«مرثیه‌ای برای دریاچه ارومیه»

دکتر سید جلال ابراهیمی *

کشتی گلمانخانه زنگ زد

قایق‌ها نمک‌شور شد

اسکله اسکلت شد

جان می‌دهد، می‌میرد

 دریاچه ارومیه

آب‌های مواج‌، نمک خاک شد

آرتمیس‌ها مردند

مرغ دریایی هجرت کرد

ارومیه داد می‌زند: «من تشنه‌ام»

یک قطره آب بریزید بر لبم

من دریاچه آذری‌ام اورمی‌یم

من آبی شور جهانم

می‌مکد چاه‌ها

خون مرا

از ژرفا می‌خشکاند مرا

برادر آذری ‌ای ایرانی

اگر بخواهید مواج خواهم شد

خواهم خندید

 و

به زندگی بر خواهم گشت

گریه و زاری سازوکار نیست

از آب‌های جاری حقم را بدهید

با آب‌های شیرین مرا یاری کنید

 

*رییس خانه اقتصاد و تجارت ایران و ترکیه

 

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 284271
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا