لیز تراس و شی جین‌پینگ

به گزارش جهان صنعت نیوز: داستان لیز تراس این است که وی توانسته بود با اکثریت اعضای آرای حزب برنده و حزب مستقر و ارائه برنامه‌های اقتصادی و سیاسی منصب نخست‌وزیری را به دست آورد.
این نخست‌وزیر که پیش از این نیز از اعضای باسابقه و از کادرهای ورزیده حزب غالب در انگلیس بوده است پس از روی کار آمدن با شرایط تازه روبه‌رو شد‌.
او با شتابی فوق‌العاده دانست در این روزهای پرآشوب برنامه‌هایش کارآمدی ندارند و مقبولیتی در میان اعضای حزب و نیز شهروندان ندارد و اصرار بر ابقایش می‌تواند حزب متبوعش را در برابر حزب رقیب تضعیف کند. به همین دلیل استعفا داد تا نفر بعدی بیاید و کارها را پیش ببرد.
این رخداد یعنی دموکراسی و قبول الزام‌های آن از سوی یک حزب‌. در برابر اما در کشور چین رییس حزب کمونیست چین برای چندمین‌بار توانسته است یک گروه اقلیت شامل دفتر سیاسی حزب را متقاعد کند که باید باز هم در قدرت بماند و سنت پیشین را نادیده بگیرد.
از پیش معلوم است که فردی با این همه قدرت دیگر پاسخگوی نه‌تنها دیگر مقام‌های بلندپایه حزبی که خودش رییس آن است نخواهد بود بلکه پاسخگوی میلیون شهروند چین نیز نخواهد شد.
تفاوت دولت در غرب با شرق- روسیه و چین به مثابه نماد نیرومندترین کشورهای شرقی- در همین جاست. در شرق هر کس که مقام اول کشور می‌شود به مرور زمان راه را برای حکومت دائمی هموار می‌کند و همه نهادهای مدنی و نهادهایی که از او دورند یا احتمال استقلال دارند را تضعیف می‌کند.
پوتین و شی جین‌پینگ دو رهبری هستند که هرکدام به شکلی می‌خواهند نظم موجود جهان را به بهانه اینکه غرب ماهیت خوبی ندارد از تعادل خارج کنند‌.
در مقابل اما در انگلستان حاکم یا نخست‌وزیر یکی از کادرهای یک حزب است که با ارائه برنامه رهبری کشور را برای یک دوره معین در اختیار می‌گیرد و اگر شهروندان در انتخاب او اشتباه کردند بار دیگر او را انتخاب نمی‌کنند.
این درحالی است که در چین حاکم بلامنازع است و در این وضعیت حتی می‌تواند نزدیک‌ترین شخص به خودش را از جلسه با خواری بیرون براند تا زهر چشم بگیرد.

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی
شناسه : 297590
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا