تله مبارزه با بدحجابی
محمدرضا سعدی *
مولا علی (ع) میفرماید: لاتَرَی الجاهلَ اِلا مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً (فرد ناآگاه را نمیبینی مگر این که یا در حال افراط است، یا تفریط)؛ این حکایت امروز گشت ارشاد است؛ نهادی که به نظر میرسد در سالهای اخیر جز افزایش نفرت عمومی، نقش «ارشادی» نداشته است. هزاران روایت از برخوردهای تند و خشن ماموران گشت ارشاد با جوانانی که آیندهسازان این مرز و بوم هستند، شنیدهایم. دریغ و درد که نه انتقادها کارساز بوده و نه اعتراضها راه به جایی برده است. موضع نیروی انتظامی از گشت ارشاد همان رویه گذشته بوده و در یک سال اخیر تندتر هم شده است. هر چند که سردار اشتری فرمانده انتظامی کشور عنوان کرده که در دوره مدیریتش از تعداد ونهای گشت ارشاد کاسته شده، اما به نظر میرسد برخوردها روزبهروز تندتر و خشنتر میشود. در آخرین نمونه که منجر به مرگ مهسا امینی در محل پلیس امنیت وزرا شد. البته روایتها از مرگ مهسا امینی متناقض است و ما در جایگاه قضاوت قرار نداریم، با این حال آنچه که باید مورد توجه قرار بگیرد، حواشی این حادثه دردناک است که موجب تاثیر و تالم شدید همه مردم ایران شد.
طرح مقابله با بدحجابی از تابستان امسال با برخورد با اصناف تولیدکننده پوشاک زنانه تندتر و باعث بروز مشکلات زیادی برای این صنف شد. سپس شاهد برخوردهای خشونتآمیز گشت ارشاد با زنانی بودیم که به نحوه برخورد پلیس امنیت با آنها معترض بودند. هر بار که تصویری از این برخوردهای خشونتآمیز در شبکههای اجتماعی پخش شد، انتقادها به شیوه برخورد پلیس امنیت اخلاقی را افزایش داد. با این حال نیروی انتظامی به جای عقبنشینی و تن دادن به خواستههای برحق مردم، در جایگاه دفاع از خود برخاسته و معترضان و منتقدان را در ردیف ضدانقلاب و ضدنظام قرار داده است. حال آنکه نیروی انتظامی و حاکمیتی که این سیاست را راهبری میکنند، شاید توجه نکردهاند که گروهی از این فضا به نفع خود استفاده میکنند و از قضا در حال تحمیل شرایط سخت اقتصادی بر کشور هستند.
تبعات چنین برخوردهایی و انتشار آن نه تنها در کشور باعث گسترش نفرت عمومی میشود، بلکه تصویری سیاه از جمهوری اسلامی را در دنیا نشان میدهد و همین موضوع بهانهای برای فشار بیشتر قدرتهای بزرگ بر ایران خواهد شد. بیشک مرگ مهسا امینی میتواند دستمایه گزارشگر حقوق بشر شود و میدانیم که گزارشهای حقوق بشر درباره ایران تحریمها را علیه ایران مستحکمتر خواهد کرد. حال سوال این است که آیا هدف اصلی مسوولان نظام نشان دادن چنین تصویری از کشور در معرض افکار عمومی جهانی است؟ آیا کسانی که گشت ارشاد را سیاستگذاری و راهبری میکنند، فکر نمیکنند که نفوذیهایی در داخل اهداف پیش پا افتاده را به عنوان اولویتهای نظام قرار میدهند؟
واقعیت این است که گشت ارشاد باعث فشار بر بخشهای سنتی و دیندار جامعه شده است چرا که آنان در فضای عمومی باید پاسخگوی سیاستهای حاکمیت و وضع موجود باشند. این فشار باعث میشود که آنان هم به تدریج از سیاستهای رسمی حتی از باورهای دینی خود فاصله بگیرند. از سویی در شرایطی که کشور با مشکلات متعدد درگیر است و نیاز دارد که انسجام خود را حفظ کند، گشت ارشاد علاوه بر آن که یک موضوع حاشیهای را بر مشکلات اصلی افزوده است، باعث شکاف در جامعه و افزایش تنش اجتماعی شده است.
این تصویر را بگذارید در کنار آنچه این روزها در خارج از مرزهای ایران میگذرد. درست در مرزهای شمالی ایران، حوادث اخیر بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر مساله قرهباغ، بار دیگر از نقش ترکیه در این تنش پرده برمیدارد. ترکیه که خود را متحد ایران میداند، در چندین منطقه در حال دور زدن ایران است؛ در سوریه، در کردستان عراق و حالا در آذربایجان. با سدسازی روی رود ارس هم به زودی مشکلات بزرگتری را برای بخش وسیعی از خاک ایران ایجاد خواهد کرد. از آنسو تحریمهای بینالمللی همچنان پابرجاست و تلاشها برای احیای برجام بینتیجه مانده است. خسارتهای ایران در حوزه نفت و گاز از یک سو و خسارت ناشی از کاهش مراودات تجاری و بانکی با دنیا از سوی دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست. در داخل هم به صورت منظم خبرها از اختلاس و فساد مالی در ارکان حاکمیتی چه دولت قبلی و چه فعلی میبینیم. در چنین شرایطی که کلیت نظام کشور دچار مشکلات بزرگتری است، آیا اولویت اصلی کشور مقابله با بدحجابی است؟ به نفع چه کسانی است که منافع ملی با مساله بدحجابی به حاشیه رانده شود؟ و سوال مهمتر آنکه در شرایطی که فشارهای خارجی معیشت مردم را با تنگنا مواجه کرده، آیا حجاب مساله حاکمیتی است؟ مقابله با بیحجابی به قیمت از دست دادن چه منفعتی برای ایران و ایرانی است؟ مقامات جمهوری اسلامی مگر مدعی نیستند که امانتدار الهی هستند، آیا نمیخواهید به نتایج عملکردتان در چندسال اخیر نگاه کنید که چه چیزی را از دست دادهاید و چه به دست آوردهاید؟ آمار مهاجرت جوانان و متخصصان به چه دلیل است؟ به راستی آقای رییسی که به زودی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل راهی نیویورک میشود چه پاسخی به افکار عمومی دنیا خواهد داد؟ آیا کسانی که چنین استراتژیای را در داخل کشور طراحی کردهاند، حسن نیت داشتهاند؟ واقعیت این است که مساله کمحجابی یک بحث نابهنجار اجتماعی است. برای تصحیح رفتارهای نابهنجار اجتماعی مجموعهای از اقدامات باید صورت بگیرد؛ از اصلاح الگوهای مدیریتی گرفته تا اصلاح ساختارهای اجتماعی. حال آنکه روش برخورد حاکمیت با این پدیده را تنها برخوردهای قهرآمیز قرار داده و متاسفانه شاهدیم که مبارزه با بدحجابی تبدیل به اولویت اول نظام تبدیل شده است.
لینک کوتاه :