خلع شهروندان از تجربه زیستی
دکتر علی نیکو *
این روزها بحث جمعآوری گشت ارشاد مطرح شده است. یکی از مهمترین دلایل این امر آسیب فشار روانی آن بر جامعه است. فرض براینکه گشت ارشاد به بهترین و عالیترین سطوح با مردم برخورد کند، باز هم نفس موضوع اشتباه است، زیرا گشت ارشاد یعنی یک عدهای در جایگاه دانایی کل و صاحبان بهشت قرار گرفتند و درس ثواب، زندگی و اخلاق را به طرف مقابل که از منظر آنها بیاخلاق است، میدهند.
بنابراین بدون در نظر گرفتن شیوه و عملکرد گشت ارشاد، بطن ماجرا دارای ایرادات قابلتاملی است؛ چرا که عملکرد گشت ارشاد رابطه نابرابری را میان مردم و پلیس ایجاد کرده است. به طور عادی وقتی فردی در خیابان به زنی تذکر میدهد، نگاه از بالا به پایینی دارد. چنین امری ناخودآگاه آسیب روحی و روانی به فرد وارد میکند. حال وقتی این نگاه در سطح انتظامی و با ایدئولوژی حاکم گره میخورد بسیار پیچیدهتر و به شدت آسیبزنندهتر میشود.
در چنین زمانی شهروندان احساس طردشدگی میکنند و بر این عقیدهاند که از جایگاه شهروندی خلع شدهاند. از سوی دیگر شهروندان مانند کودکانی که دارای والدین سختگیر و زورگویی هستند، در آینده اختلالات روانی خود را در جامعه به صورت خشونتآمیز بروز میدهند. چه بسا این روزها آسیبهای ذهنی و روانی افراد صدها برابر شده است. اگر جامعه به همین منوال پیش رود، اندوه، افسردگی، ناامیدی، دلسردی و مهمتر از تمام موارد خشم مردم را کور میکند. این خشم برای جامعه بسیار نگرانکننده است. مسوولان باید بدانند در قرن ۲۱ ایرانیها نیاز به ارشاد ندارند. مردم مانند تمام مردم جهان نیاز به خدمتگزار دارند نه راهنما.
در حال حاضر سلامت روان جامعهای که به تازگی از سونامی کرونا در حال عبور و داغدار مرگ شهروندانش است، متزلزل است. این جامعه در حالی نظارهگر واکسیناسیون دیگر کشورهای درگیر بود که هشتگ واکسن بخرید را در فضای مجازی نشر میداد. جامعهای که هنوز متحیر پرواز اوکراین، مفاسد درونی و سوءمدیریت مسوولان است، هماکنون آبستن خشم است. بنابراین انفجار این خشم دور از ذهن نیست. حال با مرگ مهسا امینی داغ مردم تازهتر شده است. با توجه به بررسیها سلامت روان مردم روزبهروز وخیمتر میشود. زنگ هشدار سلامت روان جامعه به صدا در آمده است. متاسفانه میزان بیاعتمادی مردم به یکدیگر به خصوص دولت بیش از همیشه شده است. از طرفی افزایش میزان آمار مرگهای خودخواسته، نزاع خیابانی، طلاق، زورگیریها و اعتراضها نشانگر تسریع روند نزولی سلامت روان مردم است. البته آن چیزی که امروزه در حال وقوع است، تنها قلهای از کوه یخی است.
برخورد گشت ارشاد با زنها سطح اضطراب را در آنها بالا میبرد و ممکن است دچار عوارض طولانیمدت و دچار اختلال حواسپرتی شوند. این اضطرابها ممکن است منجر به افسردگی شود. درحالیکه میشود جلوی چنین اتفاقاتی را گرفت تا زنان دچار فروپاشی روانی نشوند. همچنین آنها برای مدتها دچار ترومای بعد از حادثه خواهند بود.
* روانپزشک
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :