ردیابی سرمایه در بازار ریزشی

احمد یزدان‌پناه *

ابتدا یادی کنیم از استاد بزرگوار و باسواد ما در دانشگاه ایالتی ایوا که یلی بود از ییل در درس اقتصاد مالی. وقتی به بحث «اصلاح قیمتی» شاخص سهام و افت شدید یا سقوط قیمت سهام می‌رسیدیم با تمثیلی شروع می‌کرد و می‌پرسید: آیا شگفت‌زده و متعجب نشده‌اید وقتی یک لنگه یا یک جفت جوراب خود را که پس از شست‌وشو به همراه سایر لباس‌ها در خشک‌کن گذاشته بودید دیگر هرگز آن را ندیده‌اید؟ این از آن معماهای پر از ابهام و بدون پاسخی است که هرگز جوابی برای آن داده نشده است. بسیاری از مردم همین احساس را در مورد پولی که در حساب کارگزار خود گذاشته‌اند تا به نمایندگی از آنها صرف خرید سهام کنند دارند؛ آن پول کجا رفت؟ برای آرامش شما باید گفت خوشبختانه پول عاید شده و یا زیان دیده ناشی از معامله یک سهم ناپدید نمی‌شود. مراد این یادداشت آن است که در این باره کمی توضیح دهد.

مباحث کلیدی این یادداشت را می‌توان در این موارد فهرست که وقتی در بازار سهام قیمت‌ها سقوط می‌کنند و یک سرمایه‌گذار یا خریدار سهم، متضرر شده و بخشی از پول خود را از دست می‌دهد، پول مزبور با توزیع مجدد به شخص دیگری نمی‌رسد. در اصل، پنداری دود شده و به هوا رفته اما در حقیقت این گمشدگی، محصول و بازتابی از کاهش منافع سرمایه‌گذار و کاهش ارزش آن سهم در چشم و دل آن سهامدار یا سرمایه‌گذار است. آن ناپدیدی به علت آن است که قیمت‌های سهام هم مثل هر کالا و دارایی دیگری توسط قوای بازار، عرضه و تقاضا و همچنین توسط درک و احساس سرمایه‌گذار از روش و قابلیت رشد آن سهم تبیین می‌شوند. قبل از آنکه به چگونگی ناپدیدی پول بپردازیم، مهم است که درک و فهم درستی از این معنی داشته باشیم که صرف نظر از اینکه بازار سهام در وضع صعودی و خوش‌بینانه یعنی «گاونشان» (Bull market) است یا برعکس «خرس نشان»(Bear market) یعنی نزولی است و سرمایه‌گذاران با بدبینی و عدم اعتماد به آینده آن بدان می‌نگرند، این عرضه و تقاضای یک سهم است که قیمت آن را تعیین و تبیین می‌نماید و این نوسانات قیمت آن سهم است که سود و زیان شما را شکل می‌دهد.

غیب‌شدگی پول

اگر شما به فرض سهامی را به ۱۰۰۰ تومان بخرید و سقوط بازار آن را به ۵۰۰ تومان رسانده باشد شما متحمل یک زیان ۵۰۰ تومانی به ازای هر سهم مزبور شده‌اید. ممکن است این احساس و تصور را داشته باشید که این مبلغ و این پول از‌دست‌رفته به شخص دیگری رسیده ولی این تلقی و برداشت کاملا عاری از حقیقت است. این پول به جیب شخصی که آن سهم را از شما می‌خرد نمی‌رود. برای مثال فرض کنید شما در این فکر بودید که سهمی را به قیمت ۱۵۰۰ تومان بخرید و قبل از اینکه شما تصمیم به خرید آن بگیرید و اقدامی کنید، سهم مزبور به ۱۰۰۰ تومان تنزل کرد. شما تصمیم دارید آن را به قیمت جدید ۱۰۰۰ تومان بخرید ولی این کاهش قیمت ۵۰۰ تومانی را نباید به عنوان عایدی یا سود برای خود حساب کنید. در عوض شما آن سهم را در قیمت جاری و فعلی بازار به ۱۰۰۰ تومان خریدید. شما در ذهنتان ۵۰۰ تومان صرف کرده‌اید ولی به طور واقعی و در عمل ۵۰۰ تومانی در کار نیست و در این رابطه چیزی عاید شما نشده است.

با این وجود اگر سهم مزبور از ۱۰۰۰ تومان به ۱۵۰۰ تومان برگردد، شما یک عایدی ۵۰۰ تومانی به ازای هر سهم نصیبتان می‌شود؛ ولی این نفع و عایدی ۵۰۰ (Gain) تومانی شما منطقا از برگشت افزایش قیمت آن سهم محقق شده است. آنچه گفته شد درست درباره سهمی که شما نگه داشته‌اید و قیمت آن افت می‌کند و منجر به آن می‌شود که شما آن سهم را با ضرر و زیان بفروشید صدق می‌کند.

شخصی که با قیمت پایین‌تر آن را می‌خرد یعنی با قیمتی که شما آن را فروخته‌اید، لزوما به معنی آن نیست که از زیان و ضرر شما سود برده است چراکه باید صبر کند تا قبل از سود بردن، شاهد افزایش و صعود آن سهم باشد. شرکت ناشر آن سهم هم هیچ پولی از کاهش قیمت سهم شما نصیبش نمی‌شود.

ماهیت متناقض پول

خواهید گفت هنوز به پرسش «پول ما کجا رفته؟» پاسخی داده نشده است. حق با شماست! سرراست‌ترین جواب به این پرسش آن است که واقعا پول ناپدید گشته، دود شده و به هوا رفته و یا آب شده و به زمین رفته است؛ گم شدن آن در طول کاهش تقاضا برای آن سهم رخ داده ولی کجا رفته است؟ ناکجاآباد یا به طور مشخص‌تر، با کاهش احساس، درک، تلقی و نظر مناسب و مطلوب سرمایه‌گذار نسبت به آن سهم ناپدیدی پول بروز و ظهور کرده است. به زبان محاوره افت قیمت و ارزش سهم، آن را از چشم شما انداخته است. اما این استعداد، توانایی، ظرفیت و قابلیت «پول» برای محو خود در فضایی نامعلوم، نمایشگر پیچیدگی و تا حد زیادی ماهیت تناقضی پول است. پول آنچنان نقشی چندچهره در زندگی ما بازی می‌کند که از فهم پیچیدگی‌ها و مشکل بودن ابعاد وجودی آن عاجز می‌مانیم.

ابعادی که در عین حال نامشهود و ناملموس بوده و در طنازی‌های رویاهای ما نقش‌آفرین است و خیالبافی‌ها و توهم‌های آدمیان را رنگ و لعاب و جلا می‌دهد و همزمان در بعد سخت و فیزیکی خود واسطه کسب و به دست آوردن نان روزانه ما و مایحتاج روزمره است. به بیان دقیق‌تر و کامل‌تر، این دو لایه بودن و نقش دو‌گانه پول، در دو بعد و دو بخش تشکیل‌دهنده ارزش بازار یک سهم را نمایندگی می‌کند؛ «ارزش ضمنی و ارزش آشکار».

ارزش ضمنی یا پنهان

ارزش بازاری سهم می‌تواند با تغییرات ارزش ضمنی و نهانی آن سهم خلق یا محو شود یعنی ارزشی که توسط ادراک و تلقی شخصی و تحقیق و تفحص سرمایه‌گذاران و تحلیلگران بازار سرمایه تبیین شود. برای مثال برای یک شرکت دارویی که امتیاز و پروانه ساخت و حق ثبت اختراع ( Patent) یک داروی آرام‌بخش را از دولت گرفته، آن هم در زمانی که خیل عظیم سرمایه‌گذاران بورس مشکل اعصاب پیدا کرده‌اند، ارزش ضمنی و تلویحی بسیار بیشتری از داشتن یک فروشگاه دو نبش دارد. البته باید تاکید کرد در کجای دنیا توده‌های مردم را به بازار فوق تخصصی و ریسکی سهام دعوت و اغوا می‌کنند؟ بسته به ادراک و تلقی و برداشت و احساس و انتظارات سرمایه‌گذاران برای سهم مزبور، ارزش ضمنی بر پایه درآمدها و پیش‌بینی سود (earning) قرار می‌گیرد. اگر ارزش ضمنی سهم در معرض تغییرات واقع شود- که در واقع عواملی انتزاعی مثل باورها و هیجانات و احساسات منشاء آن باشند- قیمت سهم از آنها متابعت و پیروی می‌کند. برای مثال اگر ارزش ضمنی یا پنهان کاهش یابد، صاحبان آن سهام را با ضرر و زیان مواجه می‌کند زیرا دارایی آنها حالا ارزش کمتری نسبت به قیمت اولیه آن پیدا کرده است. دوباره باید اشاره شود که این پول لزوما به دست شخص دیگری نمی‌رسد؛ فقط در ادراک، تلقی و احساس سرمایه‌گذار گم و ناپدید شده و گویی به صورت یک روح سرگردان درآمده است.

ارزش آشکار و پیدا

حالا که تا حدی به بعد «غیرواقعی» و تخیلی ویژگی و خصلت پول پرداخته شد، نمی‌توان و نباید از بعد ارزش آشکار و پیدای آن که ارزش مستحکم و سخت یک شرکت بدان منوط است غافل ماند. با ارجاع به معنی و مفهومی که از آن به ارزش حسابداری یا برخی مواقع، «ارزش دفتری» (book value) یاد می‌شود، می‌توان ارزش ضمنی را با جمع تمام «دارایی‌ها» و کسر «بدهی‌ها» از آن، محاسبه کرد. بر همین اساس، این عدد میزان پول و مبلغی را نشان می‌دهد که وقتی شرکت تمامی دارایی‌های خود را به قیمت عادله بازار فروخته و از محل آن تمام بدهی‌های خود را پرداخته باقی می‌ماند. هر چند بدون ارزش آشکار، ارزش ضمنی شرکت وجود نخواهد داشت ولی باید توجه کرد که این تغییر و تعبیر سرمایه‌گذاران از چگونگی به‌کار‌گیری مطلوب یک شرکت از ارزش آشکار آن است که به ارزش ضمنی آن شرکت استحکام و توان می‌بخشد.

مثالی برای تردستی ناپدیدی

فرض کنید یک شرکت بورسی قدر و معظم به نام «X» پنج میلیون سهام در دست مردم دارد. اگر یکی دو اصلاح قیمتی شاخص و یا ریزش به سهام او بخورد و ارزش هر سهم شرکت مزبور مثلا دو هزار تومان افت کند، آن شرکت معادل ۱۰ میلیارد تومان از ارزش «ضمنی» خود را از دست می‌دهد. از آنجا که شرکت «X» میلیاردها تومان به ارزش روز دارایی‌های مشهود و ملموس دارد، می‌دانیم که تغییری در ارزش آشکار او رخ نداده و لذا جالب است که ایده و قصه ناپدیدشدن پول و دودشدن و رفتن به هوا بسیار مشهودتر و عینی‌تر می‌شود.

خلاصه بحث

وقتی سرمایه‌گذاران، تحلیلگران و حرفه‌ای‌های بازار سرمایه اعلام می‌کنند که از فلان شرکت برآورد و تصویر آنها مساعد نیست و حال خوبی ندارد، لذا سرمایه‌گذاران برای سهام آن شرکت مایل نیستند همان مقدار و مبلغی را بپردازند که قبلا مایل و راغب بودند. نکته مهم آنکه وقتی ادراک (perception)، احساس، تلقی، برداشت و تعبیر سرمایه‌گذار از یک سهم کاهش می‌یابد و افول می‌کند، تقاضای آن سهم هم به نوبه خود کاهش یافته و منجر به افت قیمت آن سهم می‌شود. در بازار «خرس نشان» یعنی بازاری که قیمت سهام روند نزولی و کاهشی به خود گرفته و سرمایه‌گذاران با ابهام و تردید و نااطمینانی مواجه و به آینده بازار بدبین هستند، درک و احساس گفته‌شده نسبت به توانایی‌های بازار در خلق ثروت منفی است و همه خود را متضرر و مالباخته می‌بینند. به دیگر سخن، اگر می‌خواهید تصوری از «بازار سهام» داشته باشید آن را به عنوان وسیله‌ای عظیم برای خلق و نابودی ثروت بپندارید. هیچ‌کس در حقیقت به درستی نمی‌داند چرا جوراب‌هایی را که در خشک‌کن گذاشتید، هرگز از آن بیرون نیامدند، ولی دفعه بعد که از اینکه قیمت سهم از کجا آمد و به کجا رفت، حیرت زده و شگفت‌زده شدید و سوال برایتان پیش آمد، لااقل این موفقیت را پیدا کرده‌اید که آن را نتیجه و محصول درک و احساس خود از بازار بدانید.

* اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 280352
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا