبه با ایالات متحده در تعدادی از زمینهها پاسخ داد.PBS گزارش داد: «وزارت خارجه چین روز جمعه گفت: گفتوگو بین فرماندهان منطقهای آمریکا و چین و روسای دپارتمانهای دفاعی، همراه با گفتوگوها در مورد امنیت دریایی نظامی لغو خواهد شد. این وزارتخانه گفت که همکاری در زمینه بازگشت مهاجران غیرقانونی، تحقیقات جنایی، جرائم فراملی، مواد مخدر غیرقانونی و تغییرات آب و هوایی به حالت تعلیق در خواهد آمد.
در حالی که هیچیک از این گفتوگوها حیاتی نیست و برخی ممکن است در نهایت احیا شوند، پیشبینی میشود که تصمیم چین به طور بالقوه و دائمی روابط ایالات متحده و جمهوری خلق چین را کاهش دهد. این امر منفعتی را که ممکن است از همکاری دوجانبه حاصل شود به حداقل میرساند و مشکلات و اختلافنظرها را تشدید میکند و حتی جزئیترین مناقشات را نیز در بر میگیرد. با توجه به رابطهای که قبلا مملو از اختلافنظر و خصومت است، به نظر میرسد شرایط عادی جدید، آستانه فروپاشی دیپلماتیک، رویارویی خشونتآمیز و حتی جنگ را کاهش دهد.
تغییر رویکرد پکن در قبال تایوان میتواند خطرناکتر باشد. آمریکاییهایی که تصور میکنند این موضوع پیرامونی است، تاریخ و نقش پیچیده جزیره را به عنوان توتم ملیگرایانه چین نادیده میگیرند. اعتقاد به اینکه تایوان به درستی بخشی از چین است، به همان اندازه که میتوان تصور کرد، به اتفاق آرا نزدیک است، از استادان ژونگ نانهای تا دانشآموزان در کلاسهای کالج. در واقع، تفسیر رسانههای اجتماعی در مورد دیدار پلوسی شامل تماسهایی برای سرنگونی هواپیمای او بود.
همچنین انتخاب پکن صرفا تهاجم نیست. جمهوری خلق چین ابزارهای متعددی برای تحت فشار قرار دادن این کشور جزیرهای دارد. تهاجم آخرین راه چاره است که اگر همه چیز شکست خورده باشد، باید اتخاذ شود. انبوهی از مراحل میانی وجود دارد که احتمالا در روزهای آینده فعال خواهند شد. به عنوان مثال، دیدار پلوسی باعث محاصره واقعی اقیانوس شد، با تمرینات آتش زنده که تایوان را در بر گرفت.
چین هرگز به این اندازه نزدیک به جزیره اصلی عمل نکرده است، این فعالیتها نوعی آمادهسازی برای محاصره رسمی احتمالی است. پکن همچنین برخی محدودیتهای تجاری را اعمال کرد؛ در ابتدا به صورت جزئی، اما دوباره، آزمونی بالقوه برای اقدامات هماهنگتر و مهمتر در آینده است. تمایل به تحمل هر شکلی از هویت بینالمللی مجزا برای تایوان احتمالا ناپدید میشود، با تلاشهای بیشتر برای برگرداندن دهها کشور کوچک، بهعلاوه واتیکان، که هنوز تایوان یا جمهوری چین را به رسمیت میشناسند.
بزرگترین نگرانی این است که چین به احتمال زیاد دمای نظامی در این تنگه را برای همیشه افزایش خواهد داد. نفوذهای هوایی، مانورهای دریایی و آزمایشهای موشکی بیشتر خواهد بود. هدف این خواهد بود که به طور همزمان زندگی تایوانیها را مختل و دولت تایپه را متقاعد کند که مذاکره بهتر از مقاومت است. آمریکا نمیتواند به راحتی پاسخ دهد. ارتش آمریکا که در فاصله بیش از ۷۰۰۰ مایلی از خانه و تنها حدود ۱۰۰ مایل از جمهوری خلق چین قرار دارد، در مضیقه خواهد بود، به خصوص اگر متحدان محلی، از جمله ژاپن و کرهجنوبی، به دنبال کاهش خطرات خود باشند. امروز دو مورد آخر ممکن است در مورد وقوع احتمالات آینده صحبت کنند. این بدان معنا نیست که آنها فردا با چین مقابله خواهند کرد و پکن میتواند کارهای بیشتری انجام دهد. برگزاری منظم مانورهای نظامی و ایجاد اختلال در تردد به تایوان ادعای ارضی جمهوری خلق چین را تایید میکند، تایوانیها را به خاطر ارتباطاتشان با ایالات متحده مجازات و آمریکا را شرمنده میکند، مگر اینکه واشنگتن نشان دهد که مایل به رویارویی نظامی بدون نتیجه مثبت محتمل است. اگر ایالات متحده وارد عمل میشد، در یک بازی نظامی تا این اندازه نزدیک به چین تا کجا پیش میرفت؟
تئاتر عمومی پلوسی پیامدهای طولانیمدت بیشتری خواهد داشت. کشورهای متحد که در دوران فاجعهبار بوش دوم و دولتهای عجیب و غریب ترامپ زندگی کردهاند، به شدت نسبت به حملات گسترده استکبار، بیمسوولیتی و بیکفایتی واشنگتن حساس هستند. اضافه شدن دولت بایدن به این فهرست، با توجه به نگرانی از شگفتیهای دیگری که واشنگتن در انتظارش خواهد بود، کشورهای متحد و دوست را از امضای قرارداد با ایالات متحده در برنامههای آینده ضد چین منصرف خواهد کرد.
فرار پلوسی زمانی اتفاق میافتد که چینیها به آمریکاییها چراغ سبز گشایش دیپلماتیک میدادند. با این حال، خطر رویارویی نظامی با جمهوری خلق چین، که ملتهای آن را به اهداف زمان جنگ تبدیل میکند، تشدید شدیدی خواهد بود. با در نظر گرفتن چنین مسیر پرمخاطرهای، هیچیک از این ملتها از چیزی که به نظر میرسد یک دوره التهابی بیدلیل است، که هیچ مزیت مثبتی ارائه نمیدهد، حمایت نمیکنند. با این حال، به نظر میرسد که ایالاتمتحده مصمم است نشان دهد که نمیتوان به آن اعتماد کرد که مسوولانه عمل کند.
علاوه بر این، فرار پلوسی احتمالا ارزیابی پکن از تایپه را تغییر داده است. نگرش چینیها نسبت به هرگونه تلاش برای ارتقای استقلال یا جداییطلبی تایوان مدتهاست که عصبی بوده است. چین به طور فزایندهای ایالات متحده را در حال تغییر وضعیت موجود میبیند که شامل تعهد واشنگتن به «سیاست چین واحد» میشود. دولت ترامپ اقداماتی را برای ترویج هویت بینالمللی منحصربهفرد تایپه انجام داد. سیاستگذاران ارشد مانند مشاور امنیت ملی ترامپ (جان بولتون) و وزیر امور خارجه (مایک پمپئو) اکنون از به رسمیت شناختن مجدد دیپلماتیک تایوان حمایت میکنند. بایدن سه بار گفته است که ایالاتمتحده از تایوان دفاع خواهد کرد؛ اظهاراتی که مخالفتهای بعدی دستیاران او نتوانست آنها را پاک کند.
مقام ارشد قانونگذاری آمریکا که دومین مقام ریاستجمهوری است، به تازگی به این کشور سفر کرده است و به نظر میرسد در تایپه کار رسمی انجام میدهد. در نتیجه، چین احتمالا گزینههای قهری خود که شامل روابط دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی است را با جدیت بیشتری آماده میکند. پلوسی به جای اینکه جمهوری خلق چین را از این اقدام منصرف کند، تقریبا به طور حتم آنچه را که احتمالا به یک بحران سیاسی و اقتصادی تبدیل میشود و میتواند به راحتی به یک بحران نظامی تبدیل شود، سرعت بخشیده است. واشنگتن نمیتواند از پکن انتظار عقبنشینی داشته باشد: تایوان برای چین، مردم و رهبران آن بسیار مهمتر از آمریکا است. در نتیجه، جمهوری خلق چین بسیار بیشتر هزینه و ریسک خواهد کرد. نتیجه ترسناک میتواند اولین جنگ در مقیاس بزرگ بین دو قدرت هستهای، با تهدید همیشگی تشدید تنش هستهای باشد.
حمله چین هنوز بعید به نظر میرسد. این جنگ منجر به خونریزی خواهد شد، البته نه به اندازه حمله به جزیره اصلی. این موضوع به طور چشمگیری نشاندهنده بیحوصلگی پکن خواهد بود، بدون اینکه متحمل عواقب ناشی از شروع یک حمله تمامعیار شود. کدام یک از منتقدان چین حاضر است جان مردم خود را به خطر بیندازد و برای بازیابی جزایر نسبتا ناچیز مداخله نظامی کند؟ چه کسی اعتبار مالی خود را به خطر میاندازد و روابط اقتصادی خود را با جمهوری خلق چین قطع میکند، همانطور که علیه روسیه انجام شد؟ جهان احتمالا فقط تماشا میکند.
با این حال، آغاز اقدام نظامی خشونتآمیز خطهای قرمز را درمی نوردد. تنشهای منطقهای ایجاد خواهد شد. روابط آمریکا و چین از بین خواهد رفت. و کشورهای منطقه، از متحدان ایالات متحده گرفته تا کشورهای غیرمتعهد رسمی، مانند هند و اندونزی، باید ضرورت تسریع تسلیح مجدد و همکاری با آمریکا را در نظر بگیرند. جهان به طور قابل ملاحظهای خطرناکتر خواهد شد.
بهترین حالت امروز، مخالفت هر دو طرف است. با این حال، ظاهرا دیدار پلوسی محاسبات پکن را تغییر میدهد، اما نه به سمت سکون. بحران در تنگه تایوان همیشه ممکن بوده، اما حالا به نظر محتمل است. قصد نانسی پلوسی در نهایت بیاهمیت است. او چه قصد آخرین سفر خود برای مانور قدرت را داشته باشد و چه در حمایت از تایوان، دولت جزیره را در معرض خطر بیشتری قرار داده و در عین حال پایه و اساس روابط آمریکا با چین را تضعیف کرده است. میراث او میتواند تسریع وخامت روابط دوجانبه و هموار کردن مسیر به سوی یک جنگ بزرگ دیگر در آسیا و اقیانوسیه باشد. برای توصیف اعمال او احمقانه و بیپروا به سختی کافی است.»
لینک کوتاه :