الگوی رفتاری شاد زیستن کودکان

مژگان مرادیان *

ذهن بشر از همان ابتدا بر این بوده که نیاز‌های اولیه خود را بر طرف کند. بنابراین هر وسیله‏ای طراحی و یا از آن دوری می‏شد، برای این امر بود که بقا و فرزندان بیشتری داشته باشند و برای به دست آوردن این هدف مهارت‏های خود را در این زمینه بالا می‏بردند. با گذر از دوران ساده زندگی و رسیدن به روزهای پر تب و تاب و پیچیده این روزگاران و تاثیر آن بر روح  انسان یادآور آن است که ما بازتابی از جهان به شمار می‏رویم‌. هر زمان ازخود بیزاریم، از همه متنفریم و زمانی که از آنچه که هستیم شاد باشیم جهان را زیبا و دوست‏داشتنی می‏یابیم. هر تصویری که آدمی در ذهن دارد در واقع دنیای پیرامون و نوع رفتارش را شکل می‏بخشد. منشأ تمامی اندیشه‏ها و باورها به این مهم برمی‏گردد که خود را چگونه ارزیابی می‏کنیم؛ آیا انسانی با افکار و آرای بزرگ و مثبت و یا پوچ، بی‏محتوا و منفی‏نگر!

این جهان‏بینی ما است که نوع واکنش دیگران را نسبت به ما تغییر می‏دهد. جهان‏بینی هر فرد ترکیبی از تصاویر ذهنی است که به رفتار افراد قالب و چارچوب می‏دهد؛ بنابراین کمیت و کیفیت زندگی افراد، بسته به نوع تصاویر ذهنی در قالب چگونگی درک از پیرامون خود، تعیین می‌شود و رقم می‏خورد.

بنابراین از همان سال‏های ابتدایی زندگی کودکانمان به مراحلی می‏رسند که مدام در حال شناخت محیط اطراف خود و همچنین واکاوی رفتار و برخورد افراد با یکدیگر و خود هستند، به طور غیرمستقیم از طریق بازی‌های هدفمند گروهی و فردی و حتی بعضا مستقیم، ذهن آنها را به این سوالات معطوف کنیم که چه چیزهایی برایتان ارزشمند هستند؟ دوست دارید که چگونه انسانی و با چه روابط اجتماعی باشید؟ و…

قبل از هر چیز در تعریف ارزش، باید بدانیم ارزش‏ها عمیق‏ترین تمایلات قلبی ما هستند که با توجه به سوالات پیش آمده اصول و قواعد راهنما ما را  در مسیر زندگی هدایت می‏کنند. جالب است بدانیم ارزش‏ها مسیرهای زندگی هستند که به آنها تمایل داریم و با هدف‏های ما متفاوت هستند، به طور مثال خرید یک کتاب یا اسباب‌بازی که مورد علاقه کودک است یک هدف است که پس از رسیدن به آن، این هدف حاصل شده و از لیست اهداف کنار می‏رود ولی اینکه کودک تمایل داشته باشد روزانه کمی از وقت خودش را صرف خواندن کتاب کند بعد از مدتی خواندن کتاب برای او ارزش می‏شود و در جریان زندگی این عمل را با خود به همراه خواهد داشت. حال باید بدانیم با معطوف کردن ذهن کودک به سمت ارزش‏ها و ایجاد آنها با استاندارد‌های زندگی طبیعی او را انسانی خشنود و با احساس رضایت در هر لحظه خواهیم دید.

فِودورد استایوسکی می‏گوید: (رمز هستی بشر زندگی کردن نیست بلکه داشتن چیزی است که ارزش زندگی کردن داشته باشد.).

بالا بردن اعتماد به نفس در هر گروه سنی مخصوصا در همان سال‌های برقراری هستند ارتباط‌های اجتماعی باید به دنبال موفقیت باشد و هر کسی تجربه هر شکست و بن‌بست را زمینه‌ساز و در واقع پله صعود خود تلقی کند. والدین با  استفاده از واژه‌های مثبت  مانند اینکه کارت عالی بود. خیلی خوب می‏تونی این کار رو انجام بدی  و…

خوددوستداری را در کودکانمان تقویت کنیم. هر کس خود را دوست داشته باشد می‏تواند دیگران را در دایره دوستان خود قرار دهد. برای رسیدن به خوددوستداری باید از کودکی بیاموزیم که از وابستگی‏های بی‏مورد به دیگران، متناسب با سن و انجام وظایف تعریف شده برای هر فرد، در هر سنی بپرهیزیم. به استعداد‌ها و توانایی‏های خویش تکیه کنیم در حالی که در این راه ضعف‏ها و کاستی‌ها نیز بر‌ملا خواهد شد که می‌توانیم با کمک به فرزندمان آنها را برطرف کنیم و خواهیم دید در این مسیر حس رضایتمندی نسبی ایجاد می‏شود. در نهایت با تزریق این پیام که من خود را دوست دارم تکمیل خواهد شد.

برای رسیدن به شادی ‏باید الگو‌های منفی رفتاری را از خود و کودکانمان بزداییم.  مانند در کنار قرار نگرفتن کسانی که بیشتر حس من نمی‏توانم را جایگزین من می‏توانم و یا حداقل همه تلاشم را خواهم کرد در خود پرورش داده‏اند.

در این رابطه حال‌نگر بودن و بهره و لذت بردن از مسیر زندگی را فراموش نکنیم تا الگوی رفتاری مناسبی را در این رابطه به کودکمان عرضه کنیم.

* کارشناس آموزش و پرورش

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 288331
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا