مسیریابی نجات ایران
دکتر محمد رازی *
موارد زیر را به عنوان پیام دلسوزانه به مسوولان کشور برای عبور از ورطه خطرناک فعلی ارائه میدهم.
۱- احترام به عرف مردم و اصلاح موضوع امر به معروف و نهی از منکر و نقل و تحویل آن از دولتمحوری به مردممحوری! که دولت آمریت قانونی و مقرراتی قهری و لازمالاتباع دارد اما مردم آمریتشان به معروف وجدانی است که در اجرای آن قاهریت و اجباری وجود ندارد لذا این آمریت غیرقهری و صرفا اختیاری در حوصله مردم عادی در مقابل قدرت و مقام است.
چنانکه بابی از اصول کافی که از منابع معتبر شیعه در اجتهاد و استنباط احکام است، به موضوع «النصیحه لأئمهالمسلمین» اختصاص یافته است.
بنابراین امر به معروف یک عمل حکومتی نیست و حکومتها خود باید امر به معروف شوند نه اینکه آمرین به معروف باشند.
۲- بزرگان و آمران و ناهیان باید با عملکرد خود موجب امر به معروف شوند و نه با چوب و چماق که موجب آشفتگی خاطر و بینظمی اجتماعی شده و میشود. چنانکه امام ششم شیعیان فرمود: «کونوا دعاهالناس بغیرالسنتکم» یعنی به کردار نیک امر و نهی کنید و نه به گفتار صرف!
۳- برچیدن بساط گشتهای ارشاد و تعدی به حقوق مردم. (در واقع ضررهای این گشتها دهها برابر منافع ظاهری آن است و جز بدبین کردن مردم به حکومت و دین مبین اسلام فایده دیگری ندارند)
۴- حذف کلمه آتش به اختیار از فرهنگ تفکرات حاکمیتی و جامعه و پیشگیری از خودسرسازی نیروهای وابسته و مؤمن به نظام. (آتش به اختیار مخصوص گروههای نظامی محاصرهشده و شکستخورده است که فرماندهی خود را نیز از دست دادهاند!) که عنوان کردن این کلیشه شکستخوردگی، نشان از استیصال و زوال اعتبار بوده و نتیجهاش هرج و مرج و بحران اخلاق و امنیت خواهد بود!
۵- حذف ائمهجمعهای که با توسل به انواع تهدید، گاه با توسل به مقدسات و منابع سست و موارد مضحک که موجب وهن مقدسات است و (انتخاب ائمهجمعه مورد اقبال اصناف مختلف جامعه از روشنفکرترین تا عامیترین اقشار جامعه که از روحانیون باسواد و مؤمن به خدا و سلیمالنفس هستند.) نماز جمعه نه جای گریه و نالههای بیخاصیت است و نه جای چهرههای مشمئز و مستبد.
۶- برخورد جدی و کنار گذاشتن صاحبان ایدئولوژیهای مسمومی که امام خمینی همیشه از به قدرت رسیدن و حاکمیت آنها واهمه داشت و امروزه به قدرت بزرگی تبدیل شدهاند. (گرچه خیلی دیر شده است ولی به سختی امکانپذیر است).
۷- کنار گذاشتن تنگنظریها و استمداد و کمکخواهی از تمامی کسانی که در طول انقلاب دلشان برای انقلاب تپیده و دستشان برای ایران و اسلام عملا کار کرده است، و نه آنان که جامعه را به خودی و غیرخودی تقسیم کردند و به جای خیس شدن در طوفانهای انقلاب از دیگران مایه گذاشته و میگذارند. یکی از عوامل اصلی رانت و فساد همین خودی و ناخودیهای ظالمانه است.
۸- بازنگری اساسی در ترکیب مجریان و آییننامههای گزینشی.
(چه نفوذهایی که تاکنون از کانال همین گزینشها وارد و خادمین به ملت از همین گزینشها حذف شدهاند و چه بیعدالتیهایی که تاکنون در این رابطه اتفاق نیفتاده است).
۹- اجرای اصول ۱۲و۱۳و۱۴و۱۹و ۲۰ قانون اساسی در یکساننگری حقوق کلیه آحاد «ملت ایران« اعم از عقیده و دین و مذهب و قومیت و برابری همه در برابر قانون. (یک حکومت عادل باید حقوق همه را مدنظر داشته باشد و حکومت فقط در جهت حفظ منافع مردم وکالت دارد و قیم اندیشه و قومیت آنها نیست).
۱۰- حذف کسانی که با ایرانیت نظام تلویحا یا تصریحا مخالفاند و یا به اولویت آن بیاعتنا هستند. (در حقیقت عامل اصلی این معضلات، فقر و جهل و خشونت همینها هستند. البته با مایه گذاشتن از جان و مال دیگران و ارتباط زیادی با ایدئولوژیهای ضاله فوقالذکر دارند).
عدم اجرا و به سخره گرفتن و بیاعتنایی به منشور دهگانه فوق که راه نجات کشور ایران اسلامی به نظر میرسد از سر تجربه عمری زیستن در دل انقلاب و تحمل مرارتهای بسیار، دلسوزانه و خویشاوندانه تقدیم میگردد عدمالتفات و اعتنا به این نکات و نصایح خویشاوندانه موجبات خطرناکی را فراهم میکند.
کسانی که دلشان برای ایران و اسلامیت نظام میسوزد، اگر واقعا میسوزد، بهتر است دست از پافشاری بر افکار خود بردارند و به تفکرات عموم مردم احترام بگذارند.
در پیام فوق هیچگونه غرضی برای تخریب هیچ فرد خاصی نیست، بلکه نصیحتی است به کلیه دلسوزان و دستاندرکاران و ادای دین به خداوند متعال.
* رییس انجمن ارتوپدی ایران و قائممقام نظام پزشکی تهران
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :