xtrim

تکرار کارهای احمدی‌نژاد با فاصله

محمدصادق جنان‌صفت *

نگاهی حتی از سر اشاره به سخنان و رفتارهای سیدابراهیم رییسی و نیز اعضای شاخص دولت او در این یک سال ریاستش بر دولت سیزدهم نشان می‌دهد او به شکلی حیرت‌انگیز همان کارهایی را انجام می‌دهد که ۱۷ سال پیش رییس دولت نهم انجام داد و همان حرف‌هایی را می‌زند که رییس‌جمهور اسبق می‌زد. واقعیت این است، اما سیدابراهیم رییسی نمی‌تواند در مسیری که احمدی‌نژاد انتخاب کرد و پیش رفت حتی به او نزدیک شود. اینکه نمی‌تواند خود را به احمدی‌نژاد برساند دلایل گوناگونی دارد اما مهم‌ترین آنها به شخصیت و توانایی‌های فردی و دیگری به فضای اقتصادی و سیاسی کشور در حال حاضر و در سال ۱۳۸۴ برمی‌گردد. نوشته حاضر تلاش دارد تفاوت‌های دو رییس‌جمهور که از دامان اصولگرایان برخاسته و بالاترین مقام اجرایی را به دست آوردند را تنها در برخی از موارد به ویژه سفرهای استانی که حالا دستاورد اصلی رییسی به حساب می‌آید و رسانه‌های افراطی هوادار دولت می‌خواهند آن را دستاوردی بزرگ نشان دهند بررسی کند.

پیش از اینکه به مقایسه تفاوت‌ها و شباهت‌های رفتار و گفتار دو رییس‌جمهور اسبق و مستقر بپردازیم یادآوری این نکته ضرورت تمام‌عیار دارد که تاکید شود آنچه درباره محمود احمدی‌نژاد در این نوشته می‌آید به معنای تصدیق زمامداری او نیست و این رییس‌جمهور اسبق خسارت بزرگی به ایرانیان زد. واقعیت این است که محمود احمدی‌نژاد در سپهر و در قامت رقابت‌های سیاسی در نظام جمهوری اسلامی سیاستمداری تراز نخست به حساب می‌آید. او هنگامی که توانست با بسیج ۲۰۰ هزار نفر در یک بعدازظهر، شورای شهر تهران را از چنگ اصلاح‌طلبان بی‌حال و مغرور بیرون بیاورد، در کانون توجه نهادهای قدرت قرار گرفت. آزمون بعدی برای آشکار شدن مهارت‌های سیاست‌ورزی احمدی‌نژاد در اندازه‌های بازی سیاست در ایران این بود که او را به شهرداری تهران بردند. احمدی‌نژاد در مقام شهردار پایتخت توانست از اصولگرایان دلربایی کند و برای نخستین‌بار از ابزار پوپولیسم پیچیده و چند لایه رونمایی کرد. این سیاستمدار در تراز نظام جمهوری اسلامی در دو سالی که شهردار تهران بود توزیع منابع مالی این نهاد را در اندازه‌های نه‌چندان زیاد اما بین گروه‌های بزرگ و موثر مثل آموزگاران، هیات‌های مذهبی و کارگران را در دستور کار قرار داد. احمدی‌نژاد کار دیگری که کرد رونمایی از دیدار رودررو با ساکنان تهران به ویژه منطقه‌های فقیر‌تر پایتخت بود. او در این دیدارها با سخنان سنجیده و آینده‌نگرانه که از سوی تلویزیون پوشش کامل داده می‌شد، جنبش ضداشرافی‌گری که چپ‌های مذهبی و اصلاح‌طلبان تندرو علیه هاشمی‌رفسنجانی راه انداخته بودند را از چنگ آنها بیرون آورد و در اختیار گرفت. احمدی‌نژاد در مقام شهردار تهران توانست از نردبان ساخته‌شده از سوی اصلاح‌طلبان علیه خانواده هاشمی‌رفسنجانی و نیز حزب کارگزاران سازندگی بالا برود و در انتخابات ۱۳۸۴ در بالاترین پله آن بایستد. او با کمک تبلیغاتی پیدا و پنهان برخی گروه‌ها و نهادهای خاص به دور دوم انتخابات راه یافت. او در جریان مبارزات انتخاباتی مجوز گرفت هرچه می‌تواند ضددولت‌های پیشین و نیز شادروان هاشمی‌رفسنجانی به مثابه نماد اشرافیت سخنان آتشین بر زبان آورد. او گونه‌ای سخن می‌گفت که شمار قابل اعتنایی از شهروندان که هرگز در انتخابات حاضر نمی‌شدند نیز در دور دوم به او رای دادند. داستان وی به گونه‌ای پیش رفت که اصولگرایان را گمراه کرد تا دسته‌جمعی پشت او بایستند. محمود احمدی‌نژاد به طور ذاتی یا به طور آموزش‌دیده و با توجه به موقعیتی که داشت توانست رییس دولت شود و اتفاقا نخستین نشست کابینه‌اش را نیز به جای پایتخت در مشهد برگزار کرد و شیفتگان اصولگرا را بیش از پیش به خود دلگرم کرد. شانس و اقبال نیز با او بود که درآمدهای صادرات نفت به بالاترین اندازه در تاریخ صادرات نفت رسید. این میزان درآمد صادرات نفت به او توانایی و فرصت داد با جنجال و هیاهوی بسیار به استان‌ها سفر کند و اصولگرایان را شیفته خود کند و به آنها یادآور شود اوست که شهروندان سراسر ایران را به آموزه‌های انقلاب اسلامی برگرداند.

حالا لازم است مقایسه‌ای میان تفاوت‌های شخصی احمدی‌نژاد با سیدابراهیم رییسی شود. احمدی‌نژاد یک سخنور حرفه‌ای بود، اما سفرهای او با سفرهای سیدابراهیم رییسی تفاوت مادی سنگینی داشت. احمدی‌نژاد می‌توانست بین شهروندان هر استانی که می‌رود پیش از ورود پول‌پاشی کند و نیز با توجه به خزانه انباشته از ریال و دلار وعده ساخت در هر شهر یک پتروشیمی بدهد. شعار هزاران هزار شهروندی که به استادیوم‌های شهرها می‌آمدند یکی هم این بود که «احمدی دلاور- پتروشیمی بیاور». در این مرحله بود که اصولگرایان گمراه شدند و بار دیگر در دور دوم پشت او ایستادند تا رای بیاورد.

opal

احمدی‌نژاد هر که بود و هر که هست نشان داد راه بازی دادن اصولگرایان را خوب می‌شناسد و توانست آنها را غافلگیر کند و در دور دوم ریاست‌جمهوری همه اصولگرایان سنتی را از قطار دولت و نهاد ریاست‌جمهوری پیاده کرد. گام بزرگ وی اما پرداخت یارانه ۴۵ دلاری به همه شهروندان بود که آن ۴ هزار تومان با محاسبه هر دلار برابر ۳۰۰۰۰ توان قدرت خریدی معادل ۱۳۵۰۰۰۰ تومان امروز را دارد. احمدی‌نژاد به این ترتیب بود که با استفاده از فضای خاص به مواجهه با اصولگرایان آمد و در مرحله آخر خشم آنها را برانگیخت و کاری کرد که هنوز بخشیده نشده است. نتیجه و برآیند هشت سال فعالیت احمدی‌نژاد اما فروپاشی اخلاقی جامعه و نیز هدر دادن میلیاردها دلار درآمد صادرات نفت و برجا گذاشتن هزاران کار عمرانی ناتمام در سراسر کشور بود.

او بدون ترس و بدون لکنت عباراتی شگفت‌انگیز به‌کار می‌برد، این بود که در هشت سال فعالیتش به اندازه کل عمر نظام جمهوری اسلامی کار و فعالیت انجام شده است و او در حالی که رشد اقتصادی سال ۱۳۹۱ به دره پرتاب شده و منفی ۶ درصد بود می‌گفت رشد اقتصادی هشت درصد است و با خشم به مدیرانش می‌گفت چرا می‌ترسید این را بگویید. آمارسازی‌های وی بسیار جنجال‌برانگیز بود و حرف‌های شگفت‌انگیزی می‌زد. به طور مثال او می‌گفت تاکنون هیچ‌گاه شهروندان ایرانی این میزان خوشحال نبوده‌اند چون من در هر شهر و روستا با آنها حرف زده‌ام. البته او از شکست دادن آمریکا و نیز غرب می‌گفت و اینکه کل شهروندان آمریکای جنوبی پشت سر او ایستاده‌اند.

حالا اما سیدابراهیم رییسی با سابقه‌ای یکسره در خدمت دستگاه قضایی و حضور در نهادهای انتصاب و نهادهای موثر در ساختار نظام جمهوری اسلامی بدون اینکه رقابت سنگینی را تجربه کند رییس دولت شده و یک سال از عمر دولتش نیز می‌گذرد. با توجه به اینکه در تیم او شماری از مدیران دولت احمدی‌نژاد وجود دارند و با توجه به تجربه دور اول ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد می‌توان گفت تیم او و نیز رسانه‌هایی که پشت سر او ایستاده‌اند می‌خواهند با الگو قرار دادن رفتارهای پوپولیستی احمدی‌نژاد پا جای پای او بگذارد. رییسی اما در عمل با احمدی‌نژاد فاصله دوری دارد و نمی‌تواند حتی اگر بخواهد به چند هزار متری او برسد. برخی تفاوت‌های زمانه این دو سیاستمدار و نیز تفاوت‌های شخصی آنها را در ادامه یادآور می‌شوم.

اول- محمود احمدی‌نژاد یک سخنران قهار بود و می‌توانست درباره هر رخدادی به گونه‌ای سخن بگوید که مخاطبان را جذب کند. این توانایی احمدی‌نژاد اما برای ابراهیم رییسی یک نقص بزرگ به حساب می‌آید. رییسی به دلیل اینکه چند دهه در مسند قضاوت بوده و نیز به دلیل ویژگی‌های شخصی کم‌حرف بوده و آنچه می‌خواهد بگوید را با سختی منتقل می‌کند. علاوه بر این سخنان احمدی‌نژاد علیه اشرافی‌گری و عدالت‌خواهی در جامعه مابه‌ازا داشت و شهروندان آن را در شخص شادروان هاشمی‌رفسنجانی می‌دیدند که از سوی چپ‌های مذهبی و نیز افراطیون اصولگرا طراحی شده و جا افتاده بود. اما حالا این حرف‌های عدالت‌طلبانه مابه‌ازایی ندارد و شهروندان نیز از تکرار این شعارها از سوی رییسی خسته‌اند. سخنان احمدی‌نژاد در آن سال‌ها تازه بود اما سخنان رییسی از نظر شهروندان همان حرف‌های قدیمی است که به نظر می‌رسد کپی‌برداری شده است.

دوم- در هشت سال فعالیت محمود احمدی‌نژاد بازار جهانی نفت به گونه‌ای بود که درآمدهای رویایی به خزانه بانک مرکزی جاری شده بود. در آن سال‌ها به اندازه‌ای ارز بود که برای ایجاد تقاضا باید تحریک ایجاد می‌شد. به این ترتیب محمود احمدی‌نژاد که در دوره وفور ارزی بر سرکار آمده بود با آسایش خیال و با اجازه و تشویق نهادهای قدرت و نیز شخصیت‌های سیاسی اصولگرا توانست پول‌پاشی کند و به قول خودش پول نفت را به سفره ایرانیان برساند. اوج این رفتار وی در پرداخت یارانه ۴۵ دلاری در آن سال‌ها بود. اما حالا ابراهیم رییسی مدام از نداری دولت و اینکه دولتی ورشکسته را تحویل گرفته است می‌گوید و نیز تحریم‌های سال ۱۳۹۷ هنوز ادامه دارد و دولت وی نه‌تنها نمی‌تواند پول‌پاشی کند بلکه یک نیم سال است به طور غیرقانونی افزایش حقوق بازنشستگان را به تاخیر انداخته است. او نه‌تنها نمی‌تواند پول‌پاشی کند بلکه با حذف دلار ارزان به بهانه جلوگیری از قاچاق از ایران به خارج و نیز به بهانه جلوگیری از رانت از سفره مردم برداشت می‌کند.

سوم- سفرهای استانی محمود احمدی‌نژاد سازماندهی بزرگی داشت و راهبردی برای او و نظام سیاسی بود تا شهروندان با انقلاب آشتی و پیوند بیشتری احساس کنند. همکاران احمدی‌نژاد در این کار ورزیده شده بودند و با ترفندهای ویژه هزاران نفر از شهروندان شهرهای کوچک و بزرگ را به استادیوم‌ها می‌کشاندند و آنها با امید اینکه نامه‌هایشان به رییس‌جمهور به نقطه خوبی می‌رسد به سخنرانی‌ها می‌آمدند. در این دوره اما سیدابراهیم رییسی نمی‌تواند حتی به اندازه اندک منابع ریالی برای امیدوار‌سازی شهروندان را فراهم کند. مقایسه تصویرها و فیلم‌هایی که از سفرهای استانی احمدی‌نژاد و رییسی وجود دارد گویای بزرگی و کوچکی سفرهای استانی در جذب مخاطب بوده و هست. احمدی‌نژاد و نظام سیاسی برای اینکه نشان دهند شهروندان با انقلاب هستند هزاران هزار نفر را در استادیوم‌ها و مراکز و جاهای بزرگ جمع می‌کردند اما رییسی معمولا آن‌طور که عکس‌ها نشان می‌دهد با یک جمع محدود نشست و برخاست می‌کند.

نکته بسیار بااهمیت در این رفتار مشابه دو رییس‌جمهور که باید در کانون توجه قرار گیرد نتایج این نشست و برخاست‌ها با شهروندان است. دو حالت را می‌توان تصور کرد. حالت نخست این است که این راهبرد حتی در آن سال‌های رونق و پول‌پاشی بی‌اثر بوده است و نباید تکرار می‌شد اما رییسی از سر ناگزیری این راهبرد را ادامه می‌دهد. حالت دوم این است که این نشست و برخاست‌ها با مردم موثر بوده است و پیامد آن تغییر رفتار رییس دولت‌ها بوده و هست. در این حالت باید دید احمدی‌نژاد در دوره دوم ریاست‌جمهوری چه تغییری کرد؟ آیا او به ارکان نظام توجه بیشتری کرد یا کوشش کرد از ساختار قدرت و به ویژه از اصولگرایان دوری کند؟ بی‌تردید و برپایه رخدادهای هنوز در یادها مانده نتیجه نشست و برخاست احمدی‌نژاد با شهروندان در چهار سال نخست ریاست‌جمهوری و درس گرفتن از این رفتار این بود که در چهار سال دوم فعالیتش اصولگرایان را از خود راند و با صراحت گفت به هیچ جریان سیاسی وامدار نیست. آیا رییسی هم چنین نتیجه‌ای می‌گیرد.

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 285039
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *