دولت، صدای معترضان را بشنود
به گزارش جهان صنعت نیوز: برخی جامعهشناسها بر این عقیدهاند که گسست نسلها دلیل این اعتراضات و وضعیت موجود جامعه است. به همین دلیل به جای نادیده گرفتن نوجوانان و جوانان معترض باید صدای آنها را شنید، چراکه اگر به مطالبات آنها توجهی نشود، وضعیت وخیمتر میشود. برخی از جامعهشناسان نیز معتقدند که جامعه ما به دلیل شیوههای اشتباه حکمرانی آبستن واکنشهای هیجانی است و اگر احساس طردشدگی و تبعیض در مردم از بین نرود، جنبشهای اعتراضی به شکلهای گوناگون ادامه مییابد. بنابراین آنها نیز بر این باورند که دولت باید برای برقراری حفظ آرامش در مقابل مطالبات مردم عقبنشینی کند.
خطر انقلاب با فضای مجازی
دکتر ابراهیم فیاض- جامعهشناس- درخصوص وضعیت این روزهای جامعه به «جهانصنعت» گفت: براساس تحقیقات هر نسلی در واکنش به بروز رسانه جدید اعتراضهایی نیز شکل گرفته است. در اصل با بروز هر رسانه مقتضیاتی نیز تغییر کرده است. زمانی که رسانه مطبوعاتی در جامعه پیدایش کرد، در راستای آن جنبش مشروطه نیز شکل گرفت. با نوآوری رادیو، موج مصدقیها شکل گرفت. همچنین با بروز تلویزیون تحولات ۱۹۶۸ در جهان رخ داد. انقلاب چین نیز با پیدایش فکس شکل گرفت. انقلاب اسلامی با نوار کاست شکل گرفت. این روزها نیز با وجود شبکههای اجتماعی آگاهی مردم نسبت به گذشته بیشتر شده است. به همین دلیل با پیدایش شبکههای اجتماعی از لحاظ جامعهشناسی گسستی میان نوجوانان و میانسالان رخ داده است؛ گسستی که این روزها منجر به اعتراضات و مطالبات جدی جوانان و نوجوانان شده است. البته به عقیده من با اتمام این اعتراضات در سطح خیابان، مطالبات نوجوانان فراموش نمیشود، بلکه درون آنها ریشه میدواند. بنابراین اعتراض نوجوانان و جوانان محدود به خیابانها نمیشود، بلکه به مدارس و دانشگاهها نیز رسوخ میکند. چهبسا امکان زد و خورد نیز میان دانشآموزان با معلمان قابل پیشبینی است.
وی افزود: به نظرم متاسفانه تاکنون آموزشوپرورش، آموزش عالی و نهادهای آموزشی دیگر تلاشی برای درک و حل این گسست نسلی نکردهاند. آنها همیشه این گسست را انکار کردهاند. این در حالی است که گسست نسلها هیچگاه انکارشدنی نبوده و نیست. ضمن اینکه معتقدم اگر وضع به همین منوال پیش رود انقلاب فضای مجازی رخ میدهد، زیرا این روزها آگاهیهای عمومی نوجوانان و جوانان بیشتر شده است. سوالات آنان عمیقتر و مطالباتشان هم دقیقتر شده است. البته اخیرا نسل نوجوان دختر نقطه مرکزی این اعتراضات است. دوران انقلاب اسلامی پسران نقطه مرکزی انقلاب بودند و همانها نیز به جنگ رفتند. اما امروزه دختران به دنبال حق و حقوقشان به خیابانها آمدهاند. به همین دلیل برخی مسوولان به جای هیزم به آتش ریختن باید نوجوانان و جوانان را درک کنند.
دکتر فیاض با اشاره به واکنشها و اظهارات برخی مسوولان در شعلهور کردن اعتراضات اخیر نیز بیان کرد: دولت باید متوجه شود، انقلاب جهانی که به واسطه دختران و نوجوانان در حال وقوع است، چیست. دولت به جای مقابله باید آنها را درک کند. این اعتراضات بسیار جدی است، به جای سرکوب باید کنار مردم باشند. امروزه نوجوانان و جوانان در اغلب شهرها به خیابانها آمدهاند، هشتگ دهه هشتادیها فراگیر شده است و ما این را باید بپذیریم که گسست نسلها منجر به وقوع چنین رویدادی شده است. ضمن اینکه معتقدم گسست نسلها با سرکوب حل نمیشود بلکه با درک متقابل و رفع محدودیتها حل میشود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، نوجوانان و جوانان از اعتیاد و بسیاری مشکلات دیگر هم نجات پیدا میکنند.
او ادامه داد: از لحاظ جامعهشناسی از سال ۶۸ تا ۷۸ موضوع اقتصادی در کشور حاکم بود، اما از سال ۸۸ تا ۱۴۰۰ مساله جنسی حاکم شده است. اما اخیرا از مرحله جنسی رد و وارد مرحله ارتباطی شدهایم. مسوولان باید بدانند با فیلتر فضای مجازی نمیتوانند مردم را کنترل کنند. فیلتر راهحل نیست. همانطور که پیشتر گفتم تنها راهحل این امر درک نوجوانان و عقبنشینی است. این روزها سونامی را پیشبینی میکنیم، اگر دولت خواهان صلح است باید از وقوع آن بدون خشونت جلوگیری کند. البته به نظرم این روزها با ورود به امر ارتباطی، یک سونامی در حال وقوع است. بنابراین با تغییر ساختار و عقبنشینی میتوان دوباره آرامش را به کشور بازگرداند.
دولت صدای معترضین را بشنود
دکتر امیر محمودحریرچی- جامعهشناس- نیز وضعیت این روزهای جامعه را نگرانکننده بیان کرد و به «جهانصنعت» گفت: به نظرم دلیل اعتراضهای اخیر شیوه اشتباه حکمرانی در کشور است، زیرا این شیوه جامعه را آبستن واکنشهای هیجانی کرده است و اگر احساس رهاشدگی و تبعیض در مردم از بین نرود، جنبشهای اعتراضی به انواع گوناگون ادامه مییابد. از طرفی ما دارای یک نظام مبتنی بر ایدئولوژی یا به عبارت دیگر، بایدها و نبایدها هستیم؛ باید و نبایدهایی که لازم است بهروز شوند. به زبان آکادمیک، ایدئولوژی یا عرصه ایدهها باید با عرصه عِلّی، یعنی عرصه تاثیر و تاثرات واقعی مردم دیالکتیک داشته باشد. به این معنا، ممکن است مردم چندان هم با ایدههای حاکمیت ناسازگاری نداشته باشند و مشکلشان بیشتر این باشد که چرا این ایدهها بسط نمییابد یا چرا از مردم تاثیر نمیپذیرد و یکسویه است. این مطالبه که ایدههای حکومت برای زندگی مردم بهروز شود و کف جامعه را فهم کند، بارها از سوی نخبگان مطرح شده است. حتی میتوانیم پیشبینیهایی را نشان دهیم که هشدار دادهاند با این شیوهها، نظام ساختاری و قدرت رسمی ما قفل میشود. هر نظامی که بهروز نشود، چشم و گوشش را به روی تغییرات ببندد و شرایط زمانی و مکانی را درک نکند، تاوان میدهد و این یک قاعده در جهان است. بنابراین دولت در این دوره به جای مقابله باید صدای مردم را بشنود.
وی به رسمیتشناختن تفاوتهای اجتماعی را یک اصل مهم در اداره موفق کشورها دانست و ادامه داد: حکومتها با آموزشهای مستمر و صرف هزینه، تلاش میکنند وحدت جامعه در عین کثرت آن را حفظ و تقویت کنند. اما ما متوجه کثرات نیستیم و وحدت را منحصر به یک وجهه خاص از آن تنوعها میکنیم. در نتیجه یک گروه خاص یا یک نوع سبک زندگی به رسمیت شناخته میشود و مابقی مورد بیاعتنایی قرار میگیرند. طبیعی است که چنین واکنشهایی را هم نشان میدهند. بنابراین به نظرم این شیوه حکمرانی، این طرز نگاه به مردم و این نوع تلقی از تنوع جامعه، نتیجهای جز همین سبک و سیاق اعتراضها ندارد. اعتراضها در ظاهر به حجاب مربوط است، اما اصل آن به دلیل تبعیضهای گسترده سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که متاسفانه قریب به اتفاقشان هم به سود یک عده خاص است. مردم تبعیض را درک میکنند و میفهمند که در همه عرصهها و حوزهها رها شده یا در حال رهاشدن هستند. بنابراین به نظرم این روزها حجاب بهانه است، اعتراض اصلی مردم به انواع نابرابریها، فقر، بیکاری و تبعیضی است که جامعه را به ستوه آورده و خشمگین کرده است.
حریرچی اظهار کرد: مردم متاسفانه این روزها به دلیل تورم، مشکلات اقتصادی و بیکاری درد میکشند. آنها انتظار ندارند دولت به دردهایشان، درد جدیدی اضافه کند. مردم تحریمها را تحمل کنند، فشارهای اقتصادی را تحمل کنند، مشکلات را تحمل کنند، تبعیضها را تحمل کنند، استانداردهای دوگانه را تحمل کنند و… تازه میگویند پوششتان را هم به سلیقه ما انتخاب کنید! دولت باید کمی عقبنشینی کند.
او ادامه داد: متاسفانه والدین در انتقال ارزشها از نسلهای انقلابی به فرزندانشان بسیار ضعیف عمل کردند. پس از جنگ نیز نظام امتیازاتی را برای مدافعان کشور در نظر گرفت و هرچه جلوتر آمدیم، وسعت و عمق آن بیشتر شد. بعد هم به نوعی تغییر ماهیت داد و دایره تعلقش گستردهتر شد. این امتیازها به معنای محرومشدن عده دیگری از منابع و امکانات بود. هر چه امتیاز بیشتری در اینسو داده شد، عده بیشتری در آنسو محروم شدند. به تدریج این سئوال برای جامعه پیش آمد که تا کی قرار است این امتیازات داده شود؟ نسلهای جدیدتر احساس تبعیض کردند و از آن بدتر، متوجه شکافی شدند که میان نظر و عمل عدهای وجود داشت. طبیعی است که در شرایط فشار اقتصادی، دیدن کسانی که خود و نسلشان از انواع مواهب و امتیازات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی برخوردارند و حرف و عملشان هم یکی نیست، حس سرخوردگی را در جوانان ایجاد میکند و طبیعتا واکنشهای شدیدی را در پی خواهد داشت. این خطر بزرگی برای کشور است که عده زیادی از جوانان حس کنند وارد یک رقابت نابرابر و ناعادلانه شدهاند و امکان ندارد در این زمین بازی، برنده شوند.
این جامعهشناس با تاکید بر حفظ آرامش جمعی گفت: به نظرم چون خشم مردم با ماجرای مرحومه امینی گره خورده، اولین قدم این است که دولت عذرخواهی کند. دیر هم شده، اما به هر حال لازم است که این کار صورت بگیرد. بعد از آن کمیتههای تخصصی و حقیقتیابی که تشکیل شده، هم همه وجوه ماجرا را بررسی کنند و هم همه یافتههای خود را به شکل شفاف و بدون محافظهکاری با مردم در میان بگذارند. همچنین دولت مطالبات مردم را گوش دهد و کمی عقبنشینی کند. وگرنه این جمعیتی که احساس طردشدگی دارند و به خیابانها آمدند، شاید به خانه بروند اما درونشان خشمی فروخورده وجود خواهد داشت که چنین موضوعی برای جامعه نگرانکننده است.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :