هفت راهکار تقویت سرمایه اجتماعی
به گزارش جهان صنعت نیوز: بررسیها نشان میدهد بیشتر این چالشها ریشه در مشکلات حکمرانی دولتها دارد. به ارائهدهندگان خدمات و تنظیمگرها، روشها، ابزار و منابع مورد نیاز برای ارائه خدمت داده نمیشود و شهروندان نیز ارائهدهندگان خدمات را پاسخگو و متعهد نمیدانند. این مسائل برای بسیاری از کشورها همچنان به عنوان مشکلاتی سخت و غیرقابل تحمل باقی ماندهاند. در طول تاریخ، دولتها ویژگیهای مثبت و همچنین برخی نارساییها را از خود نشان دادهاند که در این رابطه لازم است دولتها از شکستها درس بگیرند و بر نقاط مثبت خود بیفزایند. در تغییر و حرکت به سمت شرایط بهتر، مهم است که آنها، شکستهای گذشته و فرصتهای تغییر مثبت را بشناسند و درک کنند. بانک جهانی با استفاده از تیمی از متخصصان خبره، طی مطالعه جامعی، تصویری را از خصوصیات دولتهای گذشته و چشمانداز دولتهای آینده به همراه توصیههایی برای بازتنظیم قرارداد اجتماعی بین جوامع و دولتها، ارائه کرده که در گزارش جدید اتاق بازرگانی تهران به آنها پرداخته شده است.
چهار سوال کلیدی وجود دارد که دولتها میتوانند از خود بپرسند: نقش دولت چیست؟ دستاوردهای مهمی که شهروندان آرزوی تحقق آنها را دارند، چیست و آیا نقش دولت با انتظارات آنها مطابقت دارد؟ دولتها فعالیتهای زیادی دارند یا کم؟ دولت چگونه میتواند خدمات ارائه دهد؟ اگر دولت مسوول ارائه خدمات عمومی است، آیا میتواند با منابع موجود و با حمایت یا همراهی بازیگران غیردولتی (کسبوکارها با نهادهای جامعهمحور) به دستاوردهای اجتماعی برسد؟ چگونه دولت میتواند کارآمدتر باشد؟ برای آن دسته از خدماتی که دولت عهدهدار ارائه آنها است، چگونه میتواند از منابع کمیاب به طور موثر استفاده کند و آیا ظرفیت جلب رضایت شهروندان را خواهد داشت؟ دولت چگونه میتواند اعتماد ایجاد کند؟ آیا تنظیم چانهزنی شهروند-دولت و وجود یک قرارداد اجتماعی پایدار برای ایجاد سطوح عمیق اعتماد نسبت به دولت کافی است؟ چه عواملی خارج از کنترل دولت بر اعتماد تاثیر میگذارد و دولت چگونه میتواند از همسویی مستمر انتظارات شهروندان و دستاوردها برای حفظ اعتماد، اطمینان حاصل کند؟
حکمرانی
تصویرسازی جدید از دولت، مستلزم حکمرانی متفاوت دولتهاست. صرف نظر از نظام سیاسی و نحوه توزیع قدرت، تجارب مربوط به شکستهای دولتها در گذشته نشان میدهد که بسیاری از این ناکامیها ریشه در مشکلات حکمرانی دارد. ضرورت دارد دولتها رفتارهایی را که موجب شکستهای مداوم گذشته آنها شده است شناسایی کرده و تغییر رفتار را به گونهای آغاز کنند که به آن ناکامیها رسیدگی کند و آنها را قادر سازد تا با چالشهای جدید و حیاتی روبهرو شوند و به دولت آینده تبدیل شوند. تنظیم لحن گفتمانی که از سطوح بالا منعکس میشود، میتواند مهم باشد، هدایت و رهبری موضوع از طریق شناسایی و تبیین اهدافی معنادار در میان شهروندان طنینانداز میشود و اولویتدهی به آنچه به طور واقعبینانه قابل دستیابی است، متمرکز است. یکی از ویژگیهای کلیدی در حصول اطمینان از اهداف واقعبینانه و قابل دستیابی، در نظر گرفتن حقایق و ظرفیت مالی، قابلیتهای موجود و زمینهای دولت است. ایجاد لحن متفاوت برای ایجاد اعتماد و افزایش منابع پایدار برای ایفای نقش دولت، کلیدی است. صرف نظر از سطح یا بخش مورد توجه، دولتها باید مقصد را تعیین و مسیرهای خود را ترسیم کنند. برای پیگیری تغییر، طیف وسیعی از ائتلافها و تیمهای گوناگون نیز باید تشکیل شود.
ابعاد تغییر
اولین گام مهم؛ جستوجو، خلق و استفاده از فرصتها برای تغییر است که سه بعد را از حیث اقداماتی که میباید توسط دولتها انجام شود در برمیگیرد: تیمها، ائتلافها و محیطی مجاز و آزاد برای هدایت و اعمال تغییرات و اصلاحات را خلق و ایجاد کنید. نوآوری را تقویت، و از فناوری برای رسیدگی به مشکلات و عبور از آنها، استفاده کنید. نوآوری به معنای انتخاب پیشرفتهترین راهحل نیست، بلکه به معنای استفاده از فناوری و قابلیتهای موجود به روشهایی نوآورانه برای ایجاد تغییر است. فعالانه در جستوجوی فرصتهایی برای استفاده از شرایط و بحرانهای در حال تغییر به عنوان تکیهگاهی برای پیشبرد تغییرات باشید.
مشارکت جامعه
سفر به سوی دولت آینده، با افراد، چه در داخل و چه در خارج از دولت آغاز میشود. لازم است همه افراد جامعه در مورد اینکه دولت آنها کجاست، نقش آنها در دولت گذشته و نقش بالقوه آنها در دولت آینده و اینکه چگونه میتوانند رفتار خود را برای حمایت از دولت در حال تغییر، تغییر دهند، فکر کنند. پرسش و پاسخدهی به این سوالات توسط جامعه از جمله نهادها و بنگاهها خوب خواهد بود؛ چه نقشی میتوانیم در تحقق این سفر جمعی ایفا کنیم؟ با چه کسانی علایق مشترک داریم؟ چه کسی را میتوانیم تحتتاثیر قرار دهیم؟ آیا میتوانیم شروع به ایجاد یک ائتلاف برای تغییر کنیم؟ با چه کسی میتوانیم گفتمان داشته باشیم؟
آینده دولت: تصویرسازی مجدد دولت خوب
دولت گذشته: بیاعتنا به متن جامعه، نااطمینان، توسعهدهنده فقر، غیرقابل اعتماد، اتلافکننده منابع، غیرمنعطف، گسترش زیاد، اجتناب از تغییر، ناامن، فاسد، تقویت نابرابری، منفعل در برابر تغییرات اقلیمی، وعدههای شکستخورده، شکست در ارائه خدمات.
دولت آینده: با مشارکت دادن جامعه در تصمیمگیریها و پاسخگویی به آنها، برقراری ارتباط درست با آنها، بهرهگیری از فرصتهایی که فناوری ارائه میکند؛ با تحقق تعهدات و ثابتقدم بودن در مقررات و ارائه خدمات، اعتماد از دست رفته را احیا و تقویت میکند.
در جستوجو و خلق فرصتها و کاتالیزوری تغییر
دولت گذشته: مینشیند و منتظر تغییر میماند. به جای مقابله با چالشها، آنها را میپذیرد. مقاومت در برابر تغییر و سرکوب نوآوری؛ سازمانها و افراد را به کار در جزایر انفرادی تشویق میکند و تغییر شرایط را نادیده میگیرد.
دولت آینده: فعالانه در جستوجو، خلق و بهرهگیری از فرصتها بررای تغییر از طریق ایجاد ائتلافهایی قوی برای هدایت تغییر است. با استفاده از تغییرات در شرایط و بحرانها برای ترویج تغییر و از پتانسیل فناوری برای حل و گریز از چالشها استفاده میکند.
ترسیم مسیرها
دولت گذشته: به طور مداوم بیش از حد وعده میدهد و در مقابل خدمات کمی ارائه میکند، بدون در نظرگرفتن خواستههای جامعه، یا درک ماهیت، محدودیتها و چالشهای خود، با جامعه مشورت نمیکند. از مشارکت جامعه در انتخاب روش بهینه بهره نمیگیرد، راهحلهای نامناسب را استفاده میکند و در نهایت در دستیابی به نتایجی که به خواستههای جامعه پاسخ میدهد، ناموفق است.
دولت آینده: ضمن بلندهمتی، در عین حال به صورت گزینشی و واقعبینانه هدف موردنظر را تعیین میکند، زمینه و توانایی خود را درک میکند، به تقاضاهای رو به رشدی که با آن مواجه است به صورت منطقی پاسخگو است. انتخابهای دقیقی در مورد آنچه که میتواند و آنچه نمیتواند انجام دهد، میکند. راهحلهای محلی برای مشکلات محلی که متناسب با همان شرایط است، ارائه میکند و توافق عمومی بر سر کسب منافع اساسی و حیاتی را تضمین میکند.
گام برداشتن، یادگیری و اصلاح مسیر
دولت گذشته: بدون هر نوع جهتگیری روشنی، در برابر موقعیتها واکنش نشان میدهد، ناهماهنگ و به صورت جزیرهای عمل میکند، از ریسک کردن اجتناب میکند، از اشتباهات درس نمیگیرد و اعمال و اقدامات خود را تعدیل و اصلاح نمیکند.
دولت آینده: گامهای هماهنگ و دقیقی به سمت مقصد خود به همراه ذینفعان کلیدی درگیر برمیدارد، ریسکهای حسابشده را میپذیرد، از پیشرفتها و گامهای اشتباه در مسیر، درس میگیرد و در صورت نیاز ضمن انعطافپذیری لازم، مسیر را بازتعریف و تنظیم میکند.
قرارداد اجتماعی
«قرارداد اجتماعی» ایدهای است که شکلگیری آن به یونان باستان بازمیگردد که به توافق ضمنی میان اعضای یک جامعه با نهادها (از جمله دولت) اشاره دارد و روابط آنها را با یکدیگر و با نهادها، مشخص میکند. تاریخ نشان میدهد که در زمان بروز تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، طرح مباحث مربوط به قراردادهای اجتماعی فعالتر میشوند. تحولات اقتصادی و سیاسی در کشورهای جهان طی مقاطع زمانی گوناگون، تغییراتی به همراه داشته ولی اغلب دستاوردها و منافع آن برای همه افراد و گروههای اجتماعی، متوازن نبوده و در حالی که برخی از تحولات قرارداد اجتماعی منتفع شدهاند، برای تعداد قابلتوجهی از افراد، این تغییرات باعث تشدید نابرابری، عدم اطمینان، بدبینی و از دست دادن اعتماد عمومی نسبت به دولت و نهادها شده است. از این منظر نیاز برای بازتنظیم قراردادهای اجتماعی از حیث توجه به ترتیبات و انتظارات میان افراد جامعه و دولت را الزامی کرده است. دولتها با تقاضاها و انتظارات در حال تغییر و فزاینده شهروندان خود روبهرو هستند ضمن اینکه در برخی کشورها، ترکیب جمعیت از حیث سهم بالای جوانان، وجود شکاف بالای جنسیتی و عدم توجه کافی به نقش زنان هم در تغییر گرایشات و انتظارات اثرگذار بوده و میباید از سوی دولتها در بازتنظیم قراردادهای اجتماعی به آن توجه دقیق و کافی شود.
پاسخهای چهار سوال کلیدی
نقش دولت: دولتها میباید از تلاش برای به حداکثررسانی آنچه که میتوانند به تنهایی ارائه دهند، اجتناب کنند و در عوض میباید نقش خود را با در نظر گرفتن توانایی و ماهیت خود، بازتعریف کنند. آنها صرفا بر تدارک تمرکز نمیکنند، بلکه به نقش خود در تنظیم، رهبری و هماهنگی توجه میکنند. آنها در نظر دارند که چگونه دولت محلی و مرکزی، بخش خصوصی، جوامع و همه جنسیتها میتوانند با هم برای دستیابی به اهداف مشترکی که به نیازهای شهروندان پاسخ میدهد، کمک کنند.
ارائه خدمات: دولتها از ایجاد تمایز بین منافع خود با منافع شهروندان اجتناب میکنند و با تمرکز صریح بر نیازهای شهروندان، در رابطه با نحوه ارائه و هدایت آنچه از طریق تدارکات و یا تنظیمگری، میاندیشند. آنها قابلیتهای جدید را شکار و گشوده و از طریق همکاری با بخش خصوصی، کیفیت و برابری را در خدمتی که ارائه میشود، تضمین میکنند.
کارآمدی دولت: دولتها با منابع کمتر، کار بیشتری انجام میدهند و از ناکارآمدی و اتلاف اجتناب میکنند. دولتها علل بروز ناکارآمدی را شناسایی، درک و با آن مقابله میکنند. راهحلها را شناسایی، با فناوری جدید، سازگار و منطبق و از آن بهرهبرداری کرده و از این طریق بهرهوری بخش عمومی و خصوصی را هم در حوزه مقررات، بازار کار، تدارکات، تخصیص و استفاده از منابع مالی عمومی هدایت میکنند.
اعتماد به دولت: دولتها در سطوح گوناگون و در بسیاری از فضاها، اعتماد شهروندان خود را از دست دادهاند. دولتها میباید به فوریت از طریق مشارکتدهی شهروندان در تصمیمگیریها و ارائه خدمات، برقراری ارتباط مطلوب با آنها، بهرهگیری از فرصتهایی که فناوری ارائه میکند، با دستیابی به آنچه متعهد آن هستند و ایجاد انطباق و سازگاری در ارائه خدمات و تنظیمگری، نسبت به بازیابی اعتماد از دست رفته و حفظ آن بکوشند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :