معمای ارزندگی بازار سهام
به گزارش جهان صنعت نیوز: این نسبت همواره مورد توجه سرمایهگذاران بوده و به آنها برای تعیین استراتژی سرمایهگذاری و انتخاب سهام کمک کرده است. از سوی دیگر شرکتها نیز طی ماههای اخیر گزارشهای نسبتا مطلوبی از عملکرد و چشمانداز سودآوری خود ارائه و در فصل مجامع نیز سود مناسبی توزیع کردهاند. با این حال اما این پیشینه خوب و قرار گرفتن نسبت با اهمیت P/E در محدوده مناسب نتوانسته است این بار سرمایهگذاران را به آوردن نقدینگی جدید ترغیب کند. بر همین اساس بازار سهام اکنون با این معما روبهرو است که چرا با وجود ارزندگی بالا از جذب سرمایه جدید ناتوان شده است! روزبه شریعتی تحلیلگر بازار سرمایه در گفتوگو با «جهانصنعت» به این سوال پاسخ داده و ریشههای شکلگیری این روند را در گرداب ابهامات سیاسی و اقتصادی و تداوم اعتمادسوزی از سوی دولت میداند.
بازار سرمایه این روزها با چالشهای جدی روبهرو است. از یک سو سایه مذاکرات برجام بر سر آن سنگینی میکند و از سوی دیگر شاهد افت و خیز قیمتهای جهانی است. در سمت دیگر نیز دولت هر بار با اعلام خبری تازه، حاشیههای جدیدی را به بازار تحمیل میکند؛ حاشیههایی که یک بار رشد ناگهانی شاخصها را در پی دارند و به محض فروکش هیجان، ریزش را برای بازار رقم میزنند. در این میان اظهارات ضد و نقیض مسوولان اقتصادی درباره قوانین مالیاتی جدید، واردات خودرو، عرضه سهام دولت در خودروسازیها و موادی از این دست را نیز باید به چالشهای پیشروی بازار سرمایه افزود. همه این حواشی در حالی بازار سرمایه را احاطه کرده که به اذعان تحلیلگران و کارشناسان بازار، بسیاری از شرکتها اکنون در سطحی از ارزندگی قرار گرفتهاند که در هر زمان دیگری غیر از اکنون میتوانستند پذیرای سرمایههای تازه باشند. با این حال اما سایه سنگین ابهامات و آزمون و خطاهای وزارتخانههای اقتصادی دولت سیزدهم موجی از بیاعتمادی را مجددا در بازار سهام ایجاد کرده که نه تنها نمیتواند سرمایه تازهای را جذب کند، هر روز شاهد از دست دادن سرمایههای خود و کوچ پول به سمت بازارهای پول، ارز، طلا و مسکن است. در این میان برخی تحلیلها از P/E مناسب بازار حکایت دارند که البته بنا بر بررسی روند گذشته بازار میتواند به عنوان نقطه بازگشت بازار تلقی شود. با این حال اما رفع ابهامات شرط اصلی تحقق این هدف خواهد بود.
روزبه شریعتی در گفتوگو با «جهانصنعت» وضعیت ارزندگی بازار را مورد بررسی قرار داده و اظهار میکند: «اگر به صورت تاریخی نمودار P/E ttm بازار سرمایه ایران را بررسی کنیم میبینیم که معمولا زمانی که P/E ttm بازار در محدوده کمتر از ۷ واحد قرار میگیرد، سطح ارزندگی است. یعنی حداقل از نگاه بنیادی میتوان گفت بسیاری از سهمها در شرایطی هستند که جذابیت دارند.» او میافزاید: «اگر نگوییم خیلی زیر ارزش ذاتی هستند یا شرایط مطلوبی برای رشد دارند اما حداقل میتوان با ضریب اطمینان بالا گفت که ریسک به ریوارد جذابی دارند. یعنی ریسک پایین آمدن سهم بسیار پایین است.» این تحلیلگر بازار سرمایه تاکید میکند: «در واقع بازار از نگاه بنیادی در شرایطی است که P/E ttm بازار حاکی از ارزندگی و بسیار پایین است. همچنین P/E نسبی بازار یا P/E آیندهنگر آن هم شرایطی دارد که جذاب است.»
سرکوب بازار زیر سایه ابهامات برجامی
اما چرا با وجود این ارزندگی، سرمایهگذاران برای ورود به پروسه سرمایهگذاری تمایلی نشان نمیدهند؟ شریعتی مهمترین دلیل آن را ابهام در آینده میداند. به این معنا که سرمایهگذاران نمیتوانند افق دید میانمدت یا بلندمدت داشته باشند که دلیل آن هم متغیرهای کلان مبهمی است که در شرایط اقتصادی کشور وجود دارد. این تحلیلگر بازار سرمایه مهمترین این ابهامات را نتیجه برجام میداند؛ برجامی که به تعویق افتاده و به گفته شریعتی دستکم تا انتخابات آمریکا خبری از مذاکره جدید نخواهد بود. این تحلیلگر بازار سرمایه در این باره میگوید: «انتظار بازار سرمایه دستکم از بهمن سال گذشته بسیار کوتاهمدت بوده و چشم به این داشته است که این توافق به نتیجه میرسد یا خیر. در نتیجه همین انتظارات حتی دلار به محدوده ۲۴ هزار تومان و پایینتر از آن هم رسید. این خوشبینی بازار ارز در بازار سهام هم وجود داشت و پالسهای مثبتی هم به وفور از سمت سیاستگذاران ارسال میشد! اما متاسفانه این نتیجهگیری از مذاکرات به تعویق افتاد.» شریعتی اظهار میکند: « این ابهام بیاعتمادی سرمایهگذاران را نه تنها در بازار سرمایه بلکه در تمامی بازارها و حوزههای اقتصادی افزایش داده است. ابهام در سرمایهگذاری به حدی بالا رفته که سرمایهگذارانی که درون بازار هستند نمیتوانند افق شش ماهه برای بازار سرمایه ارائه بدهند.» او میافزاید: «در کنار برجام، نوسانات نرخهای جهانی و کامودیتیها و همچنین جنگ روسیه و اوکراین که بسیار فرسایشی شده است را باید به عوامل سردرگمی بازار افزود. در حال حاضر معلوم نیست که سیاستهای دولتها به کدام سمت میرود. یعنی رفتارهای ضد و نقیضی دیده میشود و عملا توازن در عرضه و تقاضا و زنجیره تامین در بسیاری از محصولات به حدی به هم خورده است که سرمایهگذارها نمیتوانند برآوردی از وضعیت نرخ جهانی داشته باشند.»
اعتمادسوزی بیپایان دولتیها
این تحلیلگر بازار سرمایه در ادامه عنوان میکند: «در کنار این ابهامات، طی ماههای اخیر اخباری مبنی بر واگذاری بلوک خودروییها منتشر میشد که امیدواری زیادی به بازار داد بر این اساس که حداقل در صنایع برجامی واگذاری بلوک خودروییها بتواند شرایط خوبی را ایجاد کند. اما متاسفانه در زمینه بلوک خودروییها هم آنقدر حرفهای ضد و نقیض گفته شد که باعث شد اعتماد بازار آسیب ببیند.» شریعتی تاکید میکند: «در همه جای دنیا سیاستهای اعلامی و گفتهها درباره یک اتفاق بیش از خود آن اتفاق بر بازار سرمایه اثر میگذارد. به عنوان مثال میبینیم وقتی اعضای فدرالرزرو درباره نرخ بهره اظهارنظر میکنند، بازارهای جهان واکنش نشان میدهند، چراکه میدانند حرفی که مطرح میشود و نقشهایی که طراحی میشود به احتمال بیش از ۹۰ درصد رخ خواهد داد و اینگونه نیست که حرفها به صورت پیاپی و ضد و نقیض بیان شوند و در واقع حرفدرمانی صورت گیرد.» او میافزاید: «در ایران هم یک بار از سمت کاندیدایی گفته میشود که اسامی فروشندگان سهام در جیب من است! یک بار گفته میشود سه روزه بازار سرمایه را درست میکنیم! یک بار گفته میشود که امکان ندارد دولت از بازار سرمایه تامین مالی انجام دهد! یا گفته میشود ما اصلا آمدهایم که بورس را درست کنیم! اما از آن طرف واقعیت چیز دیگری است و میبینید که مثلا بودجهای که در آذرماه ۱۴۰۰ بسته میشود سر تمام شرکتهای بورسی را بریده است و با بیرحمانهترین شکل ممکن شروع به تامین مالی از شرکتهای بورسی میکنند! به این ترتیب تمامی بازارهای مالی بیاعتماد میشوند.»
ریسکآفرینی تامین مالی از بازار سرمایه
شریعتی در ادامه با اشاره به تامین مالی دولت از بازار سرمایه عنوان میکند: «قرار نیست تامین مالی حتما اینگونه باشد که مثل دولت قبل بگویند مردم بیایید سهم بخرید و بعد خود دولت سهم بفروشد یا ETF عرضه کند. همین که نهادهای دولتی، صندوقهای بازنشستگی وابسته به دولت، تامین اجتماعی و سایر مجموعههای دولتی برای تامین هزینههای اداری و عمومی خود در بازار، سهام میفروشند هیچ تفاوتی با نوع دیگر تامین مالی دولت ندارد.» او میگوید: «همین اتفاقی که برای سرمایهگذاری غدیر رخ داد که دولت از ساتا پول میگیرد و دو مجموعه را به مجموعه ساتا به جای بدهی که دارد میفروشد که این دو مجموعه بسیار فراتر از قیمت واقعی خود ارزشگذاری شدهاند نوعی از تامین مالی دولت و فشار بر بازار سرمایه است. تصور کنید به عنوان دولت، از شرکتی ۱۰۰ میلیون تومان قرض بگیرید بعد بابت بازپرداخت این ۱۰۰ میلیون تومان کالایی را به شرکت بفروشید که قیمت واقعی آن کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان است! این فرقی با آن تامین مالی مستقیم و فروش سهام ندارد! این اتفاقات به بیاعتمادی که بازار از دولت قبل به ارث برده بود دامن زده است.»
تمایل سرمایهگذار به بازارهای خالی از دخالت دولت
این تحلیلگر بازار سرمایه بیان میکند: «طبیعتا در چنین شرایطی سرمایهگذاری که از بیرون بازار میخواهد ورود کند و میخواهد از گزند تورم دور بماند ترجیح میدهد سرمایه خود را به بازاری ببرد که حداقل عرضه دست دولت نباشد و بداند که اگر قرار است تورمی وجود داشته باشد و تورم کالایی شکل بگیرد، کالای مورد سرمایهگذاری هم در حد تورم رشد میکند. به همین علت است که میبینید میانگین قیمت مسکن در یک سال گذشته که بازار سرمایه در رکود شدید و ریزش بوده است، در تهران به صورت میانگین رشد قابلتوجهی را ثبت کرده و طی حدود یک سال گذشته بیش از ۵۰ درصد رشد کرده است! همچنین میبینید دلار از محدوده ۲۳ هزار تومان در اسفندماه به محدوده ۳۲ هزار تومان در همین روزها است. پس ما نمیتوانیم حرف درمانی کنیم و بگوییم ذخایر ارزی ما به قدری زیاد است که میتوانیم کشور را تا سالیان سال از نیاز ارزی تامین کنیم! بازار آزاد، بازار واقعی و اقتصاد دستورپذیر نیستند که بخواهند واکنشی به این حرفها نشان دهند. میبینید نتیجه این حرفها این شده است که به محض اینکه جلسه شورای حکام برگزار میشود و اروپا از پاسخ ایران اظهار ناامیدی میکند دلار از محدوده ۲۹ هزار تومان به سقف کانال ۳۱ هزار تومانی میرسد!»
تیغ بودجه دولت بر سر شرکتها
شریعتی تصریح میکند: «بازار ما هم متاسفانه به دلیل همین ابهامات و عدم شفافیتی که وجود دارد و مهمتر از همه دولتی که کسری بودجه دارد و توافقی که شکل نمیگیرد اثر منفی میپذیرد. فعال بازار سرمایه نمیتواند با خیال راحت بگوید که این بازار در شرایط بنیادین بسیاری خوبی قرار دارد و با دیدگاه سال آینده سرمایهگذاری کند؛ چراکه این دولت باید سه ماه دیگر بودجه را به مجلس بفرستد و در این بودجه وضعیت نرخ گاز معلوم نیست! نرخ سوخت گاز، خوراک، نرخ بهره، میزان انتشار اوراق، نرخ بهره مالکانه و مالیات مشخص نیست! پس تمام متغیرهای اصلی سرمایهگذاری عملا در ابهام هستند!»
اثر ابهامات بر P/E بازار
این تحلیلگر بازار سرمایه میگوید: «وقتی ابهام زیاد شود P/E ttm بازار پایین میآید و در عین حال که سهمها P/E آیندهنگر جذابی دارند سرمایهگذاران ریسک نکرده و به خرید ورود نمیکنند. ما قبلا هم در این شرایط ابهام بودهایم و این دورهها را تجربه کردهایم و اکنون هم متاسفانه در این شرایط به سر میبریم.» شریعتی بیان میکند: « ما یک دوره رشد در اوایل دهه ۸۰ داشتیم و بعد ریزش شدیدی شکل گرفت. این ریزش در دورهای رخ داد که احمدینژاد به عنوان رییسجمهور انتخاب شدند و این شعار معروف او که بازار سرمایه قمار است باعث شد حجم معاملات به شدت کاهش پیدا کند در حدی که تقریبا شرکتهای سرمایهگذاری هیچ شانسی برای ترید در بازار نداشتند! به خاطر دارم یک مجموعه سرمایهگذاری با AUM نزدیک به ۷ میلیارد تومان وجود داشت و در آن زمان جزو سرمایهگذاریهای کوچک محسوب میشد، اما روند بازار به گونهای بود که در یک روز بازار به اندازه پرتفوی این مجموعه هم معامله نمیشد!» او میافزاید: «بعد از آن یک دوره رشد دیگر در سال ۸۹ تا ۹۲ در بازار رخ داد و بعد از آن یک دوره رکودی را در سالهای ۹۴ تا ۹۶ تجربه کردیم. رکودی که به همین نسبتی که اکنون تجربه میکنیم عمیق بود. به خاطر دارم فولاد مبارکه که بیش از یک سال در محدوده ۱۱۰ تومان معامله میشد P/E آیندهنگر نزدیک به ۵/۲ واحد پیدا کرده بود! همچنین پاییز سال ۹۶، P/E آیندهنگر آوردهای در محدوده کمتر از ۵/۳ واحد قرار داشت.» شریعتی تاکید میکند: «با این حال اما به نظر من حداقل اکنون شرایط یک مقدار نسبت به آن زمان بهتر است؛ چراکه فعالان بازار سرمایه بیشتر شدهاند و ابزارها متنوعتر و بیشتر شده است. آن زمان ابزار آپشن در بازار وجود نداشت که سرمایهگذاران بتوانند خود را هج کنند یا اینکه تنوع سرمایهگذاری صندوقها آنقدر زیاد نبود که راه انتخابی وجود داشته باشد. آن زمان ما تنها یک راه داشتیم و آن هم خرید سهام توسط سرمایهگذار به صورت مستقیم بود.»
گفتنی است در حالی که بازار سهام از منظر بنیادین در سطوح ارزندگی قرار گرفته است سرمایهگذاران از ورود به معاملات حذر میکنند. گفته میشود در کنار ابهامات فزایندهای که در این گزارش هم به آنها اشاره شد، تداوم ریزش بازار بر ترس معاملهگران افزوده است. به عبارت دیگر میتوان گفت ترس از ریزش، خود به دلیل دیگری برای فروش سهام و تداوم ریزشها بدل شده است. در این شرایط گفته میشود که محرک قوی از سوی اقتصاد کلان میتواند بازار را در مسیر صحیح خود قرار دهد. به گفته کارشناسان در حال حاضر اصلیترین محرک، نتیجهگیری از مذاکرات برجام است به نحوی که یا توافق قطعی شود یا عدم توافق! در این صورت بازار میتواند نقشه راه خود را بر اساس واقعیتهای موجود ترسیم کند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانبانک و بیمهپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :