معدنکاری تابع روابط
به گزارش جهان صنعت نیوز: در حوزه معدن و صنایع معدنی که همواره در راس سختترین مشاغل در دنیا بوده است، توجه به منابع انسانی یکی از شاهکلیدهای موفقیت سرمایهگذاران و فعالان معدنی است. اگر نگاهی به مجموعههای معدنی کشور داشته باشیم معمولا شاهد ورود، خروج و گردش نیروهای متخصص در این مجموعهها هستیم اما عدم پایداری و ثبات متخصصان در سازمانهای فعلی و خروج آنها باعث عدم ثبات و پایداری مدیریتی و در نتیجه عدم امکان یا تاخیر در اتخاذ تصمیمهای فنی میشود؛ چراکه با خروج هر پرسنل متخصص شاید دادهها و اطلاعات از سازمان خارج نشوند، اما به طور قطع تجربیات فنی و اجرایی از سازمان خارج خواهد شد و طبیعتا کسب تجربیات مشابه توسط فرد بعدی مشمول صرف زمان و البته هزینه خواهد شد.
در این بین مدیران سازمانهای فعال در حوزه زمینشناسی، اکتشاف، معدن و صنایع معدنی باید متوجه باشند که به قولی سندرم کمخونی سازمانی اول جایگاه خودشان را هدف قرار میدهد و موازی با این موضوع سرمایههای ارزشمند انسانی را بیارزش و مسیر موفقیت حرفهای، معیشتی، روانی و حتی زندگی آنها را مسدود میکند؛ مسالهای که راز پیشرفت کشورهای موفق و پیشرو در جهان است و در کشور ما کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
عملیاتی شدن سیستم آموزش و مهارت
در این خصوص به تازگی معاون هماهنگی و محیط کسبوکار وزارت صنعت، معدن و تجارت گفته که تربیت نیروی انسانی ماهر، نیاز بخش معدن است. سیدمهدی نیازی اعلام کرد: منابع انسانی و تربیت نیروی ماهر و توانمند در بخش معادن از اهمیت بالایی برخوردار است و در این راستا بهتازگی تفاهمنامهای با وزارت علوم منعقد شده که در این زمینه اقدامات عملیاتی مناسبی برای بخش صنعت و معدن پیشبینی شده است. وی همچنین اظهار کرده که مذاکراتی با وزارت آموزش و پرورش هم انجام شده تا در سطح مدارس بهصورت هدفمند در رشته فعالیتهای اولویتدار کشور بتوان نیروی ماهر تربیت کرد و هدایت تحصیلی را از همان ابتدای دوره آموزشی انجام داد. به گفته نیازی سیستم آموزش دوگانه (آموزش و مهارت) از ایدههایی است که به وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد شده و مورد استقبال قرار گرفته است که امیدواریم با همکاری تشکلهای بخش معدن بتوانیم عملیاتی شدن این ایدهها را دنبال کنیم.
ضعف تعامل با مدیران معدنی
در این خصوص آیدین زینالزاده کارشناس اکتشاف شرکت معدنی و صنعتی چادرملو به «جهانصنعت» گفت: طبق یک نظرسنجی که توسط موسسه Gallup از بیش از یک میلیون کارمند صورت گرفته، مشخص شده که دلیل اصلی ترک کار ۵۰ درصد از کارمندها، یک مسوول، مافوق یا مدیر بد است که این آمار گاهی تا ۷۵ درصد نیز میرسد! فارغ از اینکه کارمندها چقدر به کارشان و مجموعهای که در آن مشغول خدمت هستند علاقه داشته باشند، اگر تجربه تعامل با مدیری خوب را نداشته باشند، سازمان را علیرغم میل باطنیشان ترک خواهند کرد تا جایی که میتوان گفت آدمها محل کارشان را ترک نمیکنند بلکه مدیران خود را ترک میکنند!
دستهبندی ۴ گانه نیروی انسانی
کارشناس اکتشاف شرکت معدنی و صنعتی چادرملو با تقسیمبندی نیروی انسانی به چهار دسته بیان کرد: دسته نخست، گلدرمنها هستند؛ نیروهایی که فراتر از انتظار کار میکنند و بسیار توانمند و عالیاند. اینها حدود یک درصد از نیروهای سازمان را شامل میشوند. دسته دوم سیلورمنها هستند؛ حسب مطالعات انجامشده، به صورت میانگین، ۶ درصد از نیروهای سازمانی سیلورمنها هستند. این دسته هم فراتر از انتظار کار میکنند اما نه به اندازه گلدرمنها. دسته سوم برنزمنها؛ حدود ۴۶ درصد نیروهای سازمان برنزمنها هستند و وظایف خود را خوب انجام میدهند اما نه بیشتر از حد وظایف. اما دسته چهارم وودرمَنها (نیروهای چوبی) هستند؛ در اکثر سازمانها چون ارزیابی عملکرد درستی وجود ندارد ۴۷ درصد نیروها در این دسته قرار میگیرند یعنی نیروهایی که اگر از سازمان بیرون روند، شرایط بهتری خواهید داشت.
او تصریح کرد: معمولا در دوران بحران اقتصادی، گلدرمنها و سیلورمنها تمایل بسیاری برای خروج از سازمان دارند چون در این شرایط خواستار پیدا میکنند و از طرفی نیروهای وودرمن به سازمان میچسبند. در این شرایط چون مدیران فکر میکنند باید هزینهها را پایین بیاورند، در نتیجه هزینهها به شکل اشتباهی کاهش مییابد.
معدن وابسته به زمان محدود
زینالزاده تاکید کرد: از آنجایی که تمام مراحل معدنکاری از لحاظ قانونی به شدت به عامل زمان وابسته است، میتوان گفت اگر پارامتر زمان ارزش بیشتری نسبت به سرمایه و هزینه نداشته باشد، ارزش کمتری هم نخواهد داشت. این شرایط در زمان خروج گلدرمنها و سیلورمنها بسیار جدیتر میشود چرا که سازمان، نیروهای دارای انگیزه، وفادار، کارا و به طور خلاصه سرمایههای واقعی انسانی خود را عمدا از دست میدهند.
کارشناس اکتشاف شرکت معدنی و صنعتی چادرملو با انتقاد از وجود رابطه بازی در بخش معدن گفت: آنچه که در فضای مربوط به این حوزه در کشور مشاهده میشود، این است که حضور برخی افراد در برخی مناصب به شدت تابع روابط است و متاسفانه برنزمنها و وودرمنها حسب روابط انتخاب میشوند. این فرآیند یک نسخه کامل و بیعیب و نقص برای ابتلای یک سازمان به سندرم کمخونی است. مورد دیگر این است که مدیران ضعیف از گلدرمنها و سیلورمنها میترسند. این ترس به دلیل شناخت کافی از عدم توانمندیها خود و در نتیجه بیم از دست دادن جایگاه مدیریتی است. در صورتی که مدیران سازمانها، خود، گلدرمن و سیلورمن بوده باشند اساسا ترسی از پیشرفت پرسنل قابل اتکاء تحت مدیریت خود به دلیل ترس از دست دادن موقعیت مدیریتی ندارند.
اتمسفر ناسالم
مورد قابل توجه دیگری که زینالزاده به آن اشاره کرد بحث اتمسفر ناسالم بود. او خاطرنشان کرد: گاهی افراد در پی ضربه زدن به موقعیتهای همکاران خود هستند. در این شرایط دقیقا جای برنزمنها و وودرمنها با گلدرمَنها و سیلورمَنها عوض میشود؛ چراکه افراد توانمند به دلیل توانایی، تخصص و وفاداری نیازی به این گونه فعالیتها احساس نمیکنند و مطمئن هستند که اگر در شرایط نامطلوب قرار بگیرند، میتوانند به مدیر سازمان خود پشت کرده، آنها را ترک کنند. در نتیجه باز هم برنزمنها ووودرمنها در سازمان باقی میمانند و با رابطه به جایگاههای بالاتری دست پیدا میکنند و آنقدر این جریان ادامه پیدا میکند تا ابتلای سازمان به سندرم کمخونی مزمن شده، سازمان علیرغم اینکه وجود دارد، اما مرگ را تجربه میکند.
کارشناس اکتشاف شرکت معدنی و صنعتی چادرملو تاکید کرد: به همین دلیل است که سازمانهای دولتی کارایی خود را از دست میدهند و به مرور زمان از پرسنلی که اهل تفکر هستند خالی میشوند و به تبع آن فعالیتهای اقتصادی و تولیدی دچار مشکلات عدیده میشوند. او همچنین تصریح کرد: یکی از نکات حائز اهمیت دیگر این است که مدیران جدید سازمانها باید بیدرنگ نسبت به شناسایی گلدرمنها و سیلورمنها سازمان تحت مدیریت خود اقدام کنند و از ارزشگذاری به آنها هراسی نداشته باشند و این دسته از سرمایههای انسانی را عامل بقاء و پیشرفت خود بدانند.
کارشناس اکتشاف شرکت معدنی و صنعتی چادرملو در ادامه گفت: متاسفانه دیده شده نه تنها چنین اقدامی انجام نمیشود، بلکه درست برعکس عمل میشود و برنزمنها و وودرمنهایی از خارج از سازمان وارد میشوند و بر گلدرمنها و سلورمنها غلبه میکنند. مدیران سازمانهای فعال در حوزه زمینشناسی، اکتشاف، معدن و صنایع معدنی باید متوجه باشند که سندرم کمخونی سازمانی اول جایگاه خودشان را هدف قرار میدهد و موازی با این موضوع سرمایههای ارزشمند انسانی را بیارزش و مسیر موفقیت حرفهای، معیشتی، روانی و حتی زندگی آنها را مسدود میکند. شاید راز پیشرفت کشورهای موفق و پیشرو در جهان همین باشد.
لینک کوتاه :