xtrim

اقتصاد ایران گرفتار بلای نفرین منابع

به گزارش جهان صنعت نیوز:  بررسی‌ها نشان می‌دهد که ایران جایگاه سوم جهان از نظر ذخایر اثبات‌شده نفت در جهان را داراست اما این منابع خدادادی نه‌تنها کمکی به توسعه اقتصادی کشور نکرده‌اند بلکه موجبات عقبگرد در حوزه‌های کلان اقتصادی را نیز فراهم آورده‌اند. به گواه کارشناسان، کشورهایی که قادر نیستند از منابع نفت و گاز خود در مسیر رونق اقتصادی استفاده کنند گرفتار پدیده نفرین منابع می‌شوند، به طوری که کسب درآمد بالا و منفعت‌های شخصی به تدریج افراد متخصص را از نظارت بر منابع کنار می‌زند و پای افراد غیرمتخصص به سفره منابع را باز می‌کند. تاسیس حساب ذخیره ارزی در ایران هرچند با هدف مدیریت درآمدهای نفتی در دوران رونق و رکود نفتی ایجاد شد، اما با افزایش مداخلات دولت در اقتصاد، حساب ذخیره ارزی نیز به مرور از اهداف اولیه خود دور شد. اکنون با گذشت سال‌ها از تاسیس حساب ذخیره ارزی و ادامه فعالیت آن در قالب صندوق توسعه ملی، آمارها از افزایش برداشت‌های دولت از منابع این صندوق برای هزینه‌های جاری خبر می‌دهند. از آنجا که هدف اصلی تاسیس این صندوق توسعه زیرساخت‌های اقتصادی کشور بوده، اما توهم بیکرانگی منابع این صندوق از سوی دولت‌ها را می‌توان دلیل اصلی حرکت اقتصاد در مسیرهای انحرافی دانست.

در همین راستا نشست گفت‌وگوهای راهبردی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با حضور رییس صندوق توسعه ملی برگزار شد و ناکارآمدی دولت‌ها در هزینه‌کرد منابع این صندوق مورد بحث و بررسی قرار گرفت.مهدی غضنفری رییس صندوق توسعه ملی در این نشست اظهار کرد: صندوق توسعه ملی در خلال ۱۰ سال گذشته حدودا ۱۴۵ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی دریافت کرد که ۷۵ میلیارد دلارش توسط دولت‌های مختلف به صورت استقراض برداشت شده، حدود ۴۰ میلیارد دلار در قالب تسهیلات به بخش خصوصی غیردولتی داده شده و حدود ۹ میلیارد دلار براساس مصوبه مجلس به ریال تبدیل و به نظام اقتصادی تزریق شده و بقیه آن هم نزد بانک مرکزی باقی مانده است. در دوره جدید اداره صندوق، برای تحلیل شرایط و خلاصی از فرآیندهای تباهنده، ابتدا سراغ تاریخچه حساب ذخیره ارزی و مطالعه تجربه موفقیت‌ها و شکست‌های آن رفتم تا رد پای تباهندگی را در آن بیابم و سعی کنم بار دیگر اسیر آنها نشویم.وی گفت: قبل از تشکیل صندوق توسعه ملی، حساب ذخیره ارزی وجود داشت که این حساب با حدود ۳۶ میلیارد دلار ذخیره ارزی نتوانست آنچنان که باید به اهدافش دست یابد. چهار اشکال نگرشی و بینشی در نزد بازیگران حساب صندوق ارزی وجود دارد که عبارتند از توهم بیکرانگی منابع (همه بازیگران تصور می‌کردند که منابع حساب، تقریبا حد و اندازه‌ای ندارد)، تقدس تولید (عدم فهم تفاوت میان تولید و توسعه، حساب ذخیره قربانی تقدس فریبکارانه شد)، خودی یا ناخودی پول دولت (دیدگاه مشتری و بعضا بانک‌های عامل در مورد وجوه حساب ذخیره که پول دیگری یعنی دولت بود)، تجربه اندک حکمرانی و تفاوت میان صندوق ریالی و ارزی.
غضنفری در ادامه با تشریح شیوه اجرایی‌اش در صندوق توسعه ملی برای متقاعد کردن مدیران بخش‌های دولتی و خصوصی برای بازگرداندن منابع ارزی تسهیلات پرداخت‌شده صندوق توسعه ملی گفت: وقتی در گذشته با مخالفت مدیران مذکور برای بازگرداندن منابع صندوق روبه‌رو شدم چاره کار را در این دیدم که مفهوم «توسعه» را مقابل مفهوم «تولید» که مورد اتکای این عزیزان بود، قرار دهم و تشریح کنم، به این معنا که وقتی دلیل عدم بازگرداندن منابع صندوق را سرمایه‌گذاری در تولید بیان می‌کردند، توضیح دادم که صندوق توسعه ملی با نگاه توسعه‌محور باید منابع پرداخت شده را به چرخه مالی بازگرداند تا بتواند این منابع را به شرکت‌ها و دستگاه‌های جدید پرداخت کند و به حمایتش از بخش‌های مختلف اقتصادی ادامه دهد چرا که منظور صندوق از توسعه، تکرار تولید است، یعنی منابع صندوق باید به چرخه ارائه تسهیلات برگردد تا بتواند در اختیار اشخاص و بخش‌های دیگر هم قرار بگیرد تا در نهایت فرآیند توسعه محقق شود در غیر این صورت شاید تولید محقق شود ولی توسعه نه.
رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی ادامه داد: مفهوم دیگری که براساس این نظریه به آن رسیدیم تفاوت میان «ثروت» و «سرمایه» بود. از نظر ما عواید حاصل از چاه‌های نفت هفت‌گانه فوق‌الاشاره باید سرمایه باشد و نه ثروت. یعنی این منابع باید در جایی سرمایه‌گذاری شوند و سپس از سود حاصله، بهره برد و مثلا آن را در بودجه هزینه کرد.
از نظر وی بودجه، منابعی است که هر ساله مصرف شده و به صفر می‌رسد اما منابع صندوق باید افزایش یابد. بین سرمایه و ثروت تفاوت وجود دارد. بهترین محل برای فرود و ورود منابع نفتی، صندوق توسعه ملی است نه بودجه سالیانه دولت‌ها. اگر در دولت‌های بعد از انقلاب درآمدهای نفتی از طریق صندوق تبدیل به ثروت شده بود، شاید امروز صندوق بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار سرمایه داشت که می‌توانست از سود فعالیت‌هایش در بودجه‌های سالانه هزینه کند؛ اقدامی که سالیان طولانی در کشور نروژ در حال انجام است.غضنفری در ادامه به تبیین مفهوم نظریه نفرین منابع پرداخت و گفت: براساس نظریات برخی محققان علم توسعه، علت ناموفق بودن کشورهای دارای منابع خدادادی وجود انبوه و سرشار این موهبت‌های الهی است اما مخالفان معتقدند نحوه استفاده از منابع، علت توسعه‌نیافتگی و عدم رشد اقتصادی کشورهای دارای منابع طبیعی است.
رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی ادامه داد: در ایران هم برخی اندیشمندان به نظریه نفرین منابع پرداخته و آن را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده‌اند. برخی معتقدند اثر این پدیده در کشورهای پیشرفته رد نشده اما شیوه حکمرانی در این کشورها مانع از ظهور آن شده است. در مقابل دسته دیگر معتقدند وفور منابع خدادادی در کشورهای توسعه‌نیافته موجب بی‌توجهی این کشورها به نقش نیروی انسانی و دانش بشری به ویژه در حوزه سازمانی و فناوری است. دسته سوم صاحب‌نظران نیز بر این باورند که وفور منابع زیرزمینی سبب لطمه به فقرا، کاهش نرخ رشد و بیماری هلندی بوده است.
غضنفری ادامه داد: به نظر بنده وجود منابع طبیعی و آسیب‌های ناشی از آن دلیل کافی برای پذیرش نظریه نفرین منابع نیست بلکه شیوه حکمرانی بر منابع و استفاده یا عدم استفاده از دانش‌های مختلف در حوزه حکمرانی است که موجب کارآمدی یا ناکارآمدی نظام تخصیص منابع می‌شود.

خلق یک نظریه جدید

opal

به اعتقاد رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی، زیاده‌روی در مصرف، کم‌توجهی در هدایت منابع و فقدان هوشمندی در نظارت از مهم‌ترین دلایلی است که در دولت‌های پس از انقلاب مورد بی‌توجهی قرار داشته است.غضنفری با ترکیب سرواژه‌های «تبذیر در به‌کارگیری و اهمال در هدایت و نظارت بر دارایی‌های هدف یا همگانی» به واژه «تباهنده» رسیده و براساس مفاهیم موجود در این عبارت، «نظریه تباهندگی» را به جامعه دانشگاهی کشور ارائه کرده است تا بتواند به صورت کاربردی‌تری مفاهیم مدنظرش در حوزه اقتصاد را تبیین کند. البته او در تکمیل این نظریه، جفت مکمل آن را هم یافته که بالندگی نام دارد و اخیرا آن را «نظریه تباهندگی- بالندگی» می‌گوید.

وی با ذکر مثالی به آسیب‌شناسی از وضعیت جاری اجرای پروژه‌ها پرداخت و گفت: متاسفانه در کشور ما از دیرباز، زمان اجرای پروژه‌ها بسیار طولانی شده البته این وضعیت بیشتر متوجه پروژه‌ها و طرح‌های دولتی است ولی هم‌اینک در بخش‌های غیردولتی هم با پدیده طولانی شدن زمان پروژه‌ها مواجه‌ایم و این وضعیت مختص این دولت و آن دولت نیست. در همه حوزه‌ها از جمله آموزش، سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، امنیت و یا در سطح پایین‌تر مثل تولید، تجارت، سلامت، کشاورزی، مدیریت آب و خاک، نیرو و انرژی و همه ابعاد و جوانب زندگی روزمره ممکن است شاهد فرآیندهای تباهنده و یا بالنده باشیم.از نظر غضنفری هر فرآیندی که ارزش خروجی آن از ارزش نهادهای ورودی آن کمتر و یا مساوی باشد فرآیند تباهنده است و هر چقدر ارزش خروجی از ارزش ورودی بیشتر باشد سهم بالندگی بیشتر می‌شود.رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی در بخش دیگری از سخنانش ضمن تشریح مفاهیم «چرخه‌های تباهنده» و «قطارهای تباهنده» گفت: متاسفانه فرآیندهای تباهنده با دیگر فرآیندها مجتمع شده و یک حلقه منفی تباهندگی شکل می‌دهند. همچنین این چرخه‌ها در مسیر کار به یکدیگر متصل شده و قطارهای تباهنده را شکل می‌دهند.

وی، قطارهای تباهنده را بدتر از چرخه‌های تباهنده دانست و افزود: وقتی تباهندگی از یک حوزه فراتر می‌رود و چند حوزه کاری را دربرمی‌گیرد با وضعیتی گسترده‌تر از چرخه‌های تباهنده روبه‌رو هستیم که اصطلاحا قطارهای تباهنده نامیده می‌شود.غضنفری ادامه داد: برای وضعیت‌های مطلوب که در آن انضباط مدیریتی و مالی و جلوگیری از تبذیر اموال و دارایی‌ها وجود دارد هم واژه مناسبی وجود دارد که از سر واژه عبارت «بهینه‌سازی ارزش و لزوم نظارت بر دارایی‌های هدف یا همگانی» شکل گرفته و واژه «بالنده» نام دارد. «بالندگی» در مقابل تباهندگی است و به این معناست که فرآیندهای مورد نظر ارزش افزوده ایجاد کرده و مثبت هستند یعنی ارزش محصول که ممکن است یک خدمت، کالا، یا هر نیاز پاسخ گرفته بشری باشد از ارزش نهاده‌ها که ممکن است مواداولیه، نیروی انسانی و یا هر آورده ارزشمند بشری باشد، بیشتر است البته برای دستیابی به چنین هدفی و استمرار آن نیاز به نظارت دقیق و گسترده وجود دارد.رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی هشدار داد: وقتی سازمانی ناکارآمد باشد و نظارت بر فرآیند کاری سازمان کنار گذاشته ‌شود، شاهد نابسامانی در کارها خواهیم بود و به دلیل تغییرات مکرر در مدیریت و شیوه کارها سازمان‌های دولتی از دیرباز در این سازمان‌ها تباهندگی، بالاست. وجود تغییرات مکرر در نرخ رشد اقتصادی و بیکاری و یا پایین بودن ارزش صادرات معمولا در کشورهایی رخ می‌دهد که فرآیندهای تباهنده به صور مختلف حضور دارند.
تباهندگی در اقتصاد
غضنفری تباهندگی در اقتصاد را به سه دسته پنهان، آشکار و مزمن تقسیم کرد و گفت: بی‌ثباتی مدیریتی و تغییرات مدیریتی پیوسته در وزارتخانه‌های دولتی و حتی شرکت‌های خصوصی عامل مزمن شدن تباهندگی در این سازمان‌ها و شرکت‌هاست یا نوسانات نرخ ارز ناشی از فرآیندهای تباهنده است. کاهش سطح معیشت عمومی، نارضایتی عمومی از کیفیت کالاها و خدمات و افت صادرات از نتایج فرآیندهای تباهنده است.از نظر وی اثر اولیه فرآیندهای تباهنده بر روی منابع ملی است که مصرف بیهوده آنها «موجب تباهیده شدن» آنها می‌شود یعنی تا وقتی این منابع وجود دارند آنها استحصال شده و با صرف آنها به عنوان ورودی سیستم‌ها، مانع از آشکار شدن نتایج فرآیندهای تباهنده می‌شوند.رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی معتقد است که عادت ناشایسته‌ای که فرآیندهای تباهنده در برخورد با نفت خام یعنی اولین منبع خدادادی شناخته شده نزد دولت‌ها ایجاد می‌کنند آن است که حکمرانان از آن پس، همه منابع را به صورت چاه نفت می‌بینند و در پی استخراج و مصرف آن هستند. از نظر حکمرانان هر منبعی که بتواند پولی به دست دهد باید استخراج و استحصال شود تا زمان فعلی سپری شود و در صورت اتمام باید سراغ منبع بعدی رفت.از نظر غضنفری چاه‌های هفت‌گانه که «اقتصادهای تباهیده» در کشورها با موهبت‌های سرشار الهی سراغ آنها رفته و یا خواهند رفت عبارتند از: چاه نفت واقعی شامل منابع نفتی، منابع گازی و فرآورده‌های نفتی، چاه نفت طبیعی شامل معادن، مراتع طبیعی و جنگل‌ها، دریاها و منابع آبی، گردشگری، چاه نفت تملیکی شامل فروش دارایی‌ها، اموال، املاک و کارخانه‌های مصادره‌ای و تملیکی، چاه نفت مجازی شامل خلق پول، چاپ پول و تسعیر مجدد منابع ارزی خطوط اعتباری بانکی، چاه نفت اکتسابی شامل درآمدهای مالیاتی، اخذ عوارض و تعرفه‌های گوناگون، فروش مجوزها، فروش تراکم، چاه نفت قرضی استقراض داخلی و اوراق قرضه خزانه، استقراض خارجی، صندوق‌های بازنشستگی و چاه نفت اعتباری وقف، نذورات و سایر منابع برپایه باورها و سرمایه‌های انسانی و اجتماعی. هرگاه همه چاه‌های نفت خالی شدند نوبت به سرمایه‌های اجتماعی می‌رسد، اخلاق تنزل می‌یابد و ناامیدی فراگیر می‌شود.وی هشدار داد: منابع خدادادی قربانی فرآیندهای تباهنده هستند و لذا خودشان تباهیده هستند.
اما فرآیندهای تباهنده چه عوامل و عناصری هستند؟ فرآیندهای تباهنده متعددند ولی به طور خلاصه عبارتند از: مدیران تباهنده، تصمیمات تباهنده به دلیل عدم تخصص، ناآگاهی و یا منافع شخصی یا گروهی، سازمان‌های تباهنده با به‌کارگیری روش‌های کاری و کارکنان ناکارآمد، عملیات تباهنده روش‌هایی با اتلاف منابع و بهره‌وری پایین، شرایط سیاسی و اجتماعی تباهنده غیربهینه شدن فضای کسب‌و‌کار، فرار سرمایه، سرمایه‌گذاری غیرموثر، قوانین و مقررات تباهنده ابهام و فساد در فضای کسب‌و‌کار، پیچیده شدن کارها، ایجاد امضاهای طلایی، رفتارهای تباهنده فشار مقامات محلی و نماینده مجلس برای احداث کارخانه در مکان غیراقتصادی، دست‌یازی دست‌اندرکاران به منابع عمومی.

هیچ ورد و جادویی وجود ندارد

غضنفری در بخش دیگری از سخنانش گفت: برای نجات اقتصاد هیچ ورد و جادو یا عجی‌مجی لاترجی‌ای وجود ندارد بلکه باید با ممارست و سعی علمی و استفاده از تجربیات سایر کشورها به راه‌حل‌ها رسید. ما در صندوق توسعه تلاش کردیم یافته‌های خود و گزارش عملکرد را به طور مرتب در رسانه‌ها منتشر کنیم تا بازخورد کافی بگیریم.
وی استفاده از الگوهای موفق دنیا را ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دانست و ادامه داد: با احترام به نظرات موافق و مخالف معتقدم باید از الگوهای اقتصادی موفق دنیا استفاده کنیم به همین دلیل بعضا از الگوی موفق صندوق نروژ استفاده کردیم. برای متوقف کردن اشتباهات گذشته حساب ذخیره ارزی، تلاش داریم چارچوب حکمرانی صندوق توسعه ملی را اصلاح کنیم.وی ادامه داد: با تعریف «ریال مانا» دیگر مثل گذشته منابع ارزی صندوق را به «ریال مبنا» تبدیل نمی‌کنیم و در کنار فعالیت‌های معمول، سراغ شرکت‌ها و فرآیندهای دانش‌بنیان می‌رویم. اصلاح مسیر نیازمند صبر و حوصله و البته دانش، حکمت و پذیرش مسوولیت‌ها و کاهش خطاهاست در این صورت می‌توان به صورت مستمر فرآیندهای معیوب و تباه‌ساز را اصلاح کرد.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 295588
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *