پرونده حمایت از تروریسم جایگزین پرونده هستهای
مهدی مطهرنیا *
تحلیلگر مسائل بینالمللی- محور اصلی طرح پرونده هستهای ایران دستیابی ایران به انرژی هستهای صلحآمیز و یا حتی هراس قدرتهای بزرگ جهان از داشتن بمب هستهای توسط تهران نیست. به بیان دیگر، طرح پرونده هستهای علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از نقاط طرح کلیت مسائل مربوط به ایران پس از انقلاب به عنوان یک بازیگر مهم در منطقه و موثر در نظام بینالملل در مقام یک چالشگر در برابر وضع موجود است. بخواهیم یا نخواهیم، انقلاب اسلامی بعد از پیروزی خود با جهتگیری صدور انقلاب اسلامی و تکیه بر ایدئولوژی و استفاده از این برای تحکیم جهتگیری ایدئولوژیک خود، زمینههای زیر پرسش بردن وضع موجود و نظم حاکم بر آن را فراهم کرد و با تغییر و تحولاتی که در جهان بعد از فروپاشی نظام دوقطبی و دوران گذار رخ داد، مساله ایران هرچه که گذشت، چهره نشان داد. تا اینکه مساله هستهای به عنوان یک موضوع اصلی در ارتباط با تهران مطرح شد. در سال ۲۰۱۵ نیز پس از کش و قوسهای فراوان شاهد آن بودیم که مقوله پرونده هستهای در قالب برنامه جامع اقدام مشترک مطرح شد.
عنوان «برنامه جامع اقدام مشترک» خود مشخصکننده همین معنا است. یعنی برنامهای که در آن همه مسائل مربوط به ایران انقلابی با رویکردهای غیرعادی در نظم موجود نظام بینالملل مورد توجه قرار گیرد و در نهایت تهران را به یک بازیگر عادی تبدیل کند. این آن چیزی بود که دموکراتها در زمان اوباما دنبال کردند و منجر به توافق برجام شد.
در این چارچوب شاهد شکلگیری این معنا هستیم که جمهوری اسلامی ایران برجام را پذیرفت اما برجام را تنها مربوط به پرونده هستهای کرد لذا دو تفسیر در باب برجام در برابر هم قرار گرفت. یک تفسیر موسع موضوعی است که آمریکا داشت و به طور گسترده قائل بر این امر بود که ایران با امضای برجام و توافق بر سر مساله هستهای وارد پروندههای دیگر و عادیسازی رفتارها و کنشها در نظام بینالمللی شود. دیگری هم نگاه موسع، نه از نظر موضوعی بلکه از منظر نتیجه بود که تهران داشت. به این معنا که تهران تنها برجام را محدود به پذیرش مسائل مربوط به هستهای دانست اما معتقد بود که تمام پروندههای ایران در باب تحریمها باید بسته شود، به گونهای که بعد از برجام اعلام میشد چرا همه تحریمها برداشته نمیشود و منظور از همه تحریمها تحریمهای متوجه پرونده هستهای نبود و تحریمهایی که در پروندههای دیگر مد نظر بود را نیز در بر میگرفت. لذا اکنون که توافق وین مطرح است- توافق نوشتهشدهای که اروپاییها ارائه کردند و آمریکا پذیرفته اما ایران هنوز اعلام موضع نکرده است- حتی بازگشت به برجام را ارائه نمیکنند چراکه تحریمهای ترامپی بعد از توافق برجام اعمال شده است. یعنی آنچه که مثلا در باب تحریمهای سپاه پاسداران گفته میشود بعد از توافق برجام است و اگر پولیتیکو مینویسد که با این توافق تحریمهای سپاه کمرنگ خواهد شد، به این معنا است که تحریمهای پس از برجام نیز باقی خواهند ماند و بازگشت به برجام ۲۰۱۵ نیز امکانپذیر نیست.
این درحالی است که رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند همه تحریمها باید برداشته شود، راستیآزمایی شود و تضمین بینالمللی اخذ شود و بالطبع زمینههای همکاری با ایران در همه جوانب بدون در نظر داشتن پروندههایی مانند حمایت از تروریسم، مسائل منطقهای ایران، حقوق بشر و حتی مساله اعراب و اسراییل فراهم شود.
از یک طرف گفته میشود که اروپا و آمریکا در توافق جدید امتیازاتی فراتر از برجام دادهاند، درحالی که در عمل حتی تحریمهای بعد از برجام که میتوان آن را تحریمهای ترامپی نامید نیز به جای خود باقی میماند و بسیاری از آنها باز هم اعمال خواهد شد.
به موازات همین معنا، هنوز پرونده هستهای با این وضعیت بسته نشده است؛ پرونده حمایت ایران از تروریسم چهره نشان میدهد. مطرح کردن مسائلی مثل طرح ترور مسیح علینژاد، جان بولتون و پمپئو و اکنون هم مساله ترور سلمان رشدی در همین راستا است. به عبارت دیگر برداشته شدن بخشی از تحریمهای مربوط به پرونده هستهای در صورت پذیرش توافق وین، تحریمهای جدیدی در قبال مبارزه با تروریسم و به اتهام حمایت ایران از تروریسم اعمال میکند که ممکن است سنگینتر باشد چراکه مقوله تروریسم مقولهای قابل تفسیرتر از پرونده هستهای حتی در موضوع ملی است.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :