لیز تراس و ایران
دکتر صلاحالدین هرسنی *
سرانجام لیز تراس با حمایت و انتخاب اعضای حزب محافظهکار پارلمان انگلستان، پنجاه و ششمین نخستوزیر و سومین نخستوزیر زن تاریخ بریتانیا پس از مارگارت تاچر و ترزا می شد و با شروع کار در ساختمان شماره ۱۰ دوانینگ استریت توانست به میراث و صدارت پرآشفته بوریس جانس پایان دهد. در نگاه نخست نمیتوان گفت که روی کار آمدن تراس بتواند تحولی را در روابط تهران- لندن ایجاد کند، چراکه روابط تهران- لندن با توجه به پیشینه استعماری و عملکرد انگلستان در ایران به گونهای است که بعید است با تغییر نخستوزیری تحولی سازنده و راهبردی در آن ایجاد شود. ضمن آنکه همزمانی مرگ الیزابت دوم ملکه انگلیس با شروع به کار تراس هر گونه امید به تحول در روابط تهران- لندن را کمرنگتر نیز خواهد کرد. با این همه بسیار مهم است که صدارت تراس در ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ مسیر روابط پرابهام تهران- لندن را به چه سمتی خواهد برد؟
با استناد به مجموعهای شواهد و قرائن پیداست که یکی از اولویتهای دولت تراس همانند سلف خود جانسون، چگونگی برخورد با ایران است. سوابق و عملکرد تراس در پستهای مختلف به ویژه هنگامی که وزیر امور خارجه دولت جانسون بود، نیز نشان میدهد که او باید چه رویکرد و موضعی در قبال ایران اتخاذ کند. حال در پرتو این آشنایی، به نظر میرسد که رویکرد اول تراس در قبال ایران چگونگی برخورد با برجام است. اگرچه تراس در مساله مبادله زندانیان دوتابعیتی نظیر آزادی نازنین زاغری و انوشه آشوری نتوانست کارشکنی کند و توانست به اهمال و بدعملی چهار وزیر امورخارجه دولت انگلستان در آزادی زندانیان دوتابعیتی پایان دهد، اما در این ارتباط به نظر میرسد که رویکرد تراس در مساله پراهمیتی چون حوزه هستهای و برجام در ادامه رویکرد سلفی خود یعنی بوریس جانسون باشد. با این همه و با وجود کمتر از یک هفته از آغاز و شروع به کار، دولت تراس تا به این جای کار در سه مورد رویکرد خود را در قبال ایران نشان داده است. اول آنکه تراس قویا اعلام کرده بود که اولویت نخست دولت وی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی است. بنابراین غیرمنتظره نیست که تراس نیز همانند جانسون بخواهد با رویکردهای غیرسازنده و متناقض به نقش مخرب انگلستان در جریان مذاکرات و فضاسازی منفی علیه ایران ادامه دهد. در واقع رویکرد تراس نیز همانند جانسون مبتنی بر قاعده و الگوی بازی (چندگانه) در مذاکرات برجامی است و چهبسا با رفتارهای چندپهلو و سیاستهای سینوسی بخواهد بر فرآیند مذاکرات وقفه و تعلل ایجاد کند. در این ارتباط مشکل بزرگ انگلستان و نخستوزیری چون تراس این است که آنها فاقد رویکرد مستقلی به عنوان یکی از شرکای اروپایی برجام هستند و همراهی و یا کارشکنی خود را وابسته به واشنگتن میکنند. به ویژه آنکه در شرایط حاضر تمام دغدغه انگلستان و تراس حفظ منافع تلآویو و در نظر گرفتن حیات و موجودیت سرزمینی آنها از فردای توافقات هستهای و احیای برجام است. در واقع برای انگلستان و دولت متبوع او یعنی تراس حفظ موجودیت و منافع تلآویو مهمتر از توافق هستهای و استفاده ایران از مزایای پیشبینیشده در احیای برجام است.
در سطحی دیگر رویکرد تراس همسویی و همراهی با رویکرد واشنگتن، علیه ایران است. در شرایط حاضر انگلستان تحت صدارت تراس تلاش دارد که همچون صدارت جانسون در مسیر ریلگذاریشده کاخ سفید گام بردارد. این همسویی لندن با واشنگتن ابتدا به جهت پر کردن خلاء مناسبات سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و حتی امنیتی با اتحادیه اروپا در ماجرای برگزیت و سپس به جهت تقابل واشنگتن در قبال مسکو در جنگ اوکراین است و نکته آن است که ایران خود را شریک راهبردی مسکو در معادلات جهانی میداند. تحت این شرایط هرگونه همراهی ایران با مسکو به معنای مقابله با سیاستهای حمایتی لندن خواهد بود و به همین خاطر است که نخستوزیری چون تراس همراهی تهران با مسکو را نشانهای از راهبرد مخرب تهران علیه غرب میداند و همسویی با واشنگتن را به جای بهبود با روابط با تهران، ترجیح میدهد.
نمونه دیگر رویکرد تقابلی تراس مربوط به تکرار اتهامات علیه ایران درباره حمله سایبری به آلبانی است. در این ارتباط، جیمز کلورولی وزیر خارجه دولت تراس، ایران را به دلیل حمله سایبری علیه دولت آلبانی که باعث از بین رفتن دادهها و اختلال در خدمات ضروری دولتی از جمله پرداخت خدمات شهری، رزرو نوبت پزشکی و ثبتنام دانشآموزان شد، محکوم کرده است. همه این موارد نشان میدهد که روابط تهران با لندن در زمان صدارت تراس مبتنی بر صلح سرد خواهد بود و نخستوزیری چون تراس نمیتواند منشاء تحولی سازنده در روابط تهران- لندن باشد.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :