xtrim

همه اشتباهات پوتین/چگونه خود‌خواهی مرد اول کرملین ارتش روسیه را به خطر انداخت

به گزارش جهان صنعت نیوز:  جنگ اوکراین به نقطه عطف تکان‌دهنده‌ای رسیده است: «شش ماه پس از حمله ولادیمیر پوتین، این جنگ هنوز ادامه دارد. تقریبا هیچ‌کس و حتی خود پوتین هم فکر نمی‌کرد که اوکراین می‌تواند ارتش قدرتمند روسیه را از اواخر فوریه تا آگوست، تنها با تزریق متوسط تسلیحات از غرب، برخی اعلامیه‌های حمایتی از سوی رهبران غربی و چند جمله «ما در کنار اوکراین ایستاده‌ایم» عاجز کند.

مدافعان اوکراینی در واقع به شدت مصمم بوده‌اند در حالی که نیروهای روسی مجبور شده‌اند با رهبران بد میدان نبرد، سلاح‌های پایین‌تر و یک زنجیره تامین غیرقابل اجرا مبارزه کنند. آنها همچنین توسط خود پوتین سرکوب شده‌اند. او وضعیت جهان را اشتباه خواند و شخصا دستور تهاجم فاجعه‌بار را صادر کرد و به دنبال سرنگونی دولت در کی‌یف بود. او تلاش ناموفقی را برای تصرف دونباس انجام داد و نیروهای مسلح روسیه را در این روند نابود کرد. او ژنرال‌های خود را نادیده گرفته، رد یا اخراج کرده است (در حالی که ده‌ها نفر دیگر در جنگ کشته شده‌اند). به گفته مقامات اطلاعاتی ایالات متحده که جنگ را نظاره کرده‌اند، ژنرال‌های پوتین از ترس عصبانی شدن او، اطلاعات کلیدی را از رهبر روسیه پنهان کرده‌اند. پوتین به همان اندازه با مردم روسیه جنگیده است، آزادی‌های داخلی را سرکوب کرده و حقیقت را در مورد تلفات روسیه پنهان کرده است، کشته‌ها و مجروحان را در خفا جابه‌جا کرده و در اطلاع‌رسانی به خانواده‌ها تاخیر کرده است.

رهبران ارتش و اطلاعات ایالات متحده به «نیوزویک» گفته‌اند که از بسیاری از چیزهایی که دیده‌اند، شگفت‌زده شده‌اند. آنها درس‌های تکان‌دهنده‌ای از تهاجم پوتین آموخته‌اند، اما مهم‌ترین بینشی که آنها به دست آورده‌اند این است که رییس‌جمهور روسیه تا چه اندازه مردان خود را تضعیف می‌کند.

opal

یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی که در مورد روسیه کار می‌کند (و خواست نامش فاش نشود) به نیوزویک می‌گوید: «پوتین، مانند هر دیکتاتور دیگری که در دوران مدرن می‌شناسیم، فکر می‌کند که بهتر از ارتش خود و بیش از هر متخصصی می‌داند.» طبق گزارش‌ها پوتین پیش از آنکه یک افسر قدیمی KGB شود، در سال ۱۹۷۵ تنها چند ماه در ارتش شوروی در بخش توپخانه خدمت کرده است. او به عنوان رییس دولت روسیه در ۲۲ سال گذشته، در پشت‌پرده سه جنگ در حاشیه این کشور و همچنین عملیات در سوریه بوده است.

آن جنگ‌ها این باور را به او داد که او ژنرال ارشد روسیه است، همچنین او را متقاعد کرد که نیروهای مسلح روسیه کاملا مدرن و به روز شده‌اند و خطاناپذیر هستند. اکنون، قضاوت بد رهبر روسیه و منیت غول‌آسای او به بزرگ‌ترین عوامل تعیین‌کننده چگونگی پایان جنگ اوکراین تبدیل شده است. پوتین ممکن است از شکست در جنگ اوکراین جان سالم به در ببرد، اما ارتش روسیه از بین رفته و کشور در آستانه نابودی قرار گرفته است.

اولین اشتباه

زمانی که پوتین دستور حمله به اوکراین را صادر کرد، او متقاعد شده بود که ارتش روسیه با قدردانی مورد استقبال قرار خواهد گرفت، زیرا آنها برای آزاد کردن مردم منتظر به راه افتادند. پوتین مدت‌ها بود که به خود و مردم روسیه گفته بود که دو کشور یکی هستند، با تاریخ، فرهنگ، مذهب و حتی زبان مشترک، ظاهرا او شروع به باور آن کرد.

پس از تصرف کریمه و بخش‌هایی از دونباس در سال ۲۰۱۴، پوتین برای تهاجم دوم برنامه‌ریزی کرد، با این تصور که اوکراین در ۸ سال گذشته تحت رهبری یک کمدین سابق ضعیف‌تر شده است. تهاجم فوریه برای سرنگونی ولودیمیر زلنسکی و تسلط بر کل کشور طراحی شد و روسیه ده‌ها هزار سرباز را در بلاروس در شمال اوکراین مستقر و کی‌یف را تهدید کرد.

با توجه به برتری عددی قاطع روسیه، پوتین انتظار داشت که دولت در کی‌یف در کمتر از ۷۲ ساعت سقوط کند. از برخی جهات، غرب با دست‌کم گرفتن توان روسیه برای جنگ و دست‌کم گرفتن توانایی اوکراین برای دفاع از خود، به این طرز فکر کمک کرد. اما تنها پوتین بود که معتقد بود ضعف اوکراین و ارتش بسیار او به معنای پیروزی قطعی و سریع است.

جبهه کی‌یف تقریبا بلافاصله به بن‌بست رسید. همه چیز در مورد مفروضات طرح جنگ روسیه به هم ریخت. نیروی زمینی نتوانست با سرعت کافی حرکت کند. نیروهای ویژه و نیروهای هوابرد فرود آمدند و خود را در چالش و محاصره دیدند. نیروهای هوایی و موشکی قصد از کار انداختن پدافند اوکراین را داشتند که شبیه رویه آمریکایی‌ها بود، اهداف خود را از دست دادند یا تلاش کافی یا درست را انجام ندادند و در آن ماموریت نیز شکست خوردند.

بدون پلن B

با ادامه جنگ، اوکراین توانسته است تاکتیک‌ها را تغییر دهد، به ویژه با سلاح‌ها و مهمات جدید غربی خود. الکسی رزنیکوف وزیر دفاع اوکراین می‌گوید: «مانند روسیه منابعی نداریم که خاک را با اجساد و گلوله‌ها پر کنیم.» او می‌گوید برای اوکراین، «لازم است تاکتیک‌ها را تغییر دهیم، به شیوه‌ای متفاوت بجنگیم.»

به طور نمادین و به معنای واقعی کلمه، تغییر استراتژی اوکراین به دست آوردن هیمارس آمریکایی، سیستم موشکی توپخانه با تحرک بالاست. از برخی جهات، هیمارس صرفا تعبیری است برای کل مجموعه موشک‌اندازهای متعدد که ایالات متحده و اروپای غربی عرضه کرده‌اند، که مهم‌ترین ویژگی آنها لزوما برد آنها نیست، بلکه موشک‌ها و پرتابه‌های دقیق زمینی آنها است. اما پوتین همچنان گیر افتاده است، او نمی‌تواند یا نمی‌خواهد به شرایط تغییر یافته روی زمین پاسخ دهد. سربازان روسی و تجهیزات مورد نیاز آنها به طور فزاینده‌ای با کمبود مواجه می‌شوند و تاکتیک‌های روسیه که به شدت توسط کرملین کنترل می‌شود، سرسختانه ثابت مانده است.

چندین منبع اطلاعاتی ایالات متحده به نیوزویک گفتند که گزارش شده است که پوتین از ژنرال‌های خود خشمگین است. اما بزرگ‌ترین اشتباه محاسباتی پوتین، اصرار او بر باز کردن چهار جبهه مجزا بود، در شمال علیه پایتخت، در شرق در برابر دومین شهر بزرگ اوکراین، خارکف، در جنوب شرقی در برابر دونباس و در جنوب غربی که به سمت قلب اوکراین و بندر اودسا حرکت می‌کنند. در این استراتژی گسترده با فرض پیروزی سریع، پوتین علاقه‌ای به برنامه‌ریزی جنگ دورتر نداشت. او پلن B نداشت.

اکنون مسکو نمی‌تواند تعداد حملات موشکی خود را افزایش دهد، زیرا در حال حاضر عرضه کلی خود را کاهش داده است. این کشور نمی‌تواند حملات هوایی به اوکراین را افزایش دهد زیرا هواپیماهایش هنوز در برابر پدافند هوایی آسیب‌پذیر هستند، نیروی زمینی بیش از یک‌سوم ظرفیت خود را از دست داده‌اند. روسیه ظرفیت نامحدودی برای به راه انداختن جنگ ندارد، و اگرچه پوتین به پیشرانی نیروهای مسلح خود ادامه داده، اما در نهایت این یک استراتژی بازنده است.

علاوه بر این، اوکراین، باوجود تلفات سنگین خود، اکنون قادر است هفت برابر بیشتر از روسیه نیروهای زمینی را بسیج کند- به طوری که نیروی انسانی دیگر برای کی‌یف مورد بحث نیست. تعداد نیروی انسانی نظامی اوکراین همیشه بیشتر از آن چیزی بوده است که در رسانه‌های خبری به تصویر کشیده شده و کشور مملو از داوطلبان بوده است. به نظر می‌رسد بسیاری از ناظران غربی واقعیت برتری اوکراین را در اینجا از دست داده‌اند، زیرا هنوز در دورانی زندگی می‌کنند که آمریکا با صدام حسین و چهارمین ارتش بزرگ جهان او می‌جنگید. ناظران باید تاکنون فهمیده باشند که اعداد می‌توانند فریبنده باشند و همچنین باید یاد گرفته باشند که از تاثیر سلاح‌های مدرن قدردانی کنند.

شکست اعتماد

با گذشت سه هفته از جنگ، پوتین تصمیم گرفت از جبهه کی‌یف عقب‌نشینی کند. او فرماندهان میدان جنگ را برکنار و حتی یک ژنرال جدید را به عنوان فرمانده کل در جنوب منصوب کرد. به گفته منابع متعدد دولت ایالات متحده، پوتین با رییس اطلاعات و وزیر دفاع خود جنگید و مخالفان و بدبینان را به حاشیه برد. و سپس پوتین همه چیز را پیچیده‌تر کرد: او با اصرار بر گسترش هدف جنوبی، طرح پیشروی در جبهه دونباس برای تصرف قلمرو- ماموریت مرکزی- را تضعیف کرد و اعلام کرد که تمام اوکراین در امتداد ساحل دریای سیاه تصرف خواهد شد.

ایرادات و ناکامی‌های پوتین قابل توجه بوده است، اما جنگ همچنین برای ارتش روسیه خلع لباسی بی‌رحمانه بوده است. اگرچه در چند سال گذشته مطالب زیادی در مورد دکترین جدید «جنگ هیبریدی» روسیه نوشته شده است، اما هیچ‌یک از اینها تفاوت زیادی در اوکراین ایجاد نکرده است. بقیه نیروهای مسلح سنتی شامل تانک‌ها، پیاده نظام و تسلیحات توپخانه در عین حال به دلیل مشکلات سیستمی ضعیف شده‌اند. به گفته ناظران ارتش روسیه، فساد گسترده، یک سیستم مخرب قدیمی و یک سیاست ظالمانه که خستگی و وضعیت روحی مبارزان را نادیده می‌گیرد، یک نیروی زمینی خسته، ترسیده، بی‌انگیزه و سرکش را به‌جا گذاشته است. به گفته ناظران اطلاعاتی، تعداد سربازانی که از میدان جنگ دور شده‌اند یا از جنگیدن خودداری کرده‌اند، در سطح همه‌گیری است. حدود ۸۰ هزار سرباز روسی در اوکراین کشته یا زخمی شده‌اند.

پوتین همچنین در حال ایجاد یک جنبش ملی جدید جوانان است که یادآور پیشگامان دوران شوروی است؛ برنامه‌ای که سازمان اطلاعات ایالات متحده می‌گوید به همان اندازه که هدف آن نظامی کردن جامعه و ایجاد حمایت از نیروهای مسلح است، مقابله با نفوذ روزافزون رسانه‌های جهانی و فرهنگ غربی به روسیه است.

آزادی مطبوعات و اینترنت به طور فزاینده‌ای با این ادعا که یک مطبوعات آزاد «اخبار جعلی» درباره اوکراین را تبلیغ می‌کند، هدف قرار می‌گیرد. ارزیابی تاثیر سرکوب‌های پوتین بر جامعه روسیه دشوار است، اما مقامات اطلاعاتی ایالات متحده به «نیوزویک» اعلام کردند که روس‌هایی که در حال ترک این کشور هستند، در طول سال دو برابر شده است و تعداد کسانی که کشور را ترک کردند و برنگشتند به دو میلیون نفر رسیده است.

گزینه هسته‌ای

پوتین با ناتوانی در تغییر استراتژی در صحنه و کمبود نیروی انسانی و تجهیزات برای تشدید بیشتر، می‌تواند مذاکرات را بپذیرد یا به طور غیرصادقانه اعلام پیروزی کند. یا می‌تواند باور کند که یک نمایش هسته‌ای بهترین راه او برای پیروزی یا بقا است. رهبران ایالات متحده از ابتدای درگیری برای کاهش دمای هسته‌ای و لفاظی‌ها تلاش کرده‌اند و بی‌سر و صدا به کی‌یف فشار می‌آورند تا از ترس تشدید تنش به اهدافی در خاک روسیه حمله نکند. این امر، منجر به یک مزیت تاکتیکی برای مسکو شد که می‌توانست از یک پناهگاه بلاروس و روسیه، فقط مایل‌ها آن سوی مرز اوکراین، حمله کند. به این ترتیب، تسلیحات هسته‌ای موثر هستند: تسلیحات هسته‌ای پوتین اوکراین را محدود کرده و غرب را از مداخله مستقیم باز داشته است.

از سوی دیگر، تصور اینکه پوتین دستور استفاده از آنها را بدهد، بسیار دشوار است. هیچ هدف نظامی به اندازه کافی پرسود یا مهم وجود ندارد که شایستگی یک سلاح هسته‌ای را داشته باشد. توصیف شوم جنگ اوکراین به عنوان «بزرگ‌ترین نبرد از زمان جنگ جهانی دوم» این دیدگاه را تداوم می‌بخشد که سلاح‌های هسته‌ای کاربرد میدان جنگ دارند. معما این است که آیا خود پوتین نیز معتقد است که یک سلاح هسته‌ای می‌تواند برنده جنگ باشد یا خیر.

سال آینده

روسیه به جنگ ۱۰ ساله خود در افغانستان در سال ۱۹۸۹ پایان داد. آیا این عقب‌نشینی الگویی برای اوکراین خواهد بود؟ از ۷۲ ساعت تا هفته‌ها و سپس ماه‌های جنگ، ارتش پوتین همواره به عنوان همیشه رو به جلو به تصویر کشیده شده است، در حالی که اوکراین به‌ ندرت نشان داده می‌شود که به سختی خود را نگه می‌دارد و با زمان قرضی زندگی می‌کند. این تصویر از استیصال اوکراین به رییس‌جمهور زلنسکی کمک کرد تا به مهم‌ترین هدف دست یابد، زیرا اوکراین پس از حمله اولیه دوباره سازماندهی شد: تقویت درخواست خود از غرب برای ارسال سلاح و کمک قبل از اینکه خیلی دیر شود. در واقع، این مسکو است که در تلاش است تا از شکست تحقیرآمیز دیگری هم در جنوب و هم در غرب جلوگیری کند.

روسیه با عقب ماندن نیروهای خود در زمین، به شیوه تاریخی جنگ خود بازگشته است؛ حملات هوایی و شلیک موشک و کشتن روزانه مدافعان اوکراینی با هزاران گلوله توپ. اوکراین همیشه در این مکان مورد تیراندازی قرار گرفته است، اما با تدارکات جدید غربی، به طور فزاینده‌ای می‌تواند در حملات دوربرد، اعمال کیفیت بر کمیت، و دقت بر زور بی‌رحمانه وارد عمل شود.

بیشتر در جنوب غربی دونباس، میدان جنگ متفاوت به نظر می‌رسد. روسیه روی زمینگیر کرده و قلمرو خود را از دست داده است، مواضع آن در غرب رودخانه عریض دنیپر قطع شده است، زیرا اوکراین توانسته است به پل‌های جاده‌ای و راه‌آهن اصلی روی رودخانه آسیب برساند یا تخریب کند و نیروهای روسیه را از تدارکات قطع کرده است. اطلاعات ایالات متحده مشاهده می‌کند که روسیه نیروهای بیشتری را به منطقه منتقل می‌کند، اما همچنین ارزیابی می‌کند که ۲۵۰۰۰ سرباز روسی در غرب رودخانه در آستانه انزوا هستند.

تغییر تاکتیک اوکراین از نگه داشتن خطوط مقدم تا گرسنگی دادن به نیروهای خط مقدم روسیه با ضربه زدن به تجهیزات آنها از قضا جنگ را طولانی می‌کند. فرسایش دیگر فقط کشتن نیروها و از بین بردن تانک‌ها در خط مقدم نیست. اوکراین در حال حمله به انبارهای مهمات و تدارکات، سوخت و سایر ملزومات جنگی در پشت خط مقدم است.

سرلشکر اوکراینی دیمیترو مارچنکو، یک فرمانده در جنوب اعلام کرد: خرسون صد درصد آزاد خواهد شد. مارچنکو تاریخ مشخصی را برای نتیجه دادن ضدحمله اوکراین در منطقه خرسون ارائه نمی‌دهد. او می‌گوید: «من دوست ندارم پیش‌بینی کنم. اما اگر مقدار سلاحی که به ما وعده داده شده بود و واقعا نیاز داریم داشته باشیم، فکر می‌کنم در بهار سال آینده پیروزی را جشن خواهیم گرفت.» پوتین فکر می‌کرد که جنگ خیلی وقت پیش تمام شده است. دشمنان سرسخت و مصمم او با اطمینان به آینده نگاه می‌کنند: «سال آینده تعیین‌کننده خواهد بود.»

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی
شناسه : 285059
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *