فرسایشی شدن مذاکرات و فرسوده شدن مردم
به گزارش جهان صنعت نیوز: فرسایشی شدن گفتوگوهای هستهای که از دهه ۱۳۸۰ شروع شده و رییسی چهارمین رییسجمهوری است که با آن دست به گریبان است، پیامدهای اندوهبار و فاجعهبار پرشماری بر زندگی امروز و فردای ایرانیان داشته و دارد. غمانگیزترین پیامد ناتوانی در یکسره کردن این پرونده در دو سر نقاط مرزی رها کردن غنیسازی اورانیوم و تولید آن تا نقطهای که دیگر نمیتوان از آن جلوتر رفت و آرزوی نظام سیاسی است، شهروندان ایرانی را فرسوده کرده است. شهروندان ایرانی علاوه بر اینکه باور دارند این پروژه بار سنگینی از فشارهای اقتصادی را بر دوش آنها گذاشته است و سفرهشان خالی و خالیتر شده و خواهد شد اعتمادشان را به توانایی مدیران در حل این مساله از دست دادهاند. علاقهمندان به سیاست و اقتصاد سیاسی باور دارند دولتهای ایران همانند هر دولتی میتوانند به دو عنصر تکیه کنند و سفت و استوار بمانند: داراییهای مادی که برای برخی کشورها همان درآمد نهادهای گوناگون به ویژه درآمد خانوادهها و بنگاههاست که بخشی از آن به صورت مالیات به دولت داده میشود و نیز عنصر اعتماد اجتماعی و سیاسی. با توجه به موقعیت ویژه ایران که دولتها برای کسب درآمد به درآمد حاصل از صادرات نفت و دیگر کالاهای نزدیک به نفت وابستهاند، میتوان گفت این درآمد نیست شده و از حالت عادی بیرون آمده و نمیتوان به ادامه درآمد با وضعیت فعلی و گیر کردن پرونده هستهای به آن امید بست. از سوی دیگر درآمد کاهنده میلیونها شهروند ایرانی که از راه مزد و حقوق به دست میآمده نیز دیگر چیزی ندارد که دولت بخواهد بردارد. آخرین برداشت بزرگ دولت از درآمد میلیونها شهروند ایرانی حذف دلار ارزان و فروش آن به قیمت بازار بود و هست که به تورم شتابان سالهای پیش افزوده شده و قدرت خرید کاهش یافته است و چیزی در آن دیده نمیشود که نظام سیاسی به آن متکی باشد. همچنین روند کاهنده تولید صنعتی و تولید مواد غذایی و تجارت انحصاری بنگاهها را نیز بیجان کرده و دولت میخواهد از داراییهای کالایی مردم مالیات بگیرد که ناشدنی است. به این ترتیب فرسایشی شدن گفتوگوها برای حل مساله هستهای بیش از هر چیز به فرسوده شدن شهروندان منجر شده است. هنر سیاستمداران و گفتوگوکنندگان این است که در بدترین موقعیتها بهترین نتایج را برای شهروندان بگیرند نه اینکه در بهترین موقعیتها بدترین دستاوردها را به شهروندان ارمغان دهند.
لینک کوتاه :